رئیس جمهور در پاکستان چه وعده های داد؟

 

حامد کرزی ریس‌جمهوری افغانستان برای بیستُمین بار راهی پاکستان شد و بعد از دیدار دو روزه از پاکستان و گفتگو
ها بامقامات پاکستانی به کابل برگشت.

حکومت های افغانستان و پاکستان با انتشار اعلامیه های جداگانه گفته اند که رهبران هر دو کشور روی همکاری ها در زمینه برقراری صلح و ثبات و گسترش روابط اقتصادی میان دو کشور توافق کرده اند. اما آگاهان و ناظران سیاسی می گویند این سفر دست آوردهای که انتظار می رفت را به همراه نداشته و تنها محدود به تعهدات دو جانبه مقامات در زمینه صلح و ثبات باقی مانده است.

ودیر صافی استاد علوم سیاسی در پوهنتون کابل از جمع کارشناسان است که می گویند که این سفر نتایج مثبت به همراه نداشته است. وی استدلال می کند که اگر ریس جمهور کرزی دست آورد مشخصی از این سفر می داشت زمانی که وارد کابل شده بود در یک کنفرانس خبری حضور یافته درباره آن به مردم اطلاع می داد.

عبدالشهید ثاقب محلل سیاسی افغان میگوید:

محمد عمر داوودزی، سفیر پیشین افغانستان در پاکستان، به عنوان سرپرست وزارت داخله تعین شد.

داوودزی یکی از چهره‌های نزدیک به پاکستان می‌باشد. به نظر می‌رسد که تقرر وی به عنوان سرپرست وزارت داخله، جزء از توافقاتی باشد که در بیستمین سفر ریس جمهوری به آن کشور با نواز شریف صورت گرفته است. بیستمین سفر ریس جمهوری به پاکستان که چند روز پیش صورت گرفت اگرچه ظاهراً ناکام و بی‌دستاورد خوانده شده است، اما سرتاج عزیز، مشاور نخست وزیر آن کشور گفته است که این آخرین سفر توانسته فضای اعتماد را میان دو کشور ایجاد کند.

پاکستانی‌ها خواست‌های متعددی از جانب افغانستان دارند که یکی از آن‌ها اعزام نیروهای امنیتی افغانستان برای آموزش به پاکستان می‌باشد. پاکستانی‌ها می‌خواهند با به دست آوردن این امتیاز در میان نیروهای امنیتی کشور نفوذ نموده و آن‌ها را وفادار به خود پرورش دهند.

تقرر محمد عمر داوودزی به عنوان سرپرست وزارت داخله، نشان می‌دهد که ریس جمهور کرزی به خواست‌های آنان لبیک گفته و ظاهراً این تقاضا را پذیرفته است. پاکستان یکی از کشورهای مقتدر منطقه است. گفته می‌شود که این کشور در رده‌بندی جهانی، دارای پانزدهمین ارتش مقتدر دنیا می‌باشد.

پاکستان در کنار برخورداری از همه نیروهای نظامی هم‌چنان در تلاش است تا با نفوذ در ارتش و نیروهای امنیتی افغانستان، نیروهای امنیتی این کشور را نیز اجیر خود بسازد.

محترم ذاکر جلالی ناظر مسائل سیاسی با عنوان نمودن بیستمین سفر با خواست‌های بی‌مورد و وعده‌های کلیشه‌ دیدگاۀ خویش را چنین ابراز میکند:

ریس جمهور کرزی در بیستمین سفری که به پاکستان داشت باری دیگر روی خواسته‌های پیشینه‌اش تأکید ورزید و جانب پاکستان نیز طبق معمول وعده‌های گذشته را تکرار کرد که بارها به جانب افغانستان اطمینان داده شده بود. این سفر که شاید آخرین سفر آقای کرزی به حیث ریس جمهور به پاکستان باشد، انتظار نمی‌رود دست‌آوردی متفاوت با سفرهای گذشته داشته باشد. مشکلِ اساسی و مانع عمده در عدم پیشرفت این مذاکرات و گفت‌وگوها خواسته‌های بلند و بالا افغانستان از پاکستان است. به باور سیاست‌مردان افغانستان، پاکستان می‌تواند طالبان را حاضر به میز مذاکره با حکومت افغانستان کند. سرنخِ مشکل همینجاست. اقای سرتاج عزیز، مشاور امنیتی و بین‌المللی نخست‌وزیر پاکستان در سفر یک ماه قبل‌اش به کابل اذعان داشت که حکومت‌اش در صفوف طالبان نفوذ دارد. اما ایشان طالبان را کنترول نمی‌کنند. نخست‌وزیر نوازشریف نیز در نشست خبری با ریس جمهور کزری گفت که در پروسه صلح افغانستان، تا حد توان همکارى خواهد کرد. این قیدِ “تا حد توان” واضح است. پاکستان همواره ادعا داشته است که “تا حد توان” از فرایند صلحِ افغانستان حمایت و همکاری می‌کند. بنا بر این، افغانستان همانند گذشته ازین “تا حد توان” انتظار بیشتری دارد که سرانجام باعث تنش‌ در روابط دو کشور خواهد شد.

آگاهان میگویند سفر آقای کرزی به پاکستان در حالی صورت می‌گیرد که هنوز هم آتش‌باری بر بخش‌های از مناطق مرزی کشور در شرق و جنوب ادامه دارد و به گمان غالب، این آتش‌باری‌ها به گونۀ سیستماتیک از آن سوی مرز صورت می‌گیرد. مقام‌های محلی در کنر و نورستان همواره تأید کرده‌اند که شبه‌نظامیان پاکستانی، مسوولِ این حملات هستند. آیا سفر آقای کرزی به پاکستان، عملاً چشم‌پوشی بر این‌گونه حملات و عدم همکاری پاکستان در تأمین امنیت در افغانستان نیست؟ وقتی میان دو کشور مشکلاتی از این دست به وجود می‌آید، طرف متضرر تلاش می‌ورزد که از راه‌های ممکن به گونۀ قاطع مواضع خود را به طرف مقابل ابلاغ کند و نه این‌که به مهمانی به خانۀ کسی برود که عملاً مسوول ویرانگری‌ها و کشتار غیرنظامیان کشورش است. این سیاست متناقض را چه‌گونه می‌شود توجیه کرد؟ آیا آقای کرزی حداقل برای آنانی که در حملات شبه‌نظامیان پاکستانی عزیزان خود را از دست داده‌اند و از خانه‌های خود متواری شده‌اند، پاسخی قانع‌کننده و رضایت‌بخش دارد؟

بدون شک آقای کرزی به چنین پرسشی هیچ پاسخی نخواهد داشت؛ ولی او هدف‌های دارد که باید در پایان مأموریت خود به آن‌ها برسد. برای آقای کرزی در شرایط فعلی که آب از سر گذشته و امید چندانی به باقی ماندن در قدرت وجود ندارد، مسایلی چون حاکمیت ملی و دفاع از مردم کشور نمی‌توانند مطرح باشند. آقای کرزی پیش از آن‌که نگران امنیت کشور باشد، نگران امنیت خود و اطرافیان خود پس از سال ۲۰۱۴ است که معلوم نیست چه اتفاقی خواهد افتاد.

آقای کرزی در آستانۀ از دست دادن قدرت سیاسی، به این فکر می‌کند که چه‌گونه منافع خود را در وجود فرد بعدی در قدرت جست‌وجو کند. شاید پاکستان در این میان بتواند نقش مهمی بازی کند که بدون شک از نظر آقای کرزی پنهان نیست. در بازی قدرت، آقای کرزی نسبت به نقش و جایگاه پاکستان به اندازۀ کافی حساس است. او می‌داند که طالبان هنوز به عنوان عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی در دست‌های استخبارات و نظامیان پاکستان قرار دارد و هر اقدام شخصی او برای جلب حمایت طالبان، به دلیل همین نفوذ، به شکست قطعی می‌انجامد. چرا که آقای کرزی از صلح و گفت‌وگو با طالبان هیچ هدف ملیی را دنبال نمی‌کند. اهداف او برای گفت‌وگو و مذاکره با تمام گروه‌های مخالف مسلح، هدف‌های شخصی و گروهی است. آقای کرزی دغدغۀ این را ندارد که افغانستان به صلح و امنیت دست پیدا کند، بل دغدغۀ او این است که جایگاهش در تعاملات سیاسی کشور کجاست و چه‌گونه می‌تواند این جایگاه را برای خود محفوظ نگه دارد. حالا هم که آقای کرزی در صدد باز کردن آدرس تازه‌ی برای طالبان است، به کمک‌های پاکستان در این رابطه بیش از هر زمان دیگر احساس نیاز می‌کند.

 

سیاست پاکستان باید در بعد محتوایی تغیر کند!

آقای مسعود ترشتوال استاد دانشگاه در پاسخ به اینکه کدام کشور می تواند نقش بسزای در مناسبات صلح و ثبات در افغانستان داشته باشد؟ هند یا پاکستان؟ گفت: برقراری روابط خارجی میان کشورها به دو عامل مهم بستگی دارد و عبارت از محدودیت های است که در روابط خارجی قابل تعریف است. مساله اول، جایگاه کشورها در نظام بین الملل و دومین مساله میزان قدرت در چگونگی آرایش قدرت سیاسی در حوزه سیاست بین المللی است. این دو عامل نیز وابسته به اقتدار ملی و نوع سیاست خارجی است. هیچگاه در روابط یک کشور با کشورهای خارجی، نباید کشور دیگری قربانی شود و ما در سطوح مختلف به ارتباط با همه کشورها نیاز داریم.

وی افزود: در بعد حاکمیت داخلی و خارجی هیچ کشوری حق ندارد، در تضعیف یا تقویت رابطه دیپلماتیک یک کشور با سایرین محدودیت های را وضع کند یا از خود نقشه راه را نشان دهد. نحوه تعامل ما با سایر کشورها به هیچ کشوری ارتباط ندارد. خط قرمز و مبنای ما منافع ملی ما است. منافع ملی ما حکم می کند که با تمام کشورها ارتباط خوبی را بر مبنای اصول برقرار کنیم. منطق و عقلانیت سیاسی حکم می کند که سیاست موازنه را در بعد سیاست خارجی مبنای کار خود قرار دهیم. هم رابطه ما با پاکستان قابل توجه و مهم است و هم رابطه ما با هندوستان.

آقای ترشتوال در ادامه بیان داشت: هندوستان می تواند به عنوان متحد بسیار خوب اقتصادی کشور مطرح شود. از سوی دیگر ما به برقراری ارتباط با پاکستان نیز با وجود حسن نیت نیازمندیم. یعنی رابطه ای که اعلام و اعمال آن با هم همخوانی داشته باشد. در مساله امنیت با کشور پاکستان، نیازمند اهتمام جدی به تعهدات هستیم. این کشور یک همسایه خوب در حوزه مسایل امنیتی برای ما نبوده است و همواره بی اعتمادی و عدم وفاداری به تعهدات از جانب پاکستان وجود داشته است. این کشور امنیت خود را در ناامنی افغانستان می داند و تغیر دیدگاه آن بسیار سخت خواهد بود. ما در این ارتباط به دیپلماسی فعال، ظرافت اندیشی ها و کسب تعهدات با ضمانت اجرای بسیار قوی نیازمندیم.

این استاد دانشگاه در پاسخ به اینکه برنامه متفاوتی که نوازشریف در قبال افغانستان می تواند ارایه کند، چیست؟ گفت: با درنظرداشت اینکه در دیپلماسی باید برنامه مشخص و تعریف شده ای با قواعد شکلی و متحوای مشخص داشته باشیم، اساسی ترین مساله در مذاکرات، تعهد طرفین بر توافقات است. تجربیات رابطه با پاکستان، باعث نا امیدی ما شده است. در گذشته بین سال های 1326 تا 1357 در یک مقطع حساس تاریخی، اختلافات ما با پاکستان درمورد مسایل مرزی تشدید شد

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *