زن افغان؛ قربانی افراط و تفریط
کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان گزارش سالانۀ خویش در رابطه به خشونت علیه زنان را هفتۀ گذشته (۱۱ مارچ ۲۰۱۸م) به نشر رساند. این گزارش مینگارد که در سال ۱۳۹۶ به تعداد ۴۳۴۰ مورد خشونت علیه زنان در افغانستان به ثبت رسیده است و این رقم در مقایسه به سال ۱۳۹۵ هـ ش حدود ۱۱.۷ درصد افزایش را نشان میدهد.
خشونت علیه زنان در افغانستان یکی از چالشهای بزرگ اجتماعی در کشور به شمار میرود و زن افغان قربانی افراط و تفریط موجود در جامعه شده است. هشتم مارچ به عنوان روز زن در افغانستان نیز تجلیل میگردد و علاوه بر آن مقامهای دولت افغانستان همواره از حمایت حقوق بشری زنان در کشور سخن میگویند، ولی عملا این وضعیت به دلیل افراط و تفریط موجود، نگران کننده به نظر میرسد.
از یکسو اگر خبرهای کشته شدن زنان در نتیجۀ خشونتهای خانوادهگی به نشر میرسد، در جانب دیگر گاهگاهی خبرهای تکاندهندهی قضایای ناموسی نیز به نشر میرسد که در برخی موارد مقامهای بلندرتبه و زورمندان نیز در آن دست دارند. به گونۀ مثال در یک مورد اخیر، يافتههاى خبرگزاری پژواک نشان میدهد که معاون دوم مجلس سنای افغانستان تلاش کرده با يک زن شوهردار عروسى نمايد.[1]
در این تحلیل روی موضوع خشونت علیه زنان، عوامل این وضعیت و راهحلها برای کاهش خشونت علیه زنان در افغانستان، پرداخته شده است.
خشونت علیه زنان در جهان
خشونت علیه زنان پدیدهی نیست که در یک منطقه و یا یک کشور جهان محدود باشد، بلکه این پدیده در همه کشورهای جهان و بخصوص در غرب نیز وجود دارد. بگونۀ مثال، در سال ۲۰۱۳م در کشورهای اتحادیه اروپا ۱۳ ملیون زن خشونت فزیکی را متحمل شدهاند و ۳.۷ ملیون دیگر با خشونتهای جنسی مواجه شدهاند.[2]
به همین منوال، در امریکا در هر ۹ ثانیه یک زن مورد لت و کوب قرار میگیرد و از هر پنچ زن امریکایی یک تن در طول عمرش تجاوز جنسی را تجربه نموده است.[3] و نیز بر بنیاد گزارش اف بی آی، تنها در ۲۰۱۳م تقریباً ۷۹۷۷۰ مورد تجاوزات جنسی ثبت شده بود.[4]
آمار بالا نشان میدهد که خشونت علیه زنان محدود به یک کشور و یا یک محوطۀ جغرافیایی نمیباشد و این پدیده در همه کشورهای جهان وجود دارد، ولی این بدان معنا نیست که ما از حوادث روز افزون و رقتبار خشونت علیه زنان در افغانستان چشمپوشی نماییم و در حل این مسئله در کشور تلاش نورزیم.
خشونت علیه زنان در افغانستان
افغانستان یک جامعۀ سنتی و مذهبی بوده و اکثریت مردم آن بیسواد یا کمسواد اند و از حقوق زنان در دین مقدس اسلام اگاهی درست ندارند. به همین دلیل زنان در افغانستان از حقوق طبیعی و اسلامی شان محروم اند و حتی خواستن حق میراث برای زن افغان یک عیب پنداشته میشود.
خشونت علیه زنان در گذشتهها نیز در افغانستان وجود داشت، اما به دلیل اینکه سیستم ثبت قضایای خشونت موجود نبود، همواره چنین خشونتها پوشیده باقی میماند؛ اما اکنون به دلیل موجودیت ادارهها و قوانین ضد خشونت علیه زنان و فعالیت رسانههای مختلف، برخی از حوادث این خشونتها ثبت و نشر میگردد.
پس از سال ۲۰۰۱م و تشکیل نظام جدید علاوه بر اینکه در چوکات دولت افغانستان وزارتخانهی برای زنان تشکیل شد، سهم زنان در حکومت نیز افزایش یافت و از این لحاظ افغانستان از اکثر کشورهای جهان نیز پیشی گرفت. چنانچه در پارلمان فعلی افغانستان سهم زنان نسبت به پارلمان کشورهای فرانسه، روسیه، جاپان، هند و پاکستان و اکثر کشورهای دیگر بیشتر است. سهم زنان در معارف، تحصیلات عالی، ادارات دولتی و غیردولتی نیز نسبت به گذشته افزایش یافته است. در کنار این، برخی قوانین برای حمایت از حقوق بشری زنان نیز به تصویب رسید، ولی با این همه، خشونت علیه زنان با انواع مختلف آن همهساله روبه افزایش بوده است.
بربنیاد معلومات لوی سارنوالی افغانستان، تنها از آغاز سال ۱۳۹۶ هـ ش تا ماه هشتم این سال، بیشتر از ۱۷۰۰ صد قضیه خشونت علیه زنان از سوی این نهاد بررسی شده است که شامل ۹۹۵ قضیه لت و کوب، ۱۴۷ مورد تجاوز جنسی، ۱۳۴ مورد دشنام و ۱۱۵ مورد آزار و اذیت زنان بوده است.
در کنار این، گزارش اخیر سالانۀ کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان نیز بیانگر افزایش خشونت علیه زنان نظر به سال قبل است. در این گزارش از مجموع آمار ثبت شدۀ خشونت علیه زنان در سال ۱۳۹۶هـ ش ۱۴۲۰ مورد خشونتهای فزیکی، ۲۲۸ مورد خشونتهای جنسی،۱۳۱۷ مورد خشونتهای لفظی و روانی، ۷۴۹ مورد خشونتهای اقتصادی و ۶۲۹ مورد دیگر شامل سایر موارد خشونت علیه زنان به ثبت رسیده است.
عوامل خشونت علیه زن افغان
عوامل مهم خشونت علیه زنان در افغانستان را میتوان در نکات ذیل بیان کرد:
عدم آگاهی مردم از حقوق زن در اسلام: بیسوادی و یا کمسوادی در کشور باعث عدم آگاهی و یا تعبیر نادرست شماری از مردم از حقوق و مقام زن در شریعت اسلامی شده است.
افراط و تفریط: در جامعۀ ما از یکسو حقوق انسانی زنان زیر پا میگردد و از سوی دیگر وضعیت افراطی به وجود آمده که خلاف تمام ارزشهای این جامعه، زن افغان را به یک حالت بیگانه داخل نموده و حمایت از حقوق بشری زنان در جامعه را به صورت منفی متاثر ساخته است. در کنار این، قوانین و مقرراتی برای مبارزه با خشونت علیه زنان وضع میگردد که نه تنها در تناقض با تعالیم اسلام قرار دارند، بلکه عکسالعمل تند و افراطی جامعه را نیز بر میانگیزد.
افراط و تفریط باعث حساسیت مردم در برابر این قضیه شده و به همین دلیل از مهمترین عوامل حوادث تکاندهنده نیز به شمار میرود که به گونۀ مثال از حادثۀ قتل دختر جوان به نام فرخنده در سال 1393 در شهر کابل میتوان یاد کرد.
جهالت و کمبود علم و دانش: جهالت، بیسوادی و یا کمسوادی از عوامل مهم دیگری خشونت علیه زنان در جامعه شمرده میشوند. به همین دلیل است که اکثریت حوادث شنیع در مناطق دوردست و دهات بوقوع میپیوندد و موارد خشونت علیه زنان توسط افراد بیسواد و یا کمسواد در کشور همهساله افزایش مییابد.
تاثیر فرهنگ بیگانه: از سال ۲۰۰۱م بدین سو به دلیل نشرات بیکنترول رسانهها، فرهنگ بیگانه در کشور در حال گسترش است و تاثیرات ناگواری روی فرهنگ جامعه افغانی داشته است. در اثر ترویج همین فرهنگ بیگانه موارد طلاق در افغانستان بیشتر شده، زنان مورد آزار و اذیت در اماکن عامه قرار میگیرند و تجاوزات جنسی نیز افزایش یافته است و حتی موارد تجاوز جنسی بر اطفال کمسن و محرمات نیز گزارش داده شده است.
ضعف در تطبیق قانون و فساد اداری: عدم تطبیق درست و همگانی قانون و موجودیت فساد اداری در ارگانهای عدلی و قضایی افغانستان نیز از جمله عواملی است که باعث افزایش موارد خشونت علیه زنان در کشور گردیده است.
چه باید کرد؟
از آنجاییکه میزان خشونت علیه زنان در کشور همهساله رو به افزایش است، برای جلوگیری از چنین حوادث ناگوار در کشور، نیاز جدی به بالا بردن آگاهی عامه در مورد حقوق زنان، بالا بردن سطح دانش به خصوص در مناطق دوردست کشور، توجه به نقش علمای دین در افهام حقوق زن در اسلام و مبارزه با فساد اداری در ارگانهای عدلی-قضایی و امنیتی دیده میشود. در کنار این، انتقادهای زیادی در مورد نشرات و برنامههای برخی رسانهها نیز وجود دارد.
حکومت افغانستان برای جلوگیری از افزایش حوادث شنیع خشونت با زنان به خصوص در مناطق دوردست کشور تاکنون کار موثری نکرده است، بالعکس باورهای در جامعه وجود دارد که تلاشهای حکومت و جامعۀ بینالمللی در این عرصه نه تنها منتج به بهبود وضعیت زنان نشده، بلکه این تلاشها مشوق بیبندوباری و در نتیجه افراط در این قضیه پنداشته میشود.
پایان
[1] برای جزئیات بیشتر به وبسایت خبرگزاری پژواک مراجعه نمایید:
[2] برای جزئیات بیشتر در این مورد، به سروی که توسط آژانس اتحادیۀ اروپا برای حقوق بنیادی (European Union Agency for Fundamental Rights) انجام یافته است، مراجعه کنید: http://fra.europa.eu/sites/default/files/fra-2014-vaw-survey-main-results-apr14_en.pdf
[3] جزئیات ارقام را در اینجا بخوانید: http://www.ncadv.org/learn/statistics
[4] بیشتر بخوانید: https://www.fbi.gov/about-us/cjis/ucr/crime-in-the-u.s/2013/crime-in-the-u.s.-2013/tables/1tabledatadecoverviewpdf/table_1_crime_in_the_united_states_by_volume_and_rate_per_100000_inhabitants_1994-2013.xls