داعش، هیولای نامرئی!
حملۀ انتحاری در جلال آّباد که در آن بیش از 100 تن از هموطنان ما به خاک وخون کشیده شدند، به شدت دلخراش و تکان دهنده بود. در ابتداء انگشت اتهام به سوی طالبان نشانه رفت که طالبان آنرا رد کردند، اما گروهی به نام خراسان وابسته به گروه دولت اسلامی که در افغانستان به نام داعش شناخته میشود از طریق فیسبوک مسؤولیت این حملۀ وحشیانه را به عهده گرفت.
این نخستین حملهای است که ظاهرا گروه داعش در افغانستان مسؤولیت آنرا به عهده میگیرد، اما در این مورد هم پرسشهایی مطرح است؛ آیا گروه داعش تا به این حد توانمندی داشته که بتواند چنین حملۀ خونین را سامان دهد؟ آیا واقعا گروه دولت اسلامی به رهبری ابوبکر بغدادی با گروهی که این حمله را در افغانستان انجام داد، رابطه دارد؟ اگر چنین است پس فرماندهان داعش در افغانستان چه کسانی اند و چرا تاکنون نامی از آنان برده نشده است؟
ابهامهای سازماندهی داعش در افغانستان و پاکستان:
سروصدای حضور گروه داعش در این منطقه، برای نخستین بار در وزیرستان بلند شد. در آن زمان شاهد الله شاهد سخنگوی سابق طالبان پاکستانی و عبدالرحیم مسلم دوست با این گروه اعلام بیعت کردند. بیعت مسلم دوست در سایت رسمی گروه دولت اسلامی نیز نشر گردید. شاهد الله شاهد قبلا به اتهام نزدیکی به آی اس آی از تحریک طالبان پاکستان طرد گردیده بود و مسلم دوست نیز هیچگاه عضویت تحریک طالبان افغان را نداشت.
انتظار میرفت که شاید یکی از همین دو نفر به عنوان امیر ولایت خراسان از جانب گروه دولت اسلامی تعیین گردند، اما آن گروه به صورت ناگهانی حافظ سعید خان از منطقۀ قبایلی اورکزی ايجنسی را به حیث امیر و عبدالرؤوف خادم عضو کمیسیون نظامی طالبان را به حیث معاون ولایت خراسان تعیین کرد، خادم در 9 فبروی 2015 در حملۀ یک طیارۀ بیسرنشین امریکایی در ولسوالی کجکی ولایت هلمند کشته شد که گروه دولت اسلامی تاکنون جانشینی برای وی تعیین نکرده است. از آن ببعد از حافظ سعید خان و شاهد الله شاهد خبر دقیقی در دست نیست و شایعاتی وجود دارد که مسلم دوست نیز عازم سوریه شده است.
حکومت افغانستان و داعش:
در اواسط سال 2014 گزارشات ضدو نقیضی از حضور داعش در افغانستان شنیده شد. چنین گزارشات از جانب حکومت افغانستان و بیشتر در مورد ولسوالی اجرستان ولایت غزنی نشر شد، اما جنرال کمپبل فرمانده آیساف در افغانستان در 12 اکتوبر 2014 اعلام داشت که در مورد حضور داعش در افغانستان، معلومات موثق وجود ندارد.
اندکی قبل از کنفرانس امنیتی مونیخ آلمان در 6 فبروری 2015، خبر ظهور گروه داعش در افغانستان با آب وتاب بیشتر در رسانههای افغانستان به نشر رسید. نشر چنین اخبار به وضوح رابطه با همین کنفرانس داشت که قرار بود چالشهای ناشی از حضور داعش در جهان را به بررسی بگیرد. رئیس جمهور غنی برای جلب کمکهای جامعۀ جهانی و وادار ساختن امریکا برای دوام حضور در افغانستان، نیاز به چنین صحنهآرایی داشت.
موضوع یک کانتینر سلاح امریکایی که در ولسوالی شاه جوی ولایت زابل به دست پولیس افتاد و گفته شد که به افراد گروه داعش در این ولایت فرستاده شده بود و تلاش افراد مهم دولتی برای رهایی کانتینر نیز از جمله مسایلی بود که حتی در رسانهها انعکاس یافت، اما پیگیری نشد و مشخص نگردید که این افراد بلندرتبه چه کسانی بودند.
ربوده شدن 31 مسافر در مسیر راه هرات-کابل نیز به گروه داعش رابطه داده شد. همچنان در ولایت غزنی فردی دستگیر گردید که به گفتۀ خودش سخنگوی داعش بود و با والی ولایت غزنی نیز رابطۀ نزدیک داشت و سرانجام در این اواخر والی پکتیکا مدعی شد که دفتر مشاور امنیت ملی افغانستان به خانوادههای داعش در این ولایت بیش از 200 هزار دالر کمک مالی کرده است. افشای این موضوع از جانب یک مقام مهم دولتی نمیتواند بدون مدرک وسند باشد.
با حملۀ خونین انتحاری منسوب به گروه داعش در جلال آباد، نگرانیها از حضور این گروه در افغانستان شدت گرفته و حتی در جریان سفر اشرف غنی به تهران، نیز حضور گروه داعش در افغانستان در صدر موضوعات مورد بحث میان رهبران دو کشور بود.
آیا واقعا گروه داعش حملۀ جلال آباد را انجام داده است؟
در مورد مسؤولیت حملۀ جلال آباد این سوال مطرح است که وقتی گروه دولت اسلامی نمایندهای به صورت رسمی در افغانستان ندارد و در سایتهای رسمی آن گروه نیز ذکری از این حمله به میان نیامد، آیا میتوان این حمله را واقعا کار داعش دانست؟
با توجه به شرایط افغانستان، این احتمال وجود دارد که با مصرف پول بتوان افرادی را استخدام نمود تا یک شخص انتحار کننده را حتی به مناطق به شدت حفاظت شده برسانند و زمینۀ حمله را برایش مساعد سازند. دست زدن به چنین کار همانقدر که توسط داعش محتمل است، توسط یک سازمان استخباراتی خارجی نیز بدور از امکان نیست. از سوی دیگر، عبدالرحيم مسلم دوست باشندۀ اصلی ولایت ننگرهار، اولين کسى که در منطقه با گروه داعش اعلام بیعت کرد و گفته میشود که همین اکنون در سوریه به سر میبرد، در تماس با رسانهها دست داشتن داعش در رویداد خونین ننگرهار را رد کرده است. نفی دست داشتن گروه داعش در این حادثه از سوی مسلمدوست و مسوولیتپذیری آن از سوی یک فرد نامعلوم در فیسبوک، میتواند این احتمال را قوت بخشد که دستان دیگری در سازماندهی حادثه نقش داشته اند.
بزرگترین گروهی که در افغانستان وابستگی خود را به داعش اعلام نموده، حرکت اسلامی ازبیکستان است. این گروه متشکل از جنگجویانی از کشورهای مختلف آسیای میانه، قفقاز و ایغورهای چین است که رهبری آنرا شخصی بنام عثمان غازی به عهده دارد. این گروه قبلا با طالبان افغان هم پیمان بود، اما بعد ازاینکه طالبان افغان برنامۀ بینالمللی خود را کنار نهادند، خود را از آنان جدا ساختند. مدتی قبل رهبر این گروه ظاهرا به دلیل غیبت درازمدت ملا محمد عمر از صحنه، رسما با ابوبکر بغدادی اعلام بیعت نمود.
گروه حرکت اسلامی ازبیکستان قبلا حملات پیچیدهای را در افغانستان و پاکستان سازمان داده است، مثلا در ترور جنرال داوود داوود در ولایت تخار و ترور احمدخان سمنگانی در ولایت سمنگان، حمله بالای میدان هوایی پیشاور و در بسیاری از حملات خطرناک و خونین دیگر، افراد این گروه به دست داشتن متهم بودهاند. در حملۀ جلال آباد نیز این گروه را میتوان متهم دانست.
نتیجه گیری:
مقامات افغان به این باور اند که گروه داعش همان طالبان اند که بیرقهای خود را از سفید به سیاه تغییر دادهاند، اما نامی از فرماندهان طالبان که به داعش پیوسته اند، نمیبرند. مقامات امنیتی مدعی اند که گویا داعش در ولایت هلمند به کار سربازگیری مشغول است و حتی خبر از برخورد مسلحانه میان طالبان و داعش میدهند، اما طالبان این خبرها را کاملا بی اساس خوانده و مدعی اند که در آن مناطق جز طالبان گروه دیگری وجود ندارد.
قبلا بعضیها این امکان را مطرح کرده بودند که شاید در آینده میان طالبان و داعش در افغانستان، یک نوع ائتلاف به میان آید اما زمانیکه ابوبکر بغدادی در مورد ملامحمد عمر رهبر طالبان گفت که زمان رهبری وی به سر آمده است، این راه عملا بسته شد.
گذشته از اختلاف در قرائتهای متفاوت دو گروه از شریعت، باتوجه به این تجربه که هم طالبان و هم گروه دولت اسلامی در مناطق عملیاتی شان حضور هیچ گروه رقیب را بر نمیتابند، اگر داعش بخواهد در افغانستان دست به عملیات بزند، با همان مخالفت از جانب طالبان مواجه خواهد شد که جبهۀ النصره در سوریه از جانب داعش با آن مواجه گردید. به همین دلیل، برخی تحلیلگران این امکان را نیز مطرح میکنند که شاید مقامات افغان و پاکستانی به این تصمیم مشترک رسیده باشند تا طالبان در دو کشور را، در مواجهه با یک رقیب جدید و تازه نفس تضعیف نمایند و مجبور به تسلیم سازند. از نظر امریکا نیز شاید داعش بتواند برای ایجاد مشکل برای چین، ایران، آسیای میانه و فدارسیون روسیه یک وسیله باشد، اما مانند گذشته بیشترین زیان از این وضع را افغانستان و پاکستان خواهند دید.
با توجه به این تحلیل، تضعیف یک گروه توسط گروه دیگر، قبلا در رویارویی میان مجاهدین با طالبان بعد از سال 1995 تجربه شد که به تضعیف گروههایی چون حزب اسلامی حکمتیار و حزب وحدت انجامید، اما حکومت مجاهدین از تضعیف رقبایش بهره نبرد بلکه برعکس به تضعیف همین حکومت و به قدرت گرفتن گروهی تندروتر از رقبای قبلی، انجامید که توانست در طول سیزده سال گذشته در برابر بزرگترین قدرت نظامی جهان ایستادگی و مقاومت نماید.
از سوی دیگر، تبلیغات حکومت افغانستان و امریکا در مورد حضور داعش در افغانستان و بزرگنمایی این مسئله، سوالات زیادی را در اذهان به میان آورده است. نشر یک نوار ویدیویی از طرف شبکۀ تلویزیونی “سی ان ان” که گویا چند تن از جنگجویان داعش را در محلی در نزدیکی کابل در حال آموزش نظامی نشان میداد این سوال را مطرح کرد که این شبکۀ تلویزیونی مهم امریکایی، چگونه به این نوار دست یافته است؟
پایان
جهان سپاس از مطالب وزین شما