تحلیل هفته! شماره: 25 (از 24 الی 30 حمل 1392 هـ ش)
تحلیل هفته!
شماره: 25 (از 24 الی 30 حمل 1392 هـ ش)
این نشریه مجموعۀ از تحلیل واقعات مهم در طول یک هفته است که توسط مرکز مطالعات استراتیژیک و منطقوی جهت تحلیل وضعیت سیاسی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشور در طول یک هفته تهیه و نشر میگردد تا نهاد ها و مراجع مختلف از آن مستفید گردند.
افغانستان در هفتۀ که گذشت!
گزارش هیئت موظف حکومت افغانستان در شورای ملی مبنی بر اینکه پاکستان به کمک و حمایت نیرو های ائتلاف، یازده پوسته سرحدی اش و تاسیسات مربوط آن را از موقعیت های قبلی به امتداد خط دیورند انتقال داده است، از جمله موضوعات مهم هفته قبل بود.تحلیل گران به این نظر هستند كه كاری كه در منطقه سرحدی افغانستان صورت گرفته است به همكاری و خواست نیروهای ائتلاف انجام شده است و این خود ثابت میسازد كه نیروهای بین المللی تا چه اندازه نسبت به تمامیت ارضی افغانستان بی اعتنأ می باشد كه اعتراف به آن برای حكومت افغانستان نیز مشكل میباشد.
بخش سیاسی
وحید مژده: تجاوز به حدود افغانستان به كمك و رضایت نیروهای ائتلاف صورت گرفته است!
نظر به گزارش هیئت موظف حکومت افغانستان در اجلاس شورای امنیت ملی، پاکستان به کمک و حمایت نیرو های ایتلاف، یازده پوسته سرحدی اش و تاسیسات مربوط آن را از موقعیت های قبلی به امتداد خط دیورند انتقال داده است. این در حالی است كه سخنگوی وزارت وزارت دفاع افغانستان از استفاده هر گزینه جهت دور كردن تأسیسات مذكور سخن میزند.
محترم استاد وحید مژده كارشناس مسائل سیاسی در مصاحبۀ اختصاصی كه با مركز مطالعات داشتند چنین ابراز نظر كردند: “کاری که در منطقه گوشته در سرحد میان افغانستان و پاکستان صورت گرفته، کاری است که پاکستان به صورت یک جانبه انجام نداده بلکه با همکاری نیروهای ائتلاف این کار صورت گرفته است. تا جایی که میدانیم این کاری نیست که تازه شروع شده باشد اما حکومت افغانستان ازین مسئله به تازگی اطلاع حاصل کرده است.
این نشان میدهد که ما چه حد یك حکومت ناکارا داریم، زمانی از قضایا آگاهی پیدا میکند که کار از کار گذشته باشد.
این پوسته های که در نقطه صفری و گاهی بخشی از آن در 45 کیلومتری خاک افغانستان صورت گرفته در زمانی صورت گرفته که نیروهای ائتلاف در منطقه حضور داشته و حتی سخنگوی وزارت داخله اعلان کرد که نیروهای ائتلاف از یك منطقه خارج شده و پایگاه که در آنجا داشتند آنرا در اختیار نیروهای پاکستانی گذاشته اند.
پس چیزی که ما درین منطقه شاهد آن هستیم در حقیقت بی اعتنائی نیروهای خارجی در تمامیت ارضی کشور ما بوده که حالا دولت افغانستان از شرم نمیخواهد این مسئله را اعتراف بکند.
و نکته دیگر اینست که چرا این کار صورت گرفته و خارجی ها و امریکایی ها چرا اجازه داده به نیروهای پاکستانی که این کار را بکنند؟ دلیل آن روشن است. در طول یازده سال گذشته نیروهای افغان از جنگ افزارها و از امكاناتی که برای دفاع از مرزهای افغانستان باشد، قصدا محروم نگهداشته شده و کار اینها فقط این بوده که بروند به قریه ها و به خانه های مردم یورش ببرند و در جنگ های با طالبان درگیر شوند و هیچوقت اینها را اجازه ندادند که از تمامیت ارضی کشور دفاع کنند و حالا که قرار است نیروهای خارجی از افغانستان خارج شوند، اینها میخواهند بعد از خروج شان، در مناطق سرحدی کسانی باشند که مبارزه علیه(به اصطلاح) تروریزم را بجای اینها به پیش ببرند، چون این کار را حكومت و نیروهای مسلح افغانستان نمیکنند و به اینها اعتماد هم ندارند. بنابرین آنها درین منطقه اجازه دادند كه نیروهای پاکستانی كیلومتر ها به داخل خاك افغانستان بیایند و پایگاه ها و پوسته های امنیتی بسازند.
نکته دیگر اینست که اینها درین مناطق به روستاهای که داخل خاک افغانستان بوده داخل شدند و از مردم خواستند که شناخت کارت پاکستان بگیرند و تعدادی از مردم این کار را کردند چون دیدند افغانستانی که حکومت آن هیچ توجهی به خاک خود ندارد و یک دولت فاسدی در کابل بر سر اقتدار است که هر کدام شان مشغول پر کردن جیب های خودشان هستند، پس در این حالت چه حس وطندوستی برای این ملت باقی خواهد ماند. اینجا بود که یک تعدادی از مردم شناخت کارت پاکستان را گرفتند و تابعیت پاكستان را قبول کردند و طوری که شاهدان عینی میگویند همین حالا درآن منطقه کارهای تعمیراتی صورت گرفته، تعمیرات ساخته شده، برق آمده و درانجا مکتب و کلینک ساخته شده یعنی در حقیقت یکبار دیگر یك بخش از خاک افغانستان اشغال میشود.
و حالا اگر دولت افغانستان سر و صدا بلند میکند، خارجی ها برایشان میگوید که این سرحد مشترک شماست. خارجی ها خط دیورند را به حیث سرحد بین المللی میان افغانستان و پاکستان به رسمیت میشناسند و حکومت افغانستان هر قدر سر و صدا هم کنند درین رابطه هیچ چیزی هم کرده نمیتوانند و نه توانمندی دفاع از خاک افغانستان را دارند و این در شرایطی صورت میگیرد که حکومت افغانستان میخواهد قرارداد امنیتی را با امریکا امضأ نماید، به امید اینکه از ما در برابر تجاوزات کشور های دیگر دفاع بکند که این در حقیقت عمل تعجب برانگیز است.
و این کار از گذشته ها آغاز گردیده بود و مردمی که در جلال آباد دست به تظاهرات زدند همین قضیه را میگفتند که این کار جدید نیست اما حکومت افغانستان هیچوقت درین رابطه مداخله نکرده و نیروهای ائتلاف هم فقط و فقط تماشا میکردند و بس چون آنها فكر میكنند كه اگر بخشی از خاك افغانستان را پاكستان بگیرد و در انجا پایگاه ها داشته باشند، امنیت نیروهای خارجی كه در افغانستان باقی میماند تأمین خواهد شد. و این خود نشان میدهد که چیزی بنام حاکمیت ملی افغانستان در ذهن خارجی ها وجود ندارد و این که بین افغانستان و پاکستان سرحد باشد یا نباشد، هیچ اهمیتی برای خارجی ها ندارد و چیزی که برای خارجی ها و امریكا ها مهم است اینست که همین منطقه در تحت کنترول امریکایی ها باشد و بازی های مرزی بین افغانستان و پاكستان برای امریکا اصلاً دلچسپ نیست.
قبلاً زمانیکه پاکستان، خاک افغانستان را مورد حملات موشکی قرار داد، نیروهای مسلح حکومت افغانستان گفتند که ما آماده هستیم که حمله کنیم اما این حمله در داخل خاک افغانستان نیست بلکه جنگ با یک کشور خارجی است، وقتیکه ما بخواهیم آنطرف سرحد برویم، نیازمند دستور از سرقوماندان اعلی نیروهای مسلح افغانستان هستیم که رئیس جمهور است. رئیس جمهور درین مورد چیزی که گفت این بود که ما هیچوقت به خاک پاکستان حمله نمیکنیم یعنی كار را كه آنها كرده است ما نمی كنیم. به نظر من اصلاً توانمندی حمله وجود نداشت و این که میگویند ما هر اقدام لازم انجام میدهیم، نمیگویند که این اقدام لازم شامل عملیات نظامی واستفاده از قوه قهریه هم است و این را هیچوقت نمیگویند. آیا اقدامات لازم اینست که ما برویم به پاکستان و عذر بکنیم؟ لطفاً این دروازه را ازینجا بردارید. مسئلۀدروازهمثلزندانبگراماست که ما قرارداد استراتیژیک را به شرطی با امریکا بسته میکنیم که حاکمیت ملی ما تأمین شود و حاکمیت ملی همین است که کلید زندان بگرام را به ما بدهد. یعنی دیگر هر مسئلۀکهمیشودمشکلینیستفقطکلیدرابهمابدهد. ودر اینجا نیز پاکستان بخش بزرگی از خاک افغانستان را گرفته و اینها میگویند که دروازۀخودرادورکنید. وآیابابرداشتنایندروازه، چه تفاوت به میان خواهد آمد آیا دوباره منطقه بدست ما میاید؟
این حرف هایست که یک تعداد اشخاصی كه در دستگاه های دولت به چور و چپاول مصروف هستند، میزنند، و ما همه روزه ازینها چیزهای را میشنویم که واقعاً تعجب برانگیز است. شما ببینید که در کنر نیروهای خارجی میروند بمباران میکنند و یك مقام حكومتی اعلان میكند که این حادثه در اثر بمباران نشده بلکه یک طالب درین خانه بوده و خود را انفجار داده و اطفال درآنجا کشته شده اند. پس ببینید که ارزشهای معنوی به حدی در بین این مردم رو به زوال رفته است که حتی حاضر هستند بخاطر اینكه امریکا از اینها آزرده نشود، خون پاک اطفال معصوم را که درانجا کشته میشوند، پایمال میکنند و میگویند که امریکا هیچ گناهی ندارد و این کار را طالبان کرده است. و حالا درین مسائل هم اینها متأسفانه حرف های میزنند که به هیچ صورت قابل قبول نیست و اینها نمیتوانند کاری بکنند و اگر میتوانستند، زمانی كه پاکستان به خاک افغانستان تجاوز کرد، حد اقل یکی دو مرمی شلیك میکردند، اما بخاطری این کار را نمیکنند چون افشا میشود كه امریکا به اینها هیچ چیزی نداده و دروغ میگویند اما اینها ضرورت دارند به امریکا كه به اینها پول بدهد و زمینه چپاول برای آنها مساعد گردد”.
كشت كوكنار، دغدغۀ پایان ناپذیر!
اداره مبارزه با مواد مخدر و جرایم سازمان ملل متحد گزارش تازه ای را نشر كرده است که کشت خشخاش، در ولایت هلمند، نسبت به شش سال گذشته، سه برابر شده است.
در گزارش سازمان ملل همچنین آمده است که همزمان با افزایش کشت کوکنار در هلمند، احتمال تولید مواد مخدر هم بالا رفته باشد.اداره مبارزه با مواد مخدر و جرایم سازمان ملل (UNODC) افزایش کشت کوکنار در هلمند را “نگران کننده” توصیف کرده است. اما مقامات وزارت مبارزه با مواد مخدر افغانستان این گزارش رد کرده اند.
در این مورد محترم استاد نقیب الله حمید كارشناس مسائل سیاسی و مدیر مسؤل هفته نامه اصلاح ملی تحلیل خود را چنین ارائه كردند: سال هاست كه جامعه جهانی و دررأس، ایالات متحده امریكا و سازمان ملل در ظاهر با جدیت تمام در زمینه محو كشت كوكنار در افغانستان تلاش می ورزند و در این مورد بیشترین هزینه را می پردازند و دولت افغانستان را مامور كرده اند كه با تمام امكانات به جنگ با این پدیده برود و ریشه آن را بخشكاند و جهان را از دغدغه ی مواد مخدر كه در واقع مرگ تدریجی انسان محسوب می شود و به گونه خیلی ذلتبار توده های انسانی را به باتلاق مرگ سوق می دهد، برهاند.
دولت افغانستان برای تحقق این مامول، از یكسو، وزارت مستقل و از طرف دیگر، معینیتی را در بدنه ی وزارت داخله ایجاد نمود تا این دو با همكاری ریاست ها و مدیریت های بی شمار خود به مبارزه علیه كشت خشخاش و زرع كوكنار بپردازند و افراد متهم به قاچاق و ترافیك آن را دستگیر و مورد پیگرد قانون قرار دهند.
نكات مهمی كه در این مورد قابل نگاشتن است این است:
نخست: به اساس اظهارات تلویحی مقامات افغانستان، در رشد، زرع، قاچاق و ترافیك تریاك، مافیای بین المللی دخیل است و حتا دراین مورد حمایت غرب نیز وجود دارد، یعنی روند رو به افزایش تولید مواد مخدر یک پدیده اتفاقی نبوده و همواره همراهی و حمایت آمریکا و غرب را داشته است؛ زیرا سود و منافع سرشار از مواد مخدر برای مقامات آمریکا و انگلیس در خور توجه بوده است.
چندی پیش معاون وزارت داخله افغانستان اعلام کرد که اگر بخواهیم با افزایش مواد مخدر مبارزه کنیم تنها راه حل آن، افزایش نیروهای افغانی ویژه مبارزه با مواد مخدر و بخصوص محو کشت خشخاش می باشد. یعنی در واقع مبارزه با مواد مخدر از دست نیروهای خارجی خارج شده و به نیروهای داخلی سپرده شود. بنابراین غرب و اروپا به نام مبارزه با مواد مخدر وارد افغانستان شدند و در عمل از این منبع سود هنگفت می برند.
در مورد استراتیژی و راهكارهای ایالات متحده امریكا و غرب در امر مبارزه با مواد مخدر این را بایستیبیفزائیم كه
استراتیژی آنها در واقع محو این پدیده نبوده بلكه وجود و تداوم زرع این پدیده میباشد و همانند پدیده به (اصطلاح) تروریزم بهانه ی برای تداوم سیاست و حضور آنها در صحنه سیاسی و نظامی افغانستان می باشد.
گر چه مسأله مواد مخدر اصلی ترین دلیل حضور آمریکا در منطقه نمی باشد اما نمی توان اهمیت این موضوع را برای آمریکا نادیده گرفت .
دو: با درنظرداشت موارد فوق، روند كشت، زرع و قاچاق مواد مخدر روز افزون بوده است و با همه ادارات طویل و عریض دولتی و فشارهای به ظاهر بین المللی، كاهش در مورد كشت خشخاش و قاچاق تریاك به وجود نیامد و به اساس گزارش اخیر اداره مبارزه با مواد مخدر و جرایم سازمان ملل متحد، كشت كوكنار افزایش یافته است و سازمان ملل در گزارش خود یاد آورشده است كه احتمال شدید وجود دارد كه به سطح كل افغانستان زرع كوكنار بیشتر گردد و تنها این افزایش منحصر به ولایت هلمند باقی نماند.
چیزی كه مردم افغانستان شاهدش است اینكه امروز دامنه كشت كوكنار به ولایات گسترده شده كه قبلا با زرع كوكنار ناآشنا بودند. و این جای سوال است كه مردم چگونه آشنایی با زرع آن پیدا كردند و كی ها آنان را تشویق به این عمل نمود؟ پدیدار است كه افراد قدرتمند و زورمندان محلی در این زمینه نقش اساسی بازی كرده اند و این ها حامیانی در داخل نظام دارند كه به حمایت آنها به رشد كشت كوكنار پرداخته اند و باند مافیایی زرع كوكنار در بدنه ی نظام از جایگاه بلند برخورد اند و اراده محو این پدیده را ضعیف گردانیده اند. ازاین گزارش چنان برداشت می گردد كه در عقب پدیدۀ كشت كوكنار، دست های داخلی و خارجی وجود دارد كه رشد دهنده كشت كوكنار بوده و هرگز خواستار پایان پذیری زرع آن در افغانستان نیستند.
سه: اگر واقعا حكومت افغانستان و جامعه جهانی خواستار پایان یافتن كشت كوكنار در افغانستان هستند، بیایند با طرح میكانیزم درست و عقلانی به این موضوع مبادرت بورزند و كشت بدیل را تقدیم نموده و به حمایت دهقانان پرداخته و در زمینه زدودن فقر و تنگ دستی گام های جدی بردارند و باندهای بزرگ مافیایی را فرصت ندهند. بدون تردید با چنین كار، این دغدغه و نگرانی نقطه پایان می پذیرد، ولی با تأسف در این مورد آنچه كه لازم است، صورت نمی پذیرد و مورد توجه قرار نمی گیرد.
چهار: نكته چهارمی كه باید افزود، همانا توجه به یك نوع مواد مخدر دیگری است كه تا هنوز جهان و افغانستان از كنار آن خاموشانه رد شده و آن را دست كم گرفته اند. این مواد مخدر، مشروبات الكولی است، مشروباتی كه نوشیدن آن عام شده است و تاثیر آن در ویران سازی بدنه ی فزیكی و معنوی انسان و سوق دادن جامعه به سوی فساد اخلاقی نه تنها كمتر از تریاك نیست بلكه ازآن بیشتر بوده و پیامدها و تبعات آن بسی از كشت و قاچاق تریاك زیاد تر می باشد. ولی تا هنوز شاهد نیستیم كه بنگاه های رسانه یی غرب و رسانه های افغانستان و ادارات دولتی در این مورد حرفی و برنامه های موثر داشته باشند. چرا جهان در این مورد توجه ی مبذول نمی دارد؟ چرا غرب سیاست دوگانه در قبال این دو مواد نشه آور و تبهكن اتخاذ نموده است؟ چرا یك بام و دوهوا وجود دارد؟ معلوم این است كه در پدیده نخست اهداف كلان سیاسی نهفته است و در دوم ویران سازی اخلاق و معنویت مسلمان مطلوب است.
به هر تقدیر، ما خواستار خاتمه یافتن كشت تریاك در كشور خود هستیم و هرگز نمی خواهیم كه نسل جوان ما به سوی این مواد نشه آور بروند و زندگی خود را ویران سازند و خانواده خود را به مشكلات مبتلا سازند، اما تركیز ما این است كه باید در این مورد صادقانه حركت صورت گیرد و موازی با آن، در زمینه محو تولید و تورید شراب وسائر مشروبات الكولی نیز قدم های جدی برداشته شود و برای ملت ما زمینه های درست زندگی آبرومندانه فراهم گردد تا دیگر پیشگام عرصه كشت كوكنار در جهان قرار نگیرند.
وزارت دفاع آلمان: نیروهای ما تا سال 2017 در افغانستان باقی خواهند ماند!
وزارت دفاع آلمان اعلام کرده که این کشور آماده است ماموریت ۸۰۰ سرباز خود را پس از سال ۲۰۱۴ میلای و پایان ماموریت نظامی ناتو، در افغانستان، تمدید کند. توماس دیمیزیری وزیر دفاع آلمان گفته است بستگی به تقاضای حكومت افغانستان و موافقت شورای امنیت سازمان ملل دارد.آقای دیمیزیری در یک کنفرانس خبری در برلین گفت در صورت موافقت نیروهای آلمانی تا سال 2017 در افغانستان باقی خواهند ماند.
در این مورد نیز استاد وحید مژده در مصاحبه ای با مركز مطالعات چنین ابراز نظر كردند:”آلمان کشوری بود فاقد نیروهای مسلح که بعد از فروپاشی اتحاد شوروی و بعد ازینکه جنگ علیه(به اصطلاح) تروریزم آغاز شد، آلمان در افغانستان حضور نظامی پیدا کرد و قبل ازین اصلا آلمان حق این را نداشت که نیروی نظامی داشته باشد چون در جنگ جهانی دوم شکست خورده بود. و به نظر من یکی از دلایل دوام حضور آلمان در افغانستان اینست که همان حالت داشتن نیروهای نظامی را حفظ کند و به عنوان یک نیرو و یک قوت، در کنار امریکا و به حیث عضو ناتو باشد، و در اصل آلمان نیروهای نظامی نداشت بلكه نیروهای امریکایی در دوران جنگ سرد در آلمان مستقر بودند در برابر المان شرق و بلاك كمونیسم. اما حالا آلمانی ها به نظر من این را برای خود یک فرصت میدانند که خود را از آن تعزیرات بیرون آورده، بتواند نیروهای مسلح داشته باشد و در كشور خود جنگ افزارها بسازد که قبلاً این حق را نداشتند و ازین فرصت برای بیرون آمدن از حالت گذشته که نداشتن نیروهای نظامی بود استفاده کند”.
www.csrskabul.com
csrskabul@Gmail.com
آدرس: خوشحال مینه، عقب بلاك های شاداب ظفر، مركز مطالعات استراتیژیك و منطقوی
تماس: 789316120 (93+) – 784089590 (93+) – 788066500 (93+)