پیامدهای حضور نظامی روسیه در سوریه
حضور نظامی روسیه در سوریه، بحران در شرق میانه را با چالشهای تازه مواجه ساخته است. روسها با حضور نظامی و حمایت از حکومت بشار الاسد در سوریه، در کنار ایران و حزب الله لبنان قرار گرفتند و علنا با اهداف غرب به مقابله برخاستند.
به نظر میرسد که روسها با این حضور، در برابر یکهتازیهای امریکا و همپیمانانش در شرق میانه عکسالعمل نشان میدهند. ماسکو در گذشته نظارهگر خاموش سرنگونی رژیمهای دردسرساز برای امریکا از جمله سرنگونی معمرالقذافی در لیبیا بود، اما به نظر میرسد که از این ببعد نمیخواهد فقط نقش تماشاچی را ایفا نماید بلکه قصد دارد در قضایایی که با منافع این کشور در جهان پیوند دارد، با قاطعیت بیشتری عکسالعمل نشان دهد.
دفاع از یک رژیم شکست خورده
روسها خود را درگیر دفاع از رژیمی کردهاند که عملا یک نظام ورشکسته است. بخش بزرگ این کشور از تسلط حکومت خارج بوده و رژیم برای دفاع از خود، به کشتار بیرحمانۀ مردمش روی آورده است. ملیونها سوری خانه و کاشانۀ خود را ترک کرده و راهی کشورهای همسایه و اروپا شدهاند.
دفاع از رژیمی که اکثریت مردمش از آن رو گردانیدهاند به نحوی یادآور افغانستان در دهۀ ۸۰ قرن گذشته است. دفاع روسیه از آن رژیم، به جای اینکه حافظ منافع روسها در چهارچوب اتحاد شوری آنروز باشد، به شکست این کشور انجامید و به ظهور گروههای تندروی منجر شد که روسیه هنوز هم از آنها احساس ناامنی مینماید.
تعبیر از تروریزم
هرچند بهانۀ مداخلۀ روسیه در جنگ سوریه مقابله با گروه “دولت اسلامی” عنوان میشود، اما در عمل ماسکو تاکنون در سوریه درگیر جنگ با همان گروههایی است که روزگاری با همتاهای شان در افغانستان جنگیده بود؛ گروههای جنگجو چون القاعده و همفکرانش که اکنون امریکا وقتی آنها را با گروه “دولت اسلامی” مقایسه میکند، میانهروتر مییابد!
اعتراض امریکا و غرب این است که جنگندههای روسی به جای مراکز گروه “دولت اسلامی”، اهداف گروههای میانهرو را بمباران میکنند؛ اما سرگی لاوروف از میانهرو تعبیر دیگری دارد. سرگی لاوروف وزیر خارجۀ روسیه میگوید: «آنانی که اعتقاداتی شبیه به تروریستها دارند، آنهایی که مانند تروریستها عمل میکنند، مانند آنها حرف میزنند، مانند تروریستها لباس میپوشند و مانند آنها راه میروند، هدف حملۀ ما هستند.» این گفتۀ مقامات روسی با تعریف قصر سفید از تروریسم همخوانی ندارد که فقط گروههایی را “تروریست” میداند که منافع امریکا را تهدید نمایند. لاوروف در یک کنفرانس مطبوعاتی در دوم اکتوبر با صراحت گفت که ما تنها با داعش نمیجنگیم بلکه جنگ ما با تمام تروریستهایی است که در برابر رژیم اسد میجنگند.
هماهنگی میان ایران و روسیه
مقامات روسی حضور نظامی این کشور در سوریه را دارای پیشینهای طولانی میدانند که حتی به دوران اتحاد شوروی بر میگردد، اما به باور آگاهان، گسترش حضور نظامی فعلی روسیه در سوریه با هماهنگی و کمک ایران و بخاطر حفظ منافع روسیه در منطقه صورت گرفته است. سفرهای اخیر قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران به ماسکو تصمیم روسها برای مداخلۀ گستردهتر، شکل نهایی بخشید. هرچند ایران گزارشات سفر فرمانده سپاه قدس به روسیه را رد کرد، اما مشخص است که وقتی روسیه میخواست تصمیمی چنین بزرگ اتخاذ نماید، بدون کمک ایران و هماهنگی با کشوری که از قبل در خاک سوریه نیرو فرستاده است، ممکن نبود.
مقامات ایرانی میگویند که روسیه و ایران به کمک حزب الله لبنان در سوریه، به حکومت بشارالاسد برای مقابله با تروریستها “مشورتهای نظامی” میدهند. مشورتهای نظامی همان اصطلاحی است که امروز کشورهای غربی در کمک به حکومت افغانستان علیه طالبان آنرا به کار میگیرند که شامل پشتیبانی هوایی از نیروهای دولتی و حتی حملات زمینی توسط نیروهای ویژۀ این کشورها را نیز شامل میشود.
ناتوانی امریکا در مهار بحران سوریه
استراتژی ضعیف و نامنسجمی که امریکا در بحران سوریه در پیش گرفت، کرملین را به این باور رسانید که امریکا در حال باختن جنگ در این کشور به گروههای تندرو است و سقوط اسد خشونتگرایی را در سراسر منطقه بیش از پیش تقویت خواهد نمود. تلاش امریکا برای ایجاد یک نیروی میانهرو که بتواند هم دشمن بشارالاسد و هم رقیب قدرتمند برای گروههایی چون “دولت اسلامی” باشد، نیز با شکست مواجه گردید. امریکا با وجود مصارف هنگفتی پول، موفق نشد تا ارتشی از عناصر هوادار خود را در این کشور شکل دهد و اکثریت کسانی را که برای این کار آموزش داد، یا به گروههای تندرو پیوستند و یا از صحنه غایب شدند.
استفاده از سلاح کیماوی عبور از قرمزی بود که واشنگتن برای رژیم اسد کشیده بود اما با وجود عبور از این خط، رژیم اسد با عکسالعمل جدی امریکا مواجه نشد و این مسئله به اعتبار امریکا در میان اپوزیسیون اسد به شدت ضربه وارد کرد.
از طرف دیگر امریکا و متحدینش در طول چند سال گذشته به خصوص در وقایع اوکراین نشان دادند که تمایل به رویارویی مستقیم نظامی با روسیه ندارند که این مسئله هم موجب تشویق روسها به مداخله در امور سوریه شده است. اگر غرب در برابر این اقدام روسیه اقدام جدی نشان ندهد، روسها بیش از پیش تشویق خواهند شد. اعتراضات ترکیه بر روسیه به خاطر تجاوز طیارات روسی به قلمرو این کشور، از جانب واشنگتن یک اقدام تحریک آمیز تلقی شده است و اگر این کار ادامه یابد و امریکا در برابر آن اقدامی انجام ندهد، این مسئله بیش از پیش موجب سرافگندگی امریکا خواهد شد.
چرا سوریه برای روسها مهم است؟
سوال این است که روسها با فرستادن نیرو به سوریه و دفاع از رژیمی که با مخالفت گستردۀ مردمش مواجه است، چه اهدافی را در این کشور دنبال میکند؟ روسها برای این تصمیم خود میتوانند دلایل موجهی داشته باشند که مهمترین آنان پیآمدهای مداخلۀ نظامی غرب در کشورهای اسلامی است. مداخلۀ امریکا در افغانستان و عراق به بهانۀ مبارزه با “تروریزم” به تقویت و گسترش آن کمک کرد و در لیبا با سقوط معمرالقذافی، این کشور را عملا به میدانی از هرج و مرج مبدل ساخت.
در سوریه نیز وضع به همان جهت در حرکت است و در صورت سقوط رژیم فعلی، گروههای تندرو جانشین بشارالاسد خواهند بود. از جانب دیگر روسیه با اعزام نیرو به سوریه به کشورهای غربی هشدار میدهد که وقتی ماسکو از منافع خود در سوریه دفاع مینماید، پس باید امریکا و غرب تصور نفوذ به کشورهای آسیای میانه و بعضی از کشورهای اروپای شرقی را از سر بدر کنند، زیرا روسیه هرگز این کشورها را تنها نخواهد گذاشت.
اما در این رابطه یک نکتۀ مهم دیگر هم وجود دارد؛ پیشروی نیروهای مخالف رژیم اسد به سوی لاذفیه در غرب کشور، رژیم بشارالاسد را در مضیقه قرار داده است. تاکنون رژیم اسد شکستهایی را در قنیطره، حسکه و حتی در بخشهایی از درعا، ادلب و حلب تجربه کرده بود، اما عقب نشینی از لاذقیه میتواند به معنای پایان کار اسد باشد.
لاذفیه را میتوان پایگاه اصلی و سنگر قدرتمند جامعۀ علوی سوریه به شمار آورد که بزرگترین بندر سوریه است و حامیان سرسخت رژیم اسد از همین منطقه اند. اگر اسد این پایگاه را از دست بدهد، دیگر هیچ شانسی برای بقا نخواهد داشت و اگر این بندر استراتژیک به دست نیروهای مخالف اسد بیافتد، طرطوس دومین بندر بزرگ سوریه نیز به دست جنگجویان مخالف رژیم اسد سقوط خواهد کرد و باقی ماندۀ مناطق ساحلی نیز به دست جنگجویان مخالف خواهد افتاد.
نیروی دریایی روسیه در بندر طرطوس یک پایگاه بحری تاسیس کرده است و به همین دلیل این بندر استراتژیک در ساحل مدیترانه، برای روسیه اهمیت فراوان دارد.
نتیجه گیری
کشمکش میان روسیه و غرب در سوریه، هرچند با تقویت نظامی روسیه در این کشور وارد مرحلۀ جدیدی شده است، اما احتمال اینکه این حضور موجب رویارویی نظامی میان روسیه و امریکا در این منطقه گردد، زیاد محتمل نیست. امریکا میخواهد پای روسیه را به منازعۀ سوریه بکشاند و اگر روسها با اعزام نیروهای زمینی برای جنگ با مخالفین دولت اسد پا در جای پای ایران بگذارند، امریکاییها ترجیح خواهند داد تا به تدریج روسها را در سوریه به حال خود شان بگذارند تا افغانستان دیگری را بعد از سقوط اتحاد شوروی، این بار در یک کشور اسلامی دیگر تجربه نمایند.
بر بنیاد همین سیاست، اکنون امریکا به جای تقاضا برای سرنگونی رژیم اسد از راه نظامی، خواهان حل سیاسی بحران سوریه از راه مذاکره است. جان کری وزیر خارجۀ امریکا از ایران و روسیه خواست تا با استفاده از نفوذ شان، بشارالاسد را به پشت میز مذاکره بیاورند و برکناری اسد را تا پایان جنگ در سوریه به تعویق اندازند.
از جانب دیگر مداخلۀ روسیه در سوریه در همگامی با ایران، کشورهای محافظهکار عرب را بیش از پیش با روسیه دشمن خواهد ساخت و این احساس میتواند پشتوانۀ کمک به گروههای مخالف اسد در سوریه باشد.
پایان
بسیار عالی است