محمد مرسی؛ رئیس جمهوریکه بخاطر مردم سالاری قربانی شد



نصیراحمد نویدی

بالآخره رئیس جمهور سابق مصر و زعیم مظلوم بزرگترین کشورعربی (مصر) شامگاه روز دوشنبه 26 جوزا ( مطابق 17 جون) داعی اجل را لبیک گفته به لقاءالله پیوست-(انا لله و انا الیه راجعون). مطابق خبرشبکه‌ی الجزیره؛ محمد مرسی بعد از یک جلسه‌ی تکراری محاکمه -که طی آن چند دقیقه با هیجان صحبت نموده و از بی مبالاتی عمدی دستگاه حکومتی نسبت به صحت خود شکایت نیز نموده بود- در داخل قفص محکمه به بیهوشی رفته و بعداً در شرائط مجهول جان به جان آفرین تسلیم نموده است.

این درحالیست که خانواده‌ی محمد مرسی بارها از اوضاع نا مساعد صحی زندانیکه مرسی در آن زندانی بود؛ در برابر رسانه‌ها شکایت نموده و رئیس جمهور مظلوم نیز طی چند بار هشدار داده بود، که زندگی‌اش با خطر مواجه است، ولی هیچ توجهی از طرف مقامات رسمی درین زمینه صورت نگرفته بود. به همین خاطر، بسیاری‌ها -به شمول رهبری اخوان المسلمین- وفات محمد مرسی را قتل عمد توصیف نموده و ویرا شهید (بإذن الله) می‌دانند.

محمد مرسی ظاهراً مانند هر انسانی وفات نمود و طوریکه توقع میرفت، صبح وقت روز بعد، نماز جنازه‌اش در یک مسجد کوچکی در گوشه‌ای از قاهره با عجله اداء گردیده و جسد خاکی‌اش زیر تدابیر امنیتی شدید در حضور تعداد محدودی از اعضای خانواده اش به خاک سپرده شد. اما یاد وی برای همیشه باقی مانده و محبوبیتش در قلب‌ها بیشتر از پیش خواهد گردید. محمد مرسی از جمله انسانهایی بود که آرمان بزرگی برای نجات بشریت و سعادت مردم مصر در دل داشت و بخش اعظمی از زندگی‌اش را وقف مبارزه در راه رسیدن به همین آرمان نمود. هشت سال پیش، در اوج پیروزی بهار عرب؛ وقتی که جنبش اخوان المسلمین مصر تصمیم گرفت با یک کاندیدی قوی وارد معرکه‌ی انتخابات ریاست جمهوری مصر گردیده جلو سارقین سابق، با نام‌های جدید را بگیرد، محمد مرسی دومین نام بعد از خیرت شاطر -که نامش با دلائل واهی از فهرست کاندیدان انداخته شد که بخاطر احراز پست ریاست جمهوری مصر، معرفی گردید- محمد مرسی آنوقت سابقه‌ی طولانی کار در میدان دعوت الی الله و خیر رسانی به مردم را داشت، اما هیچگاه درمیدان حکومت داری و سیاست مرد بارزی نبود. به همین خاطر بسیاری‌ها در توانایی هایش شک می‌کردند و بعید می‌دانستند که چنین شخصیتی با بضاعت کم سیاسی؛ بتواند در دور دوم انتخابات، جنرال احمد شفیق رقیب اصلی‌اش را شکست داده و وارد قصر ریاست جمهوری گردد. اما تمام پیشگویی‌های منفی زمانی غلط ثابت شد، که محمد مرسی با یک تفاوت کلان احمد شفیق کاندید حمایت یافته‌ی اردوی مصر را شکست مفتضحانه داده و به عنوان اولین رئیس جمهور منتخب مصر، ضمن انتخابات سرتاسری وشفاف، وارد کاخ ریاست جمهوری گردید.

محمد مرسی در زمان وفاتش 67 سال عمر داشت که سه ربع این حیات پربار را صرف مبارزه در راه عزت و سربلندی مردم مصر و تحقق حق و عدالت درجهان اسلام، ساخته بود. مرسی در آغاز جوانی، زمانیکه هنوز محصل بود با نهضت جهانی اخوان المسلمین؛ بزرگترین حرکت اسلامی درجهان پیوست و به عهدش تا روز مرگ وفادار باقی ماند. وی بعد از اتمام دوره لیسانس و ماستری در انجنیری فلزات از پوهنتون قاهره ( 1978م)، دکتورا را در موتور های فضاء پیما از پوهنتون کالیفرنیای جنوبی (1982م) بدست آورد. وی با وصف اینکه به سمت معاون استادی در پوهنتون نورتریج کالیفرنیا (از1982-1985) نائل بود، بخاطر خدمت به هموطنانش دوباره به مصر برگشت و آنجا تمام انواع مشکلات از تعقیب و شکنجه وزندان تا بی خوابی‌ها و تبعید داخلی را در کنار سائر همرزمانش از دیکتاتوران مصر چشید، ولی هیچگاهی عزمش بخاطر خدمت به مردم مصر وپیروزی حق و عدالت، متزلزل نگردید. با وصف تمام اقدامات دشمنانه علیه فعالین اخوان؛ محمد مرسی در زمان دیکتاتور مخلوع مصر؛ حسنی مبارک وارد پارلمان مصر گردیده و در آنجا از 2001 تا 2005 در خدمت مردم مصر بود.

در خیزش های جنوری 2011م که ظرف هژده روز، منجر به سقوط حسنی مبارک گردید، در مقدمه قرار داشت و در انتخابات 2012م مصر از طرف حزب عدالت و توسعه؛ کاندید کرسی ریاست جمهوری آن کشور گردیده و با شکست دادن جنرال احمد شفیق، به پیروزی نائل آمد. وی با ورودش به کاخ ریاست جمهوری مصر؛ قبل ازهمه، به فرهنگ (وی آی پی) و تعامل فرعونی‌ایکه قرن‌ها در داخل کاخ‌های مصر مروج بود، پایان داده برای اولین بار، مثال یک رئیس جمهور ساده و متواضع را در داخل قصر، معرفی نمود. نمازهای جماعت به امامت خود وی که حافظ قرآن عظیم الشأن بود، درقصر ریاست جمهوری اقامه می‌گردید، به فساد و محافل شراب نوشی و رقص در داخل قصر پایان داده، جلو اقرباء پروری و اختلاس دارایی‌های عامه را متوقف ساخت. با اطرافیانش با تواضع برخورد نموده، روی یک سفره با کارمندان ریاست جمهوری غذاء صرف می‌نمود. وی، برای اولین بار در تاریخ معاصر مصر، از گرفتن امتیازات گزافی که در خدمت رئیس جمهوران سابق مصر قرار داشت امتناع نموده با معاش عادی امرار زندگی می نمود. افراد خانواده‌اش را نه وارد قصر ریاست جمهوری ساخت و نه هم آنانرا در چوکی‌های مهم دولتی گماشت. همه روزه بعد از نماز صبح تا نا وقت‌های شب، کار می‌نمود.

در عرصه‌ی سیاسی عزت و وقار جمهوری عربی مصر به عنوان یک کشور مهم اسلامی را اعاده نموده به تعریف درست روابط مصر با غرب، به اساس تساوی و احترام متقابل، اقدام نمود. از مقدسات مسلمانان و حقوق مردم فلسطین با جدیت دفاع نموده ازمبارزه برحق مردم سوریه دربرابر رژیم دیکتاتور بشار الأسد حمایت علنی نمود. ضمن حمله‌ی 2012م اسرائیل برغزه، مردانه وار از اهالی غزه حمایت نموده به اسرائیل هشدار داد که هیچگاهی غزه را تنها نخواهد گذاشت. در کنفرانس غیر متعهدها در تهران که 120 کشور عضویت آنرا دارند، به عنوان رئیس دوره‌ای جنبش از مبارزات مردم سوریه علیه رژیم دیکتاتور و خون آشام بشارالأسد در سوریه حمایت قاطع خویش را اعلان نموده جهان آزاد را به اتخاذ موقف واحد در برابر رژیم بشار، دعوت نمود. وی در دوره‌ی کوتاه ریاستش،  قیمت گاز برای اسرائیل را مطابق نرخ جهانی بالا برده، طرح شگوفایی منطقه‌ی سینا در جوار کانال سویس را به عنوان یک منطقه نمونه‌ای تجارتی و سیاحتی، روی دست گرفت.

این همان مواردی بود که نظامیان مصر، دولت اسرائیل و دول مستبد عرب و غیر عرب را واداشت تا چپی و راستی، شیعه و سنی آن، دست به دست هم داده و با استفاده از تأئید بی سروصدای امریکا و غرب، در صدد سرنگونی جمهوری جوان محمد مرسی بیرون شوند. در بد ترین روزهاییکه توطئه به شکل تظاهرات مردمی به زور پول و استخبارات تا دیوارهای قصر ریاست جمهوری رسید، محمد مرسی این رئیس جمهور ربانی، به طور مسلسل به گارد ریاست جمهوری و محافظانش دستور می‌داد که بخاطر حمایت از وی بالای کسی آتش نگشایند، که چنین هم شد و هیچ کسی بر اثر آتش سربازان رئیس جمهور، کشته نشد. در اوج اقتدار ریاست جمهوری؛ محمد مرسی به اساسات جمهوریت و مردم سالاری متعهد باقی مانده، مثال زنده‌ای از تسامح و همدیگر پذیری را به تمثیل گذاشت. هیچ مخالفش را با الفاظ قبیح یاد نکرد، بلکه همواره از مخالفان فرمایشی‌اش متواضعانه می‌خواست تا تمام قضایا را از راه گفتگو و تفاهم حل نموده، نگذارند که دست آوردهای تاریخی ملت مصر که به برکت بهار عربی به دست آمده، از بین برود.

بعد از کودتای عبدالفتاح سیسی علیه جمهوری محمد مرسی و زندانی ساختن وی توسط نظامیان در مکانی نامعلوم، انواع جنایات علیه مردم مصر و حامیان رئیس جمهور مظلوم محمد مرسی روا داشته شد، هزاران تن در میدان رابعه عدویه و سائرمیادین مقاومت مدنی، کشته شده و یا به زندان‌ها انتقال داده شدند، جنایات بشری ازقتل وزندانی ساختن و تجاوز جنسی و سوختاندن زنده‌ها ومردگان در روز روش و پیش روی رسانه‌ها توسط کودتاچیان ارتکاب گردید، ولی سردمداران غرب، جز جمع و خرج زبانی، هیچ اقدامی بخاطر توقف این جنایات و نجات دیموکراسی در مصر، انجام ندادند. برخلاف، اجازه دادند که یک رئیس جمهور قانونی و مشروع، شش سال در اطاق‌های فردی، در شرائط کاملاً غیرانسانی به سرببرد و درین مدت بارها به تهمت‌های واهی به صحنه‌ی محاکمات فرمایشی کشانده شده و از آنجا بدون نتیجه مرخص ساخته شود. درتمام این دوران، پیشکش‌های کلانی با وساطت‌های داخلی و بیرونی برایش صورت گرفت، اما مرسی مرحوم ترجیح داد که خودش قربانی شود، اما شرعیت سیاسی مصر و دست آوردهای جنبش مردمی، زیر سوال نرود. حتی طبق بعضی راپورها، قبل از کودتای نظامی نیز چند بار برایش پیشنهاد گردیده بود که به شرط قطع روابط با حرکت اخوان و قبول امنیت اسرائیل (طبق تعریف غربی) می‌تواند رئیس جمهور مادام ا لعمر مصر باشد، که طبعاً  تمام این پیشکش‌ها توسط وی رد گردیده بود.

این که محمد مرسی؛ رئیس جمهور مظلوم مصر با تمام این سوابق روشن؛ در پیشروی چشمان عالم، ضمن جلسه‌ی محکمه با این بی دردی به شهادت میرسد، لکه ننگی است قبل از همه برای حکومت مصر و قضای مصری و بعدا هم لکه عاری است بر جبین تمام کشورهای اسلامی و غربی ایکه به طور علنی یا پنهان از کودتا و کودتاچیان علیه محمد مرسی حمایت نموده، ازیک طرف رئیس جمهور شائسته و منتخب را از بین بردند و از جانب دیگر، مصر را سال‌های سال از کاروان ترقی و تمدن بشری، به عقب انداختند. حمایت آشکار غرب از رژیم‌های کودتایی و دیکتاتوری درجهان اسلام و تحریک شان بخاطر سرکوب حرکت‌های اصلاحی و معتدل در جهان اسلام، نشانه‌ی آشکاریست که غرب می‌خواهد در تبانی با رژیم‌های دیکتاتور، جریانات تکفیری و متشدد را تقویت بخشیده و آنها را جانشین حرکت‌های اصلاحی و معتدلی بگرداند که برای همه خیر است. این پالیسی در حقیقت بازی با آتش است، که ممکن در آینده نزدیک ارزش‌های اسلامی و ملل مسلمان به نفع غرب، طعمه‌ی آن گردد، ولی بدون شک در مستقبل بعید، این آتش به سراغ تمام آنانی خواهد رفت که در برافروختن آن نقشی دارند.

خوشبختانه، رئیس جمهور؛ محمد مرسی در حالی چشم از جهان می‌پوشد که درکنار چهره‌ای تاریکی از ظلم، دیکتاتوری، فساد، بی‌عدالتی وبیگانه پرستی در عالم اسلامی، آینده‌ی روشنی از عدالت، آزادی، مردم سالاری وعزت در افق امت اسلامی در حال نمایان شدن است. زیرا که ازیک طرف تجارب کامیاب حکومت داری خوب از ترکیه گرفته تا تونس و از قطر گرفته تا مالیزیا، درحال تکامل است. و از طرف دیگر، درحالیکه حرکت مخالف بهار عرب هنوز درنیمه راه است، مرحله ی دوم بهار عرب با قوت بیشتر در الجزائر و سودان درحال نبرد و مقاومت با دیکتاتوری‌های فرسوده است. مرسی رفت، اما راهش ادامه دارد. زیراکه وی از پیشگامان جنبش مردمی موسوم به بهارعرب بود، و اینک این بهار، تازه گی و قوت تازه‌ای یافته است. جهان عرب، از ظهور آفتاب اسلام تا امروز، حاکمان ظالم و فرمان روایان عادل زیادی را در مقاطع گوناگون تاریخ خود تجربه نموده است، اما تاریخ فقط ازکارنامه‌های کسانی چون محمد مرسی به نیکویی یاد نموده که در خدمت حق و عدالت بوده اند، چنانچه سعدی علیه الرحمه میفرماید:

ظالم برفت و قاعده‌ی زشت ازو بماند

عادل برفت و نام نکو اختیار کرد

إنا لله و إنا إلیه راجعون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *