کدام یک اولویت دارد؛ حج یا دست گیری از محتاجان؟
معاون سرمحقق عبدالرحمن حکیمزاد
بدون شک احکام الهی علی رغم تغییر زمان، مکان، ظروف و مخاطبان، کهنگی نداشته و در هر برهۀ زمانی قابل تطبیق بوده و منافع و مصالح بی شماری را با خود دارد.
یکی از احکامی که از حیث عبادت، دارای ابعاد مختلف می باشد و به اساس تعدد ابعاد آن اهمیت به سزایی دارد، حج است.
حج به اساس نص صریح پیامبر اسلام صلی علیه وسلم پنجمین رکن اسلام است؛ رکنی که هم جنبۀ بدنی دارد که حاجی با سعی و تلاش فراوان جهت ادای مناسک حج بالای بدن خود فشار می آورد و هم جنبۀ مالی؛ چون حاجی زمانی که مالک نصاب شد و زکات مالش را به مستحقین آن پرداخت، مکلف است با بذل سرمایۀ خویش آهنگ سفر حج نماید.
از همان روزیکه با نزول آیاتی از قرآن مجید، رسالت محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم در مکۀ مکرمه اعلام گردید، دعوت آنجناب با چالشهایی متعددی مواجه گردید و تهمت های گونه گونی بر وی زده شد.
این چالش منحصر به عصر رسالت نیست بلکه در هر برهۀ زمان عدۀ با نامها و القاب میان تهی قد بالا می کنند و ظاهراً خود را دلسوز مردم معرفی می نمایند و چیزهایی را به آدرس اسلام و شعائر آن حواله می کنند که از آن بوی دشمنی می آید.
یکی از موضوعاتی که گاه گاهی از طریق رسانه های جمعی می شنویم اظهار نظر تعدادی بنام تحلیلگر در رابطه به حج می باشد، این دسته مردم می گویند: در کشور ما جنگ و آوارگی مصایب زیادی را به دنبال داشته و مردم زیادی را به فقر و گدایی وا داشته است، پس در چنین اوضاعی چه ضرورت است که سرمایه داران ما سالانه میلیونها دالر را به بهانۀ ادای حج در خدمت حکام سعودی می گذارند که از آن در راه منافع خود استفاده کنند پس بهتر است تا این پول را در خدمت هموطنان ناتوان خویش بگذاریم تا با آن امرار معاش نمایند.
این نظر هرچند به نظر بعضی ها معقول به نظر برسد ولی واقعیت اینست که چنین سخنان از زبان کسانی بیرون می شود که اسلام را مجموعۀ اوراد، عبادات و اعمالی می دانند که جنبۀ شخصی داشته و دارای نظامی که بشریت را رهبری کند، نیست.
در حالیکه دین اسلام، دین کامل و شاملی است که در هر باب حکمی دارد و هر حکم آن مراتبی دارد که رعایت هرکدام آن تکلیف بخصوص خود را دارد. از این رو حج نیز یکی از احکامی است که دارای دو جنبه می باشد:
الف: جنبۀ فرض بودن حج: از آنجایی که در تعریف فرض می خوانیم که: فرض عبارت از عملی است که با دلایل قطعی ای که در آن شبهه نباشد، ثابت شده باشد که با انجام دادن آن مسلمان مستحق ثواب شده، ترک کننده گنهگار و انکار کنندهء آن، کافر محسوب می شود.
بناءً بالای کسیکه حج فرض باشد، وی مکلف است تا حج را بجا آورد، چنانچه داکتر یوسف قرضاوی می گوید: لازم به یاد آوریست که ادای فرایض دینی نخستین چیزی است که از مکلف مطالبه می شود به ویژه آن فرایضی که از ارکان اسلام باشد. (1) لذا حج که از جمله ارکان اسلام است، ادای آن از مسلمان مطلوب می باشد و بدون ادای فرض پرداختن به نوافل مردود است
ب: جنبۀ نفلی بودن حج: جنبۀ دیگر حج، نفلی بودن حج می باشد، در قسمت عمره و حج تکراری یا حج نفلی، قبل از همه قواعد شرعی ذیل قابل تأمل است:
1- هیچ عمل نفل تا وقتیکه عمل فرض اداء نشود، مورد پسند الله تعالی نمی باشد: بناءً کسیکه زکات مالش را نمی پردازد و در آن بخیلی می کند ولی به حج نفلی و عمره می رود، حج و عمرۀ وی مردود می باشد مانند اینکه شخصی مدیون کسی باشد ولی با وجود آنهم به حج نفلی و عمره می رود، چنین عمل وی تا زمانیکه قرضش را نپرداخته قابل قبول نیست.
2- عملی نفلی ای که منجر به فعل حرام شود، آنرا الله جل جلاله نمی پذیرد، بنابرین سلامت از گناه و حرام بر عمل ثواب نفلی، مقدم می باشد، طور مثال: در صورتیکه ازدیاد حجاج در مراسم حج باعث مشقت، انتشار امراض و زیر پاشدن تعداد دیگری گردد، در همچو حالات جلوگیری از کسانی که به حج تکراری می روند ضروری است تا از یکطرف مانع اذیت مردم گردد و از طرف دیگر زمینۀ حج برای کسانی که تا حال مجال ادای حج فرضی را نیافته اند، مساعد گردد.
3- دفع مفاسد نسبت به جلب مصالح مقدم می شود مخصوصاً وقتیکه مفاسد عام باشد و مصالح خاص. به این اساس زمانیکه مصلحت بعضی افراد در ادای حج نفلی و تکراری باشد ولی در مقابل آن این عمل باعث اذیت و ضرر هزاران و صدها هزار حجاج می گردد، در همچو حالت مصلحت اینست که جلو کسانیکه به حج نفلی و تکرار می روند، گرفته شود.
4- ابواب نوافل و خیرات گسترده و زیاد است و الله متعال چنین راه ها را تنگ و منحصر به موارد خاصی نساخته است؛ به این اساس وقتیکه پرداختن نوافل و حج تکراری باعث اذیت عدۀ زیادی از مسلمانان می گردد، بر مسلمان لازم است تا آنچه مناسب حال و زمان است به آن بپردازد، یکی از این راه ها رسیدگی به نیازمندان و مساکین به ویژه اقاربش می باشد چرا که صدقه کردن بر مسکین یک پادش دارد و بر اقارب نزدیک، دو پاداش: صدقه و پیوند صلۀ رحم. (2)
ثروتمندانی که برای حج اصرار می ورزند و پی در پی به حج می روند، در حالیکه همسایه هایشان گرسنه اند مورد طعن بسیاری از علمای سلف قرار گرفته اند، عبدالله بن مسعود رضی الله عنه می گوید: حجاج بیت الله در آخرزمان بدون جهت فراوان می شوند، سفر آنان آسان می گردد، رزق و روزی برآنها گسترش می یابد ولی محروم و با دست خالی از حج بر می گردند و در حالیکه بر پشت شترهایشان تکان می خورندو کویرها و ریگزار هارا پشت سر می گذارند، همسایه هایشان از گرسنگی به خود می پیچند چون کمکی به آنان نکرده اند. (3)
حج عبادتی است که به اساس تکلیف شرعی انجام می شود اما کسانیکه به اساس خواهشات نفسانی به آن می روند، جز کسب نام و شهرت چیزی با خود نمی آورند، ابونصر تمار گوید: مردی جهت خداحافظی نزد بشر بن حارث آمد و گفت: می خواهم به سفر حج بروم، مرا دستوری بده و نصیحتی کن. بشر به او گفت: برای این سفر چقدر پول آماده کرده ای؟ آن مرد گفت: دو هزار درهم. بشر گفت: هدفت از سفر حج چیست، زاهد نمایی است یا استیاق به دیدار بیت الله یا رسیدن به رضایت خدا؟
آن مرد در پاسخ گفت: رسیدن به رضای خدا. بشر گفت: اگر تو با بخشیدن دو هزار درهم در منزل خود به طور یقین به رضایت خداوند نایل شوی این کار را خواهی کرد؟
آن مرد در پاسخ گفت: بلی. بشر گفت: برو این دوهزار درهم را به ده نفر از این اشخاص بده: 1- مدیون و بدهکار تا قرضش را پرداخت کند. 2- فقیری که نیاز خود را با آن برآورد نماید. 3- انسان عائله داری که بچه هایش را با آن سیر کند. 4- سرپرست یتیمی تا او را شاد کند. اگر دلت قوی بود و توانستی که این دوهزار درهم را به یک نفر از آنان بدهی این کار را بکن.
چون به حقیقت شاد شدن دل مسلمانی به وسیلۀ تو به یاری شتافتن حسرت زده و وامانده ای و زدودن رنج و ناراحتی از کسی و کمک به ضعیف و ناتوانی ثوابش از صد حج سنت بعد از حج فرض بیشتر است. بلند شو برو این دوهزار درهم را طبق دستوری که به تو دادم ببخش و گرنه آنچه در دل داری و هدف از این حج را به من بگو؟ آن مرد گفت: دلم بیشتر موافق حج است. بشر رحمه الله لبخندی زد و به وی روی کرد و گفت: مالی که از چرک تجارت و معاملات شبه دار جمع گردد، نفس و هوا می خواهد نیاز خود را با آن برآورده سازد، ولی به اعمال صالح و خوب تظاهر می کند در حالیکه خداوند به ذات خود سوگند یاد کرده است که جز از پرهیزگاران عملی را نمی پذیرد. (4)
مولانا جلال الدین محمد بلخی چه زیبا در این مورد می فرماید:
ای قـوم به حـج رفـتـه کـجـایید کجـایید
معشوق همین جاسـت بـیـایید بیـایید
معشوق تو هـمسایـهء دیـوار بـه دیـوار
در بادیه سر گشته شما در چه هوایید
گـر صــورت بی صــورت مـعـشـوق ببینیـد
هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید
ده بار از آن خانه بـدان راه بـرفـتـید
یک بار از این خانه بر این بام بر آیید. (5)
افزون بر این، خرج کردن بالای جریانها و مراکز اسلامی، مدارس قرآنی، نهادهای اجتماعی و فرهنگی که به اساس پایه های دینی استوار اند، از مهم ترین راه های انفاق فی سبیل الله است. زیرا آنها در شرائطی کار می کنند که مؤسسات مسیحی ملیاردها دالر را به خاطر بدنام سازی اسلام،ازبین بردن وحدت مسلمانها، بیرون کردن ایشان از اسلا یا حد اقل متزلزل ساختن باور آنها نسبت به اسلام به مصرف می رسانند؛ در حالیکه نهادهای مخلص وفعال اسلامی دچار مشکل اقتصادی می باشند.
اگر میلیاردها دلاری که سالانه در مراسم حج نفلی و تکراری مصرف می شود، در راه ایجاد وتقویهء نهادهایی که بخاطر بیداری مردم مصروف اند، پرداخته شود، این کار به خیر و مصلحت مسلمانان بوده و باعث می شود که این نهاد های اصلاحی با قوت بیشتر و بهتر به بیداری مسلمانان بپردازند و در مقابلۀ جریانهای سیکولار و دعوتگران بی دینی و اشخاص منحرف ایستادگی نمایند. طوری که الله متعال فرموده اند: “أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللّهِ لاَ يَسْتَوُونَ عِندَ اللّهِ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ”. (6)
آيا سيراب ساختن حاجيان و آباد كردن مسجد الحرام را همانند [كار] كسى پنداشتهايد كه به خدا و روز بازپسين ايمان آورده و در راه خدا جهاد مىكند [نه اين دو] نزد خدا يكسان نيستند و خدا بيدادگران را هدايت نخواهد كرد.
منابع
1- یوسف القرضاوی، أيهما أفضل تكرار الحج والعمرة أم الإنفاق في سبيل الله، https://fatwa.islamonline.net
2- أبوعبد الله محمد بن يزيد القزويني، وماجة اسم أبيه يزيد، سنن ابن ماجه، موقع وزارة الأوقاف المصرية، ج: 6، ص: 16
3- یوسف قرضاوی، شناخت اولویت های دینی در پرتو قرآن و سنت، مترجم: ابوبکر حسن زاده، نشر احسان، چاپ: اول، 1381هـ- ش، ص: 310
4- همان اثر، ص: 311
5- ديوان شمس – غزليات – قسمت اول – شماره: 648، www.nosokhan.com/Library/Topic/11
6- التوبة/ 19