لویه جرگه مشورتی صلح؛ روایتی از درون



به قلم: داکتر عبدالصبور فخری، عضو بورد علمی مرکز مطالعات

با وصف مصروفیت های بی شمار، توفیق یافتم که در لویه جرگه ی مشورتی ماه ثور شرکت نمایم. بعد از پایان نشست، تصمیم داشتم تا خاطراتم را از جریان جرگه، بدون تأخیر روی کاغذ ریخته با دوستان شریک سازم. اما متأسفانه مصروفیت های نفس گیر آن وقت، این فرصت را برایم نداد. اینک خاطراتم را ولو با کمی تأخیر با شما شریک می سازم، به امید آنکه تصویر روشنتری از جریان لویه جرگه را خدمت شما قرار داده باشم.

نخستین نشست

لویه جرگه مشورتی در فضایی از دو دلی، دلهره، ترس و آماده گی ها امنیتی شدید به تاریخ 9/2/1398 هـ ش در تالار لویه جرگه، آغاز یافت. در روز نخست وقتی رئیس جمهور سخنرانی کرد در جریان سخنرانی خود خط مشی واهمیت جرگه مشورتی را بیان داشت، در جریان سخنرانی شمار محدودی از افراد برخاستند وبر سخنان وی تعلیقات داشتند، که توسط نیروهای امنیتی به حالتی از توهین وسرزنش از تالار بیرون کرده شدند. رئیس جمهور در پایان سخنرانی خویش رهبر جهادی و شخصیت دانشمند استاد عبدالرب رسول سیاف را بحیث رئیس لویه جرگه معرفی کرد، اعلان وی از جانب اکثریت حضار جرگه استقبال گردید که تقریباً مخالفت جدی در برابر این تصمیم وجود نداشت، یا لااقل، ما که شاهد صحنه بودیم آوازی به رسم اعتراض بلند نشد.

پس از آن که استاد سیاف پیرامون مشورت واهمیت آن از دیدگاه آموزه های اسلام، سخنرانی کرد. ختم نشست اول لویه جرگه به پایان رسید و نشست به خاطر صرف غذای چاشت و ادای نماز ظهر اعلان گردید، واز حضار تقاضا شد که پس از ظهر دو باره برگردند تا هیئت اداری لویه جرگه معرفی گردند. هنگامی که بعد از ظهر به تالار برگشتیم استاد سیاف بعد از سخنرانی مختصری معاونین خود هر یک حبیبه سرابی، مسلمیار، ابراهیمی و آقای سودا را معرفی کرد. با معرفی آنها تقریبا اکثریت اعضای لویه جرگه مخالفت نشان داده، هرج ومرج، بی اعتمادی و جنجال، بر فضای تالار لویه جرگه مستولی گردید. وکلای قندهار ادعا داشتند که باید یکی از معاونین از منطقه آنها باشد، مردم هرات وجنوب غرب تاکید داشتند که باید از میان آنها در سمت معاونیت کسی وجود داشته باشد، مردم شمال کابل هم برای خود امتیاز می خواستند ومردم شمال نیز در جستجوی امیتاز بودند. این طور سر وصدا ها و جنجال تا حدی بلند شد که هیچ کس توان کنترول آن را نداشت . رئیس جرگه نخست اعلان کرد که می شود تعداد معاونین را تا شش تن بالا ببریم و رئیس شورای ولایتی هرات وقندهار نیز جزء هیئت اداری قرار داده شوند؛ ولی با آنهم جنجال پایان نیافت. استاد سیاف سعی کرد که مردم را به خاموشی وعقلانیت فرا خواند که نشد، بناء ناگزیر شد پایان جلسه را  اعلان نموده از آنها تقاضا کرد که روز دوم سیستمی را خواهند سنجید تا هیئت اداری به اساس آن انتخاب گردند.

قرار برآن بود که روز دوم برای مدتی کوتاه تعیین هیئت اداری صورت گیرد وسپس کار را روی اجندای اصلی آغاز نمایند؛ ولی چنین نشد. همینطور جنجال بر سر ریاست کمیته ها نیز جریان داشت، شب اول کسانی که خود را کاندید ریاست کمیته ها می کرد برای خویش کمپاین میکردند و هم چنان کسانی که برای کمسیون اداری لویه جرگه، خود را کاندید می کردند به شدت مشغول کمپاین بودند.

ما که شب هنگام به خانه های خویش رفته بودیم، صبح روز بعد که وارد صحن دانشگاه پولیتخنیک شدیم، ما را بسوی جایی رهنمایی کردند که محل نشست کاری کمیته ها بود. کمیته ها در تعمیر تدریسی دانشگاه قرار داده شده بود. تمام اعضای لویه جرگه که به  3200تن می رسید به ۵۰ کمیته تقسیم شده بودند. هرکمیته  باید یک رئیس و یک منشی می داشت، در جریان قبل از ظهر، رؤسای کمیته ها ومنشیان آنها انتخاب گردیدند. متاسفانه در آن یک امتیاز بسیار کوچک نیز روحیه سمت بازی وگروه گرایی وحتی زبان ونژاد حکمروایی می کرد. در رأس شماری از کمیته ها اشخاصی قرار گرفتند که از سواد کافی برخوردار نبودند. حکومت هم سعی فروانی به خرچ داده بود که اشخاص نزدیک به ارگ در رأس کمیته ها قرار گیرند، تا جایی در این کار موفق گردید؛ زیرا رؤسای تعداد زیادی از کمیته ها از کسانی متشکل بودند که طرفدار ارگ بودند.

پس از ظهر روز دوم همه نمایندگان واعضاء به تالار عمومی دعوت شدند، آنجا رئیس جرگه سیستم رأی دهی به هئیت اداری، را اعلان نمود، برای سمت های معاونیت و منشی گری، می بایستی چهار چهارتن انتخاب می شدند، که بخاطر معاونیت 19 تن و برای سمت منشی 30 تن خود را کاندید کردند وصندوق های رأی دهی گذاشته شد. رأی دهنده گان از شدت وارخطایی، شلوغ و بی نظمی عجیبی را حکمفرما ساختند، که دال بر قلت فرهنگ نظم پذیری بود. روی همرفته پروسه رای دهی تا عصردیر به پایان رسید و اعضای رأی دهنده بسوی محلات بود وباش خود رهسپار شدند.

اجندای لویه جرگه

شب هنگام عده ای از اعضای لویه جرگه اجندای اصلی که روز سوم در کمیته ها می بایستی روی آن کار می شد را، بدست آوردند یکی از کارمندان اداری موظف در لویه جرگه از طریق واتس آپ آن را برای بنده نیز فرستاد که شب روی آن کار خانگی کردم و به پرسش های آن نوشتم . اجندا در واقع روی چهار سوال اصلی دور می زد که عبارت بودند از:

  • بخاطر قطع جنگ و آمدن صلح و ثبات در کشور چطور میتوان طالبان را قانع به مذاکره ساخت؟
  • دولت جمهوری اسلامی افغانستان در مذاکره با طالبان روی کدام ارزشها و دست آورد ها باید پافشاری وایستادگی نماید؟ اهمیت این دست آورد ها در چیست؟
  • به نظر شما ترکیب هئیت مذاکره کننده دولت جمهوری اسلامی افغانستان باید چگونه باشد؟ و اوصاف شخصیتهایی که در آن اشتراک می کنند چگونه باشد؟
  • سیاست دولت افغانستان در قبال همسایه ها به خصوص کشوری که طالبان را حمایت مالی و تسلیحاتی می کند چگونه باشد؟

درکل انتظارات شما از کشور های خارجی ذی دخل در قضیه افغانستان چیست؟

پرسش های فوق اجندای اصلی بحث میان اعضای کمیته ها را تشکیل می داد. صبح روز سوم  بحث روی آن مطالب آغاز یافت، سکرتریت کمیته، آراء و نظریات اعضاء را بدون سانسور درج می کرد، گذشته از آن از طرف اداره برگزار کننده جهت تسهیل امور، دو تن نیز موظف شده بودند. ایشان  در جریان بحث ها مداخله جدی نمی کردند؛ ولی از انحراف بحث ها جلوگیری می کردند تا آنکه گفتگو های افراد به نتیجه برسد.

اعضای کمیته ها بحث های خویش را آزادانه مطرح می کردند؛ تفاوت میان دیدگاه ها بزرگ بود. بیان دیدگاه ها مدت طولانی را در بر می گرفت. برای بیان ودرج دیدگاهها ساعتها وقت هزینه شد. هنگامی که وقت غذای چاشت فرا رسید مجلس نخست خاتمه یافت وفیصله شد که هر کمیته عده از افراد خویش را نامزد کند تا پس از ظهر دیدگاه ها را جمع بندی وتوحید نمایند، اعضای کمیته ما از من نیز تقاضا کردند تا در کمیته جمع بندی و توحید نظریات با ایشان سهم بگیرم. پس از ظهر نشست ما به گرمی جریان پیدا کرد که پوشش رسانه ای نیز داشت . همینطور تمام کمیته ها تا شام آن روز نظریات خویش را توحید کرده و برای ارایه در مجلس عمومی آماده ساختند.

نتایج نشست ومناقشه کمیته ها

صبح روز چهارم همه کمیته ها در مجلس عمومی در تالار جمع شدند، دیدگاه ها ونظریات توحید شده کمیته ها توسط رؤسای آنها، و در حضور داشت رئیس لویه جرگه  وهئیت اداری آن قراءت گردید. این روز تمام وقت، صرف قراءت دیدگاه های کمیته ها گردید . عده ای از رؤسای کمیته ها بجای بازتاب دیدگاه کمیته، نظریات شخصی وسیاسی خود شان را ارائه کردند. بیشترین آراء به محور آن  دور می زد که بایستی عوامل جنگ برداشته شود، قوای خارجی به طور عاجل و مسؤلانه این کشور را ترک کنند، با مخالفین از روی مدارا رفتار شود و با آغاز ماه رمضان عده از زندانیان طالبان  به رسم حسن نیت رها کرده شوند، پروسه صلح توسط یک کمسیون بی طرف در جنگ پیش برده شود، ترکیب کمسیون مذاکره کننده متشکل از احزاب سیاسی، حکومت ، شخصیتهای مستقل و نهاد های اجتماعی به پیش برده شود، گفتگو ها باید بر محور مصالح علیای دینی ومیهنی صورت گیرد، شورای عالی صلح باید لغو گردد، بر کشور های ذی دخل در جنگ افغانستان بخصوص کشور هایی که برای مخالفین کمک مالی و تسلیحاتی تقدیم می کنند فشار وارد شود تا از همکاری با آنها دست بردارند و هم آنها را وادار به گفتگو و مذاکره نمایند.

با پایان روز چهارم و اتمام قراءت دیدگاه های کمیته ها وفرا رسیدن وقت نماز عصر، رئیس جرگه  ختم جلسه را اعلان نموده از رؤسای کمیته ها تقاضا نمود که پس از عصر باقی بمانند تا نظریات ودیدگاه های شان را طی یک جلسه مفصل دیگری در قطع نامه نهایی شامل سازند.

روز پنجم که روز آخر جرگه  محسوب می شد، در آن رئیس جمهور و عده ای از ارکان دولت از قبیل وزیران و معاون دوم رئیس جمهور و عده ای از والیان ولایات مختلف حضور یافتند. در این جلسه نخست رئیس جرگه صحبت های ابتدایی نموده از منشیان جلسه  تقاضا کرد تا قطعنامه را به هر دو زبان رسمی کشور؛ پشتو و دری به خوانش بیگیرند.

محتویات قطعنامه وپایان جرگه

قطعنامه شامل نکات ذیل بود که مختصر آن را مینگارم:

در قطعنامه از نیرو های امنیتی افغانستان قدردانی شده بود که در کامیابی وبرگزاری لویه جرگه  نقش مهم بازی کردند، همچنان از رئیس جمهور محمد اشرف غنی  سپاسگزاری گردید که لویه جرگه را برگزار نمود، و از حرکت طالبان تقاضا گردید که از جنگ دست بکشند وبه صلح تن دهند.

در قطعنامه تاکید گردید که بایستی علماء و دانشمندان علوم اسلامی سعی به خرج دهند تا از دین فهم همسان و واحد تقدیم گردد واز تعدد فهم ها جلوگیری شود؛ زیرا که همین تعدد فهم ودرک از دین باعث این همه اختلاف در میان مسلمانان در کل ودر میان ملت افغانستان به طور خاص گردیده است. قطعنامه تأکید داشت که از تبلیغات در سطح رسانه های رسمی و غیر رسمی علیه حرکت طالبان خود داری شود تا زمینه گفتگو مهیا گردد . همچنان تاکید گردید که نظام جمهوری اسلامی خط سرخ بوده هیچگاه به نظام دیگری تبدیل نمی گردد، بناء باید از نوع نظام حمایت کامل صورت گیرد، هم چنان تأکید شد که از قانون اساسی حمایت شود، هرگاه بعضی بند های آن نیاز به تعدیل داشته باشد روی آن بحث صورت گیرد وبه خاطر قلع وپایان جنگ آن بندها تغییر وتعدیل شوند. لازم است که حقوق زنان و کودکان در روشنی آموزه های اسلام مورد حرمت قرار گیرد و پامال نگردد، همچنان نیرو های امنیتی نه تنها حفظ بلکه حمایت و تقویت همه جانبه گردد .

از کشور های مداخله کننده از طریق سازمان ملل وشورای امنیت آن، تقاضا شود که از مداخله در امور افغانستان خود داری کنند وهم در آمدن صلح همکاری همه جانبه نمایند . از تمام جریانهای سیاسی در کشور در خواست شود که اختلافات خویش را کنار گذاشته در رابطه به قضایای بزرگ مهین دیدگاه های خویش را هم آهنگ سازند. هم چنان در قطعنامه آمده بود که بایستی حکومت افغانستان با زندانیان گروه های مخالف برخورد انسانی ونیک نماید و در صورت ضرورت برای تبادله زندانیان دست بکار شود. در کنار این مسایل از حکومت خواسته شده بود که در شورای عالی صلح اصلاحات بنیادین آورده شود.

همچنان از حکومت خواسته شد که جهت اجرایی کردن برنامه صلح یک دارالانشای همه شمول متشکل از مردم صالح و معتدل تشکیل دهد که برنامه مذاکرات را به شکل درست آن به پیش ببرند. این دارالانشاء وظیفه بیگیرد تا با اطراف در گیر به ویژه حرکت طالبان از نزدیک گفتگو کند و به خواستهای اصلی آنها گوش داده شود. هرگاه آن خواستها معقول و درست باشد جامعه عمل پوشانده شود. بخاطرآنکه  بتوان با حرکت طالبان از نزدیک وبه طور مستقیم گفتگو کرد باید به ایشان یک دفتر رسمی جهت مذاکره در کابل داده شود، و باید تمام گروه های سیاسی از وضع پیش شرط ها خود داری کنند. باید هئیت مذاکره کننده به کشور های مختلف سفر کند و حمایت آنها را جهت آمدن صلح جلب نماید تا آنکه یک اجماع بین المللی و منطقوی  به وجود آید. از جهات مختلف درگیر جنگ تقاضا گردید که به مواد این قطعنامه احترام گذارند و به امر صلح اقدام نمایند، و در آخر تاکید بر آن شد که حکومت  این قطعنامه تاریخی را به حیث یک سند رسمی به هر دو زبان رسمی ملی به چاپ رساند .

پس از خوانش قطعنامه از سوی منشیان،  رئیس جمهور آقای محمد اشرف غنی سخنرانی مفصل نموده وعده سپرد که مواد قطعنامه را یکایک عملی خواهد نمود . سپس رئیس لویه جرگه استاد سیاف سخنرانی اخیر ورهگشای خویش را ایراد کرد و بدین شکل جرگه ساعت دوازده روز جمعه سیزده هم ماه ثور پایان یافت.

روی همرفته لویه جرگه از سوی اشتراک کننده گان روحیه مثبت داشت وایشان به جد طرفدار آمدن صلح بودند وتقاضای جدی آنها از هر دو جهت حکومت وحرکت طالبان، آن بود که از جنگ دست بکشند وبرای صلح همه جانبه گردن نهند وبیشتر از این ملت را عذاب نکنند وبگذارند که کشور بسوی پیشرفت وترقی گام بردارد وملت از این بیچارگی وبدبختی رهایی یابد.

سخن آخر

به نظر صاحب این قلم، آنچه را که آقای رئیس جمهور غنی از این لویه جرگه می خواست بدست آورد، آن بود که نشان دهد ملت از برنامه های حکومت وی پشتیبانی می کنند نه از رؤسای احزاب سیاسی رقیب که در پروسه صلح فعالیت می کنند وبه طور مستقیم با حرکت طالبان وارد گفتگو می شوند، و چیز دیگری که حکومت از این جرگه می خواست آن بود که بایستی لویه جرگه تأیید می کرد که پروسه مذاکرات صلح به محوریت حکومت صورت گیرد وجهت مبتکر صلح باید حکومت آقای غنی باشد تا بدین وسیله  بتواند رقبای سیاسی خویش را در داخل نظام به شکست مواجه سازد ویا به تعبیری آنها خلع شعار نماید.

برگزاری لویه جرگه مشورتی صلح هزینه های مالی بل قربانی های مالی بزرگ و قربانی های جانی نیز در پی داشت؛ در جریان روز های برگزاری لویه جرگه بازار ها و ادارات شهر کابل فلج بود، که صدمه بزرگی به کیان تجارتی کشور وارد آمد، گذشته از آن که برای برگزاری لویه جرگه مبالغ هنگفتی به مصرف رسید، واز دیگر سوی، حد اقل یک کودک نوزاد در اثر راه بندی های پایتخت در راه بیمارستان جان داد، ویک عضو لویه جرگه از ولایت لغمان قبل از شرکت در لویه جرگه از طرف مخالفین دولت به رگبار بسته شد وجانش را از دست داد. آیا لویه جرگه ارزش این همه قربانی ومخارج هنگفت را داشت؟ این پرسشی است که گذشت زمان بدان پاسخ خواهد داد.

وبالله التوفیق

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *