سخنرانی داکتر غیرت بهیر، نمایندۀ حزب اسلامی در نشست پاریس!

 

در نشست پاریس طرفهای درگیر منازعۀ افغانستان نظریات خود را بیان کردند. در این نشست نمایندۀ حکومت افغانستان هم شرکت داشت اما مشخص نیست که وی چه گفت اما سخنانی که نماینده گان طالبان و حزب اسلامی دراین نشست بیان کردند، موجب خشم حلقاتی در دولت افغانستان گردید. مشرانو جرگه زلمی رسول وزیر امور خارجه را به مجلس فراخواند و از وی در این مورد جویای معلومات گردید. وزیر خارجه گفت که نمایندۀ رسمی از حکومت دراین نشست شرکت نداشت.

اجندای این نشست آینده افغانستان بعد از خروج نیروهای خارجی بود اما نماینده گان طالبان و حزب اسلامی در این ارتباط مسایلی  را مطرح کردند که مزاج حکومت افغانستان سازگار نبود به همین دلیل رئیس جمهور کرزی که قبلا به نشستی مشابه در ترکمنستان تحت سرپرستی سازمان ملل متحد توافق نشان داده بود، این توافق خود را پس گرفته است. بنا به بعضی از گزارشها، موقف آقای کرزی اینست که چنین نشست ها از این ببعد یا در کابل ویا در قطر صورت گیرد.

نکته قابل دقت  در این نشست این بود که در حالیکه حزب اسلامی برهبری گلبدین حکمتیار در مقایسه با طالبان در گذشته موقف نرم تری داشت، در این نشست موقف تند تری از خود به نمایش گذاشت. در برخی موارد در سخنان داکتر بهیر با لحن آشتی جویانۀ قبلی اش تفاوت آشکار به ملاحظه می رسید. بهیر در آن نشست به زبان پشتو سخن گفت که متن دری سخنان وی چنین بود:

آقای رئیس!

حاضرین محترم!

اجازه می خواهم قبل از همه بار دیگر بخاطر خروج نیروهای نظامی فرانسوی از افغانستان، از موقف آقای فرانسواز اولاند ابراز تشکر کنم. این کار نه تنها یک اقدام مثبت و معقول است، بلکه احترام  به خواست های مردم افغانستان و مردم فرانسه نیز می باشد .  انتظار افغانها اینست که سایر کشور ها هم گام در جای پای فرانسه گذاشته و نیروهای خود را از افغانستان خارج سازند.

ما از این اقدام دولت فرانسه هم ابراز تشکر می کنیم که قصد دارد برای حل مشکل و مصیبت افغانستان از راه تفاهم میان افغان ها راه حلی را جستجو نماید. در حقیقت یگانه راه و معقول ترین و کوتاه ترین راه برای حل این مشکل همین است. امید اینست که در پایان این نشست تحقیقی، طرحی برای یک صلح دایمی ارائه گردد که مورد قبول همه افغانها بوده و جنگ را در این کشور جنگ زده برای همیشه خاتمه بخشد.

در مورد نقطۀ اول اجندای ارائه شده باید بگویم که: بعد از سال 2014 ما چند احتمال در پیش رو داریم:

اگر نیروهای خارجی بصورت کامل افغانستان را ترک گویند و بگذارند تا افغانها مشکلات خود را در میان خودشان و بدون وساطت و دیکتۀ خارجی ها حل کنند، جهت های ذیدخل در قضیۀ افغانستان از این تشویق و تلاش دست بردارند تا گروه های وابسته به خود را از راه کودتا و جنگ ویا صرف پول بر ملت افغان مسلط سازند وبجای دست زدن به این اقدامات، انتخابات را بعنوان یگانه بدیل مشروع و قانونی برای انتقال قدرت بپذیرند و انتقال قدرت  به گروههائی را بپذیرند که از اعتماد اکثریت ملت برخوردارند، درآنصورت می توان امید داشت که پایان سال 2014 آغاز یک مرحلۀ جدید در افغانستان باشد.

اگر مقامات قصر سفید تحت فشار جنرال های جنگ طلب امریکائی به این تصمیم غلط مهر تائید بگذارند که بعد از سال 2014 هم به اشغال افغانستان ادامه داده و به دوام جنگ علیه مجاهدین بپردازند و به همین نیت، تعدادی از نیروهای مسلح خود را تا مدت نامشخص در افغانستان باقی بگذارند، بدون تردید جنگ ادامه خواهد یافت. این یک حقیقت مسلم است که بدون خروج کامل نیروهای خارجی از افغانستان، صلح در این کشور مستقر نخواهد شد. کسانیکه گمان می کنند با دوام حضور نیروهای خارجی در افغانستان صلح برقرار خواهد شد و این بحران به خواست و میل قصر سفید حل می شود، سخت در اشتباه اند. واقعیت های یازده سال گذشته نشان داد که این تصور بی بنیاد و واهی است. اگر کسانی به این  گمان باشند که بعد از خروج ناتو از افغانستان، حکومت کابل به سرنوشت حکومت به میراث مانده از دوران اشغال افغانستان توسط شوروی مواجه نخواهد شد نیز در اشتباه اند و صلاحیت استفاده از تجارب تاریخی را ندارند.

آن افراد نیز در اشتباه اند که گمان می کنند نیروهای اشغالگر خارجی خواهند توانست از فساد اداری در افغانستان جلوگیری نمایند و یک حکومت قدرتمند و صالح را در افغانستان به میان آورند. ایجاد چنان حکومت توسط گروه ها و اشخاصی که در فساد غرق اند و توسط خارجی ها بر ملت مسلط ساخته شدند محال است! این آرزو هم هیچگاه تحقق نخواهد یافت که جنرال های جنگ طلب امریکائی در این جنگ بی ثمر و ناکام به پیروزی برسند و اوضاع را کنترول نمایند. من گمان نمی کنم که شخص آگاه از وضع نابسامان امنیتی کشور این امید را داشته باشد که بعد از خروج نیروهای ناتو از افغانستان، حکومت فعلی توانائی آنرا داشته باشد تا امور امنیتی را به پیش ببرد. آیا انفجاری که در نتیجۀ آن رئیس امنیت ملی در دفتر مصوون و مهمانخانۀ خودش زخمی شد برای درک این تبلیغات  دروغین کافی نیست که گفته می شود این حکومت توان دفاع از خود را بعد از سال 2014 دارد؟

اگر نیروهای خارجی بدون رسیدن به یک توافق همه جانبه و معقول با مجاهدین از افغانستان خارج شوند، بدون تردید نتیجۀ آن مانند خروج نیروهای شوروی از افغانستان بعد از موافقتی بود که میان ماسکو و واشتگتن و بدون موافقت با مجاهدین صورت گرفت. قصر سفید و کرملین باهم توافق کردند که حکومت داکتر نجیب دوام نماید، مجاهدین زیر فشار قرار گیرند و کمک به آنها متوقف گردد، جنگ باید تا آنگاه ادامه یابد تا مجاهدین تمام امکانات نظامی خود را از دست بدهند و توان رزمی آنان از بین برود و به این ترتیب زمینه برای ایجاد حکومت ائتلافی مساعد گردد که در آن عمال غرب و کمونیست ها بین خود بمیان می آورند. به نظر می رسد که بعضی از اعضای ناتو روی چنین پلان کار می کنند اما آنها به این نکته متوجه نیستند که عواقب وخیم این جنگ به افغانستان محدود نخواهد ماند و آتش آن به مناطق دیگر نیز سرایت خواهد کرد.

تا جائی که این قضیه به ما رابطه می گیرد، ترجیح ما اینست که خروج نیروهای خارجی از افغانستان باید در نتیجۀ یک تفاهم با مجاهدین صورت گیرد، خروج کامل این نیروها و انتخابات عام و عادلانه به منظور انتقال صلح آمیز قدرت، بخشی از بند های اساسی این توافق باشد. از این راه است که می توانیم بعد از سال 2014 صلح واقعی و مطمئن را در کشور تضمین نمائیم. اگر ناتو قصد خروج با اطمینان و با عزت را از افغانستان داشته باشد، ما می توانیم با آنها کمک کنیم اما اگر آنها قصد دوام جنگ را داشته باشند، در آنصورت مجاهدین بغیر از جنگ نه بدیلی دارند و نه انتخاب دیگر.

در مورد موضوع دوم باید بگویم که جنگ انتخاب اول برای هیچکس نیست و در قدم اول باید عوامل و انگیزه های جنگ ها را مورد مطالعه قرار بدهیم تا بدانیم که چرا اقوام، کشورها و گروه های سیاسی مجبور به جنگ می شوند. جنگ ها معلول اند و باید علت ها را تشخیص دهیم و از بین ببریم.

جنگ بر مجاهدین تحمیل شده است. جنگ را نیروهای شوروی تحمیل کردند و همانهائی را بحیث نیروی اجیر استخدام کردند که امروز در کنار ناتو ایستاده اند. آیا ملت افغانستان بغیر از مقاومت مسلحانه در برابر تجاوزگران راه دیگری داشتند؟ شما در آن زمان از مقاومت ما پشتیبانی و ستایش می کردید و مقاومت امروز ما هم مانند مقاومت گذشتۀ ماست و عجیب است که عده ای در مقابل مقاومت امروز ما تبلیغات نفرت انگیز دارند در حالیکه از هرجهت شبیه همان مقاومت قبلی است. ما خواهان ختم جنگ هستیم و بیش از هر جهت دیگر در انتظار تامین صلح و پایان جنگ هستیم. ما برای شامل شدن در پروسۀ صلح از قبل آماده بودیم و آماده هستیم و به همین دلیل به فاصله های زمانی برای حل صلح آمیز این مشکل طرح هائی را ارائه نموده ایم و خواهان حل صلح آمیز و دایمی این مشکل شده ایم. مشخصۀ طرح صلح ما اینست که بر بنیاد از خودگذری بنا یافته و برای خود و حزب خود هیچگونه امتیازی نخواسته ایم اما خواهان صلحی نیستیم که زیر سایۀ بال طیارات خارجی باشد، زمین و هوا در اختیار خارجی ها باشد. ما نیروهای خارجی را در کشور خود تحمل نمی کنیم، بر عزت و آزادی کشور خود تجارت نمی نمائیم و در آسمان کشور خود طیارات بیگانه را، در جاده های ما تانک های آنان و در دفتر های ما مشاورین آنها را به هیچ قیمت نخواهیم پذیرفت.

برای دادن جواب دقیق به سه پرسش شامل اجندا در این نشست، در پایان سخنان خویش، طرح ارائه شده از جانب حزب اسلامی را در جلوی شما می گذارم اما قبلا می خواهم حقایق ذیل را با شما شریک سازم:

متاسفانه کشور های اروپائی بخاطر یک تصمیم عجولانه، نامعقول و متکی بر احساسات جورج بوش که به افغانستان تجاوز ظالمانه نمود، در این تجاوز شریک شدند. امروز بعد از یازده سال وقتی از رهبران این کشور ها بپرسید که شما برای چه جوانان تانرا در این جنگ به کام مرگ انداختید، جواب آنان چه خواهد بود؟ دست آورد این جنگ چیست؟ این نزدیک به پنجاه هزار کشته و زخمی بخاطر چی بود؟ یکصد وپنجاه هزار افغان چرا بدست آنان کشته شدند؟ آنها در افغانستان بر ضد چه کسی می جنگند؟ گناه افغانها چی بود؟ چه تهدیدی از افغانستان متوجه این کشور ها بود؟

من به رهبران کشور های عضو ناتو می گویم که باید نیروهای شانرا از افغانستان خارج سازند و بگذارند تا افغانها مشکلات خود را از طریق مذاکره و بدون مداخله و وساطت خارجی ها حل سازند و سرنوشت خود را بدست خود رقم بزنند. شما رابطۀ خود با افغانها را بر بنیاد هائی استوار سازید که هم عادلانه بوده و هم بر واقعیت ها استوار باشد و در عین حال منافع ملی شما  و ما را هم تامین نماید و هم در تامین صلح و امنیت و عدالت در جهان مفید ثابت گردد. به خواست دیگران و بخاطر منافع آنان نه فرزندان خود را بکشید و نه فرزندان دیگران را.

این یک ادعای پوچ و بی محتواست که افغانستان تهدیدی برای اروپاست. هیچ انسان عاقل این ادعای پوچ را نخواهد پذیرفت. همه می دانند که جنگ طلبان اروپائی بعد از درگیر شدن در این جنگ این ادعا را مطرح کردند و آن زمانی بود که از طرف ملت های خودشان در مورد این جنگ بی هدف مورد پرسش قرار گرفتند. این در حقیقت توجیه تجاوز ناروا، بهانه ای به منظور فریب افکار عامه و ادعای خلاف حقیقت است. افغانستان هیچگاه در گذشته برای اروپا تهدید نبوده و در آینده نیز نخواهد بود.

اجازه بدهید در مورد وضع نظامی افغانستان و از جنگ میان دوطرف یک شرح مختصر اما دقیق ارائه نمائیم:

امسال در نزدیکی میدان هوائی قندهار یک تانک امریکائی در نتیجۀ انفجار یک بمب کنترول از راه دور منفجر گردید. نیروهای امریکائی به منظور انتقام، در نزدیکی محل این انفجار به یک روستا حمله کردند و 17 تن از مردم این روستا را به شمول نه طفل کشتند و سپس اجساد شانرا به آتش کشیدند. در جواب این عمل امریکائی ها، مجاهدین به پایگاه بزرگ امریکائی ها در ولایت هلمند زمانی حمله کردند که شهزاده هیری هم در یک پناهگاه زیرزمینی قرار داشت و بخاطر حضور وی در این پایگاه، اقدامات امنیتی خاصی در نظر گرفته شده بود. مجاهدین به پایگاه داخل شدند و در نتیجۀ این حملۀ برق آسا، حدود بیست سرباز امریکائی کشته و مجروح شدند، شانزده طیاره تخریب شد و بیش از دوصد ملیون دالر زیان مالی به آنان وارد آمد. این گونه واقعات تقریبا هر ماه تکرار می شود.

از جانب دیگر از آغاز سال میلادی جاری (2012) به تعداد 450 سرباز انگلیسی برای اینکه به خط اول جبهه فرستاده نشوند، خود شان خود را زخمی کردند. این درحالیست که مجاهدین افغان بشکل داوطلبانه و حماسی به میدان جنگ می شتابند به قیمت جان های شان از اهداف و آرمان های خود دفاع می کنند.

از جانب دیگر ناتو قصد دارد تا مسوولیت های امنیتی را به نیروهای افغان بسپارد تا آنها جانشین شان در افغانستان گردیده و ماموریت نیمه تمام خارجی ها را در افغانستان به پایان برسانند. صد ها ملیون دالر مصرف این نیروها می شود اما سی درصد از آنان فرار می کنند. عده ای از همین نیروها در طول یازده سال گذشته در هر چهار روز یک حمله را بالای همین آموزگاران خود انجام داده اند که در بعضی از موارد بعد از این اقدام موفق به فرار شده و در مواردی هم به قتل رسیده اند. جنرال های امریکائی به ما و مردم خود بگویند که چگونه با این ارتش بی هدف و بی تعهد می توانند در برابر مجاهدین خداپرست و آزادی خواه پیروز گردند؟

وضعیت طوری است که در طول یازده سال گذشته مقاومت روز به روز قوت بیشتر یافته و دامنۀ آن وسعت بیشتر کسب نموده و اکنون حالت افغانستان شمول بخود گرفته است. امریکا و متحدینش در افغانستان سالانه یکصد و بیست ملیارد دالر مصارف نظامی دارند. من نمی دانم که امریکا و متحدین این کشور تا چه زمانی توان تحمل این تلفات جانی و مالی را خواهند داشت درحالیکه امریکا و اروپا خودشان به مشکلات بزرگ اقتصادی و اجتماعی مواجه اند. اگر قصد دسترسی به منابع آسیای میانه را دارند به ما بگویند که دسترسی شما به منابع طبیعی افغانستان در حال اشغال چقدر است؟ آیا معدن مس عینک، آهن حاجی گک و منابع نفت شمال در حال تسلط شما بر افغانستان بدست دیگران نیافتاد؟! در چنین حالتی شما چگونه می توانید این طمع را داشته باشید که بر منابع آسیای میانه تسلط بیابید؟!

آقای رئیس!

دوازده سال جنگ در افغانستان این حقیقت را روشن ساخت که این جنگ از نظر امکانات مادی و وسایل جنگی یک جنگ نامتوازن است؛ از یکطرف نیروی عظیم نظامی ناتو با 150 هزار سرباز بی روحیه اما مجهز به تمام وسایل رزمی مدرن دنیا و از جانب دیگر آن مقاومت متعهد که سلاحش مورال قوی و کلاشینکوف کهنه و بمب های دست ساز است که خود آنرا می سازد ودر هر انفجار کمتر از یکصد دالر مصرف می شود و ناتو از مقابله و شکست دادن آن عاجز است.

آقای رئیس!

ما برای حل این بحران یک طرح جامع ارائه نموده ایم که نکات مهم آن چنین است:

از همه جهت ها می خواهیم که بیائید برای حل این بحران راه حل داخلی جستجو کنیم، بدون وساطت و سرپرستی خارجی ها از راه مذاکرات بین الافغانی این مشکل را حل نمائیم.

تمام جهت های افغان باید این حقیقت مسلم را بپذیرند که دوام حضور نیروهای خارجی در این کشور بجز دوام جنگ معنی دیگری ندارد، دوام حضور آنان نه ممکن است و نه افغانان آنرا می پذیرند و نه هم مشکلی را حل خواهد کرد. اگر بعضی از آنان از راه لجاجت بخواهند در این کشور باقی بمانند، به این معنی خواهد بود که این جنگ مدتی دیگر دوام خواهد کرد.

تمام نیروهای خارجی باید تا ختم 2014 از افغانستان خارج شوند؛ هرچند از شرایط بر می آید که بخش بزرگی از آنان قبل از 2014 افغانستان را ترک خواهند گفت. آن دسته از افغانها که به باقی ماندن خارجی ها و دوام جنگ پافشاری دارند باید بدانند که این موقف برای آنان جز ذلت ارمغان دیگری نخواهد داشت. این نیروها نه به خواست آنان می روند و نه به خواهش آنان باقی می مانند. حرص استعماری آنها را به اینجا کشانیده و مقاومت مجاهدین آنها را از این کشور بیرون خواهد کرد.

نیروهای امنیتی افغان باید به حالت و ترکیب فعلی باقی بمانند اما برای رهبری آنان (اردو، پولیس و امنیت) ادارۀ متقدر و با صلاحیتی بوجود آید تا این نیروها را مشخصۀ ملی بدهد. به نفع یک گروه، قوم و یا سمت بکار گرفته نشوند، بصورت کامل در تحت اداره و سیطرۀ دولت کار کند و در شورای رهبری آنان کسانی نباشند که به نفع یک گروه علیه گروه دیگر جنگیده باشد و تناسب قومی در شورا مراعات گردد.

در تمام کشور آتش بس برقرار گردد. اگر کسی به اشارۀ خارجی ها به دوام جنگ تاکید نماید باید بصورت مشترک به قانع ساختن وی برای قبول صلح تلاش نمایند اما اگر وی همچنان بر موقف خود پافشاری نماید، باید ملت علیه چنین شخص یا گروه اقدام نموده و با قیام مردمی این مشکل را حل نمایند.

در حکومت تبدیلی به شکلی وارد گردد که مورد قبول همه باشد. دامنۀ حاکمیت دولت باید در تمام کشور گسترش یابد، در هیچ ولایت باید حاکمیت شخصی، غیردولتی و حزبی وجود نداشته باشد. در هیچ ولایت، والی، قوماندان امنیه، قوماندانان قطعات اردو و مسوول امنیت ملی نباید متعلق به همان ولایت باشد.

بعد از آزادی کامل افغانستان در طول شش ماه اول سال 2014 انتخابات عادلانه و شفاف صورت گیرد. این انتخابات بر بنیاد نماینده گی متناسب برای ریاست جمهوری، پارلمانی، شورا های ولایتی بصورت همزمان صورت گیرد. رای باید به احزاب سیاسی، خط مشی آنان و اشخاص شامل لیست آنان داده شود. طریقۀ فعلی انتخابات بسیار غلط، چالش برانگیز، غیرعادلانه و نامعقول است، نه با شرایط افغانستان مطابقت دارد و نه ما از مصارف کمرشکن آن برآمده می توانیم. در این شیوۀ انتخابات باید تغییر وارد آید که یوناما برما تحمیل کرده است و در نتیجۀ آن یک پارلمان ناقص بمیان آمد که اکثریت اعضای آن از راه تقلب به پارلمان راه یافته اند و از ده درصد افغانها هم نماینده گی کرده نمی توانند.

باید بمیان آمدن دو یاسه حزب ملت شمول را بعنوان یک هدف تعیین نمائیم. تعدد احزاب بخصوص وجود احزاب کوچک قومی و محلی تشنج و تشتت را بمیان آورده و موجب تضعیف وحدت ملی شده و تعصبات قومی و زبانی را بمیان می آورد.

اولین حکومت یک حکومت ائتلافی خواهد بود و در آن سهم هر گروه متناسب به آرائی خواهد بود که آن گروه بدست آورده است اما در انتخابات بعدی آن گروه که کمتر از ده درصد از آرای مردم را بدست آورده است حق شرکت را بعنوان یک حزب مستقل نخواهد داشت. در این دوره از انتخابات، حکومت ائتلافی شرط نخواهد بود.

هر افغان مکلف خواهد بود که حداقل برای یک سال در اردوی ملی افغانستان خدمت نماید. اردوی ملی باید از این راه از نگاه نیروی انسانی اکمال گردد. نه ما آنقدر امکانات داریم که اردوی ملی متشکل از یک و نیم لک سرباز اجیر داشته باشیم و نه این سیستم برای افغانستان یک سیستم مفید است.

خارجی ها به این دلیل چنین اردوئی را برای ما می پسندند که هم تامین مالی آنان بدست خود شان باشد و هم مدیریت آن و این اردو را بخاطر اهداف خود به جنگ وادارد.

مصارفی را که ما بر یک اردوی بزرگ و اجیر انجام می دهیم باید در جهت بازسازی کشور، ساختن بند و سیستم آبیاری، زیر کشت آوردن زمین های بایر و استخراج معادن به مصرف برسد و برای مردم کار های مفید و تولیدی ایجاد نمائیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *