امریکا و پاکستان در مورد بحران افغانستان موقف مشترک دارند-مصاحبه با زبیر شفیقی

فارس نیوز گزارشی را نشر کرده که امریکا در یک اقدام بی سابقۀ خود کمک های مالی ساليانۀ خود به ارتش پاکستان را برای سال 2014 منظور نکرده است، این تحول بی سابقه را در روابط بین امریکا و پاکستان چگونه ارزیابی میکنید؟

شفیقی: در روابط امریکا و پاکستان گاه گاهی مسائلی مطرح میگردد که این روابط رو به خرابی میرود و گاهی دوباره ترمیم میگردد. ما اگر در طول سالهای گذشته تا حال در روابط بین امریکا و پاکستان نظر اندازیم به وضوح معلوم میشود که تا هنوز هر دو طرف به یکدیگر ضرورت دارند و نمیخواهند که به هیچ قیمتی روابط شان خراب شود.

و به نظر من، منظور نکردن کمک های اقتصادی امریکا به ارتش پاکستان مسئله جدیدی نیست و هر وقتی امریکا بعضی خواهشاتی که از پاکستان دارد این مسائل را مطرح میکند و گاهی شرایط بالای کمک های خود وضع میکند و یا بهانه های دیگری را پیش رو میاندازند. اما با گذشت زمان و بعد از دید و وادید مخفیانه، بین آنها توافق صورت میگیرد و کمکهای شان کماکان ادامه پیدا میکند.

من فکر میکنم که امریکا و پاکستان در مورد بحران افغانستان موقف مشترک دارند و این یک مسئله بنیادی است و به نظر من امریکا کمک های اقتصادی خود را هرگز برای پاکستان قطع نمیکند تا روابط بین آنها خراب شود.

و این که عنوان گردیده امریکا کمک های خود را برای ارتش پاکستان در 2014م لغو اعلان نموده من باورمند این گفته ها نیستم و به نظر من بین آنها توافق مخفیانه صورت خواهد گرفت و کمک ها ادامه پیدا خواهد کرد.

معصوم ستانكزي رئيس دارالانشأ شوراي عالي صلح در يكي از اظهارات اخير خود گفته است كه در ميان سران طالبان افرادي وجود دارند كه علاقمند پيوستن به روند صلح هستند اما خطراتي متوجه اين افراد ميباشد كه اين خود يكي از موانع پيشرفت روند صلح است. شما اين موضع را چگونه ارزيابي ميكنيد؟

شفیقی: همانطوريكه رئیس دارالانشأ شورای عالی صلح گفته است، واقعاً سران طالبانی که تمایل به مصالحه و مذاکره با حکومت افغانستان را داشتند در طول سالهای گذشته در پاکستان بندی شدند و کشته شدند و این یک جریان ثابت شده است و واقعیت دارد و تبلیغات نمیباشد.

 در مصالحه افغانستان و در ازبین بردن جنگ در افغانستان، پاکستان نقش کلیدی دارد، چون تا حدی زیادی پناهگاه هاي طالبان و مخالفين مسلح حکومت و قوت های خارجی، در پاکستان وجود دارد و پاکستان نمیخواهد که بدون اشتراک و ابتکار انها طالبان به صلح روی آورند و قبل از اينكه حكومت پاكستان از اين ناحيه امتياز بگيرد طالبان با حكومت افغانستان به تفاهم برسد و با کسانی از طالبان که تمایل به صلح دارند، مخالفت ميكنند. و اشاره آقاي ستانکزی نیز به نظر من به همان افرادی است که تا حال در پاکستان بندی شده و ازبین برده شده که تعدادشان کم نمیباشد و یقیناً که این مسئله در راه تفاهم با مخالفین مسلح حكومت یک مشکل بسیار عمده و بزرگ است.

يك گروه از نمايندگان پارلمان بريتانيا در گزارشي اعلام كرده كه آغاز يك توافق صلح با طالبان براي تضمين آينده افغانستان ضرورت مبرم است و گروه مذكور كه كميته دفاعي پارلمان بريتانيا ميباشد هشدار داده است كه ناكامي در رسيدن به اين توافق مي تواند افغانستان را به جنگ داخلي سوق دهد. نظر شما در مورد اظهارات مذكور چه است؟

شفیقی: شکی نیست که اگر صلح صورت نگیرد و با طالبان توافق صورت نگيرد و مصالحه با مخالفین مسلح حکومت موفق نشود، این معنی را دارد که جنگ باید دوام پیدا کند چون صلح و جنگ در مقابل هم قرار دارد و اگر صلح نشود طبیعی است که جنگ ادامه پیدا خواهد کرد.

اما حكومت افغانستان از طرح مسئله مذكور توسط کمیته دفاعی پارلمان بریتانیا تعبير ديگري دارد و میگوید در حقیقت طرح اين مسئله به دليل وارد كردن فشار است بر حكومت افغانستان تا در تعهدات خودو به خصوص در پیمان امنیتی که بین امریکا و افغانستان روی آن صحبت جریان دارد، حكومت افغانستان شرايط خود را نرم كند و از بعضي شرايط بگذرد و در اصلیک گونه اخطار است که اگر جامعه جهاني از افغانستان خارج شود و صلح هم صورت نگيرد، افغانستان به دهه هفتاد برميگردد و خانه جنگي آغاز ميشود.

من فكر مي كنم كه امريكا و غربي ها تنها اين موضوع را طرح نمي كنند كه اگر ما نباشيم شما به طرف جنگ داخلي ميرويد، بلکه آنها عملاً دراین تلاش هستند اگر حکومت افغانستان شرایط و امتیازاتی را که امریکا در افغانستان میخواهد بدست نیاورد، پلان دیگر انها اینست که افغانستان به یک بحران کشانیده شود و آنها ناظر این باشد كه بالاخره افغانها بین هم تا حدی بجنگند و درگیر شوند تا ضرورت امریکا را جدی احساس کنند و از آنها دوباره دعوت كنند كه بيايندو این یک توطئه خطرناک امريكا و كشور هاي ديگر است و نقشه شوم آنهاست و تنها محدود به اخطار نيست.

و به نظر من ما در یک حالت بسیار دشواری قرار داریم چون تا اکنون یک محور قوی ملی بوجود نیامده که جوابگوی خطرات و مشکلاتی باشد که در آینده متوجه افغانستان خواهد بود.اگر صلح صورت نگیرد، پاکستان از مداخلات دست نکشد و امریکا و جامعه غربی اغراض خود را داشته باشند که دامن میزنند به تعصبات قومی و انشتار سیاسی كه ما شاهد این هستیم که بعضی گروه ها را در مقابل حکومت سرپرستی و حمایت میکنند و به آنها طوری تلقین میكنند که شما یک نوع قدرت هستید و مثال های به آنها گفته میشود كهمثلاً قطر كه يكچهارم حصه فلان ولايتما میباشد و یا اکثر کشورهای اروپایی نسبت به یک ولایت ما مساحت و نفوس كمتر دارد و همچنان این طور تلقین میگردند كه شما منابع زیرزمینی و ساحه بسيار بزرگدارید و همه چیز در اختیار شماست پس چرا باید با ديگران یکجا باشید و چرا جدا نباشيد.اين يك طوطئه است و ملت افغانستان بايد اين را درك كند، و حکومت باید بیدار شود و به خود بیاید و یک محور را بسازد و منحیث حکومت مسئولیت دارد که ملت را جمع بکند و در مقابل این همه بحران ها ایستادگی صورت نمايد و اگر این کار صورت نگيرد، واقعاً که ما به یک بحران بزرگی مواجه خواهیم شد.

اخيرا هيئتي از حزب اسلامي جناح مخالف حكومت به كابل آمده تا در مورد مسائل مختلف از جمله انتخابات آينده با جهت هاي مختلف گفتگو كنند و اظهارات هم صورت گرفته كه ممكن است حزب اسلامي نامزد مستقل در انتخابات داشته باشد و يا هم از شخص ديگري حمايت خواهند كرد. شما در اين مورد چه نظر داريد و آيا شما آنرا به عنوان تغيير در موقف حزب اسلامي مي بينيد يا خير؟

شفیقی: به نظر من این چندمین بار است که هیئت حزب اسلامی جناح مخالف حكومت به كابل آمده اند و با حکومت کابل و با سران احزاب، ملاقات های داشتند و آنها موقف نرمتری دارند نسبت به طالبان و به صلح، بیشتر تمایل دارند اما متأسفانه از داخل يعني از طرف حكومت افغانستان کدام پیامی بسیار روشنی که آنها را به مصالحه تشویق کند تا هنوز دریافت نکرده اند و در اين مورد شاید فشار خارجی ها در بین باشد كه نميخواهند اين تفاهم صورت بگيرد. تا حال این گونه مشکلات وجود دارد يعني در راه گروه های که تمایل به تفاهم دارند مشكلاتي وجود دارد و حلقاتی خارجي وجود دارد که نمیخواهند اين تفاهم صورت بگيرد، مسائله افغانها حل شود و شرايط مناسب براي درك همديگر بين افغانها و حل مشكلات شان مساعد گرددتا بالاخره بحران موجود حل گردد.

 از لحاظ منطقی،حزب اسلامی چون نسبت به طالبان تمایل بيشتر به صلح دارد، در اين راستا بايد كوشش جدي صورت ميگرفت. اگر حزب اسلامي صلح نمايد و مشكل شان حل گردد چونپایگاه مردمی آن ها قوی بوده پس در نتيجهيك قوت بزرگ از مخالفت دست میکشد و به روند سیاسی فعلیقانع میشود كه در حقیقت یک دستاوردی کمی نیست اما از طرف حکومت تا هنوز گام های مؤثری درین راستا برداشته نشده است و از طرف حزب اسلامی نیز گاه گاهی اعلامیه های صادر میشود که مانع مصالحه میشود.

موضوع ديگر شرط حزب اسلامي و طالبان براي تفاهم است يعني آنها هرگونه تفاهم را مشروط به خروج كامل نيروهاي خارجي از افغانستان مي دانند؟ به نظر شما آيا اين شرط واقعبينانه است و اگر واقعبينانه است پس چرا در اين راستا گام هاي برداشته نمي شود؟

به نظر من موقف طالبان با حزب اسلامی در مسئله مذاکره متفاوت میباشد. چون حزب اسلامی با وجود حضور نظاميان خارجي در افغانستان، مذاکرات خود را با حکومت کابل انجام داده اند و هنوز هم دوام میدهند اما شرط طالبان که آغاز تفاهم و مذاكره را مشروط به خروج كامل نيروهاي خارجي از افغانستان مي دانند زياد واقعبينانه نبوده وموافق اصول منازعات نيست.

اين يك حقيقت است كه حضور نيروهاي خارجي در افغانستان به حيثيت و وقار افغانستان يك داغ بوده و راه خروج كامل نظاميان از افغانستان اين است كه افغانها با هم توافق نمایند و به دنیا اعلان نمایند که ما مشکلات را در بین خود حل کردیم و ديگر نياز به بودن نيروهاي خارجي در افغانستان نيست که این بهترین و معقولترین راه حل میباشد.

و همچنان اینکه بعضی شرایطی از طرف حکومت یا خارجی ها برای طالبان یا سائر مخالفين گذاشته میشود که قانون اساسی را بپذیرند، بیرق را تسلیم کنند، سلاح را به زمین بگذارند و بیایند، این راه مذاکره و مصالحه نیست بلکه اين به معني تسليم نمودن طرف مقابل است و درست و معقول نمیباشد. باید قبل از این شرایط، باید تفاهم صورت بگیرد ووضع نمودن اين گونه پيش شرط ها(كه مانع تفاهم ميشود) از طرف طالبان و حكومت درست نمي باشد.

پایان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *