سيلابهای مرگبار؛ و نبود اقدامات پیشگیرانه
هفتۀ گذشته ولایتهای سرپل، بادغیس، فاریاب، جوزجان و سمنگان در مناطق شمال افغانستان، شاهد سرازیر شدن سیلابهای مرگبار موسومی بوده است. مقامات میگویند که در اثر این رویداد طبیعی، بیش از ۲۰۰ تن به شمول زنان و کودکان جانهای خود را از دست داده و دهها تن دیگر هنوز هم ناپدید هستند.
در یک رویداد دیگر به اثر لغزش زمین که روز جمعه (۱۲ ثور) در ولسوالی ارگوی ولایت بدخشان اتفاق افتاد، بیش از ۳۰۰۰ نفر کشته شدند و تعداد زیادی هنوز هم زیر خاک و گل هستند.
اما سیلابهایی که در برخی از مناطق شمال افغانستان جاری شد، گفته میشود در ۳۰ سال گذشته در کشور بیسابقه بوده و علاوه بر تلفات انسانی، بیش از پنج هزار منزل رهایشی را ویران کرده، هزاران جریب زمین زراعتی را تخریب کرده و هزاران رأس مواشی نیز، در این رویداد تلف شدهاند.
محمد کریم خلیلی معاون دوم ریاست جمهوری افغانستان و مسؤول کمیتۀ مبارزه با حوادث طبیعی، با شماری از وزرای کابینه در سفر به ولایتهای فاریاب، سرپل و جوزجان گفته است که حکومت و نهادهای مسؤول آمادۀ هرگونه همکاری با آسیب دیدهگان این رویداد طبیعی هستند. آقای خلیلی در این سفر خود علاوه بر وعدۀ کمکهای عاجل، وعدۀ توزیع یک نمره زمین رهایشی برای هر خانوادۀ متضرر نیز سپرده است.
اما سوال اصلی اینجاست که چرا تلفات و خسارات حوادث طبیعی نسبت به کشورهای دیگر همواره در افغانستان بیشتر و همهساله روبه افزایش است؟ چرا حکومت افغانستان اقدامات پیشگیرانه را روی دست نمیگیرد؟ همین موضوع را، بورد تحلیل هفته در مرکز مطالعات استراتژیک و منطقوی، تحلیل کرده است:
بیپروایی حکومت برای کاهش زیانهای حوادث طبیعی
باوجود آنکه مناطق مختلف افغانستان همواره شاهد سیلابهای موسومی و رویدادهای ناگوار طبیعی بوده و سیلابها همهساله در این مناطق قربانیهای زیادی میگیرند؛ اما تا هنوز برای جلوگیری از پیامدهای ناگوار رویدادهای طبیعی در کشور، کاری از سوی حکومت صورت نگرفته است. هرچند گاه گاهی عملیات امداد رسانی در هنگام بروز همچو رویدادها، آن هم با بسیار کندی صورت میگیرد؛ اما بحث اصلی در اینجاست که چرا از سوی حکومت کاری برای کاهش تهدیدها و زیانهای این رویدادها، پیش از بروز اینگونه حوادث ناخوشایند صورت نمیگیرد؟
همان طوری که میدانیم، سیلابها از پیشامدهای ناگوار طبیعی است که همهساله در گوشه و کنار جهان اتفاق میافتد و باعث خسارات مالی و جانی زیادی میشود. باآنکه میدانیم جلو اینگونه رویدادها گرفته نمیشود، اما دستورالعملهای مقابله با این گونه موارد اضطراری و اقدامات پیشگیرانهای وجود دارد که تهدیدها و زیانهای این گونه حوادث ناگوار طبیعی را، کاهش میدهند.
بر اساس مطالعاتی که در مورد کاهش زیانهای حوادث طبیعی انجام شده، این سلسله دارای چهار مرحله میباشد؛ اول: اوقات پیش از وقوع حوادث غیرمترقبه؛ دوم: زمانی که اسباب حوادث طبیعی موجود شود؛ سوم: هنگام بروز حوادث؛ و چهارم نیز مرحلۀ پس از وقوع حادثه میباشد.
مهم ترین مرحله، مرحلۀ پیش از وقوع حوادث است که میتوان با استفاده از کمکها و بودجۀ که برای این ادارات و مبارزه با حوادث طبیعی تخصیص داده میشود، ظرفیت سازی شود، تدابیر لازم روی دست گرفته شود، آگاهی عمومی داده شود و بالآخره تهدیدها و زیانهای همچو حوادث، با اقدامات پیشگیرانه کاهش داده شود.
پیش از وقوع حوادث نیاز به تدابیر لازم میباشد؛ مانند اینکه قبل از رسیدن زمستان تدابیر و آمادهگی هایی، جهت برداشتن گامهای مؤثری در هنگام بروز حوادث ناخوشایند طبیعی، روی دست گرفته شود و از نظر تخنیکی نیز سلسله کارهایی برای کاهش خسارات این حوادث صورت گیرد که تاکنون توجهی به آن نشده است.
عدم مؤثریت ادارات مبارزه با حوادث طبیعی
مقامات ادارۀ مبارزه با حوادث طبیعی نیز همهساله به مجلس نمایندهگان افغانستان فراخوانده میشوند و همواره با انتقادات چون نداشتن احساس مسؤولیت و نداشتن پالیسی مؤثر برای کاهش زیانهای حوادث طبیعی و امداد رسانی و غیره، روبرو میباشند.
سوال اینجاست که ادارۀ مبارزه با حوادث طبیعی چرا در هنگام بروز رخدادهای طبیعی مورد توجه همگان قرار میگیرد، در حالی که بودجۀ هنگفتی در این اداره به مصرف میرسد و کمیتۀ اضطرار نیز که ۲۱ ارگان دولتی و غیردولتی در آن شامل میباشد و رئیس آن معاون دوم رئیس جمهور است، مؤثریتی نداشته است.
سیلاب ها، زلزله، برف کوچها، لغزش زمین، امراض ساری، خشک سالی و غیره حوادثی هستند که همواره هموطنان ما حین بروز آن، با مشکلات فراوانی روبرو میشوند و بعد از وقوع آن ادارات مؤظف وظیفۀ امداد رسانی را، آن هم به گونۀ ناقص به پیش میبرد؛ ولی مانند کشورهای دیگر پیش از وقوع رویدادها، برای جلوگیری و یا کاهش دادن زیانهای آن، کاری صورت نمیگیرد.
در ساختار ادارههای مربوط مبارزه با حوادث طبیعی، مشکلات بنیادین وجود دارد و با توجه به اینکه با گذشت سالها در این مورد کارهای مؤثری انجام نشده، باید حکومت در این ساختارها تغییراتی میآورد.
از سوی دیگر آسیبهای گستردۀ این گونه حوادث طبیعی، در اوضاع کنونی کشور تأثیرات منفی نیز به جا میگذارد، چون افغانستان در حال عبور از یک وضعیت خاص سیاسی و اقتصادی میباشد و خساراتی را که به بار میآورد، ضربۀ سنگینی به اقتصاد هموطنان میباشد و یا هم به گونۀ مثال دور دوم انتخابات و انتقال قدرت سیاسی را تحت سایۀ خود قرار میدهد.
پایان