بررسی روابط ایران، عربستان سعودی و امریکا
دونالد ترامپ رئیس جمهور امریکا و ملک سلمان پادشاه عربستان سعودی در نشست با حضور رهبران حدود پنجاه کشور مسلمان که هفتۀ گذشته در ریاض برگزار شد، ایران را کشور حامی تروریزم خواندند و بر ضرورت مقابله با اقدامات این کشور تاکید کردند.
متهم شدن ایران در یک نشست بینالمللی مهم از سوی امریکا و عربستان سعودی بر بیثباتی در منطقه و جهان، پس از آن است که حسن روحانی برای بار دوم در انتخابات روز جمعه (۱۹ می ۲۰۱۷) به عنوان دوازدهمین رئیس جمهور این کشور انتخاب شد. به همین دلیل، جواد ظریف وزیر خارجۀ ایران نیز در واکنش به اظهارات ترامپ در عربستان سعودی گفت که ایالات متحده که مهد دموکراسی است، ایران را که تازه یک انتخابات دموکراتیک را پشتسر گذشتانده است، مورد انتقاد قرار میهد.
سفر رئیس جمهور جدید ایالات متحدۀ امریکا به عربستان سعودی، در روابط ریاض-واشنگتن یک فصل جدید عنوان شده است. پیش از این در ماه مارچ (۲۰۱۷) نیز شهزاده محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی به واشنگتن سفر کرده و در دیدار با دونالد ترامپ پیرامون روابط دوجانبه گفتگو کرده بود. این در حالی است که تنشها میان عربستان سعودی و ایران به اوج خویش رسیده است و روابط ایالات متحده با ایران نیز پس از رویکار آمدن دونالد ترامپ بار دیگر روبه خرابی نهاده است.
عربستان سعودی و ایران دو رقیب سرسخت منطقوی اند که همدیگر را متهم به حمایت گروههای تندرو میکنند و در یک جنگ سرد منطقوی با هم درگیر اند. اکنون علاوه بر اینکه ایران به نشست عربستان سعودی دعوت نشده بود، مورد انتقادهای شدید سران امریکا و عربستان سعودی نیز قرار گرفت. بنابراین، در این تحلیل روابط (امریکا-سعودی-ایران) و چگونگی برخورد امریکا در شرق میانه مورد بررسی قرار گرفته است.
روابط ریاض _ واشنگتن
امریکا و عربستان سعودی روابط دیرینۀ اقتصادی و تسلیحاتی دارند. امریکا یکی از مشتریان اصلی نفت عربستان است و این کشور نیز یکی از مشتریان بزرگ تسلیحات امریکایی است.
قبل از سال ۱۹۷۹م محور اصلی روابط امریکا و عربستان سعودی را نفت تشکیل میداد. در سال ۱۹۳۳م نفت بنیاد روابط ریاض _ واشنگتن را گذاشت و از همین سال ببعد روابط دیپلوماتیک دوجانبه میان این دو کشور آغاز گردید. در جنگ جهانی دوم نیز سران هر دو کشور رسماً با طرح “نفت در برابر امنیت” بین خود موافقت کردند.
علاوه بر نفت بُعد دیگری در روابط امریکا _ عربستان سعودی، مخالفت هر دو کشور با کمونیزم بود. بعد از جنگ جهانی دوم کمونیزم و کاپیتلیزم دو مفکورۀ ضد یکدیگر در رویارویی با هم قرار گرفتند. چنانچه در رهبری کمونیزم شوروی سابق و در رهبری کاپیتلیزم امریکا قرار داشت و عربستان سعودی نیز کشوری بود که به دلیل ساختار مذهبی، مخالف کمونیزم بود. بنابراین، عربستان سعودی خود را متحد امریکا قرار داد.
هر چند در زمان جنگ عرب و اسرئیل در سال ۱۹۷۳م عربستان سعودی از نفت خود به حیث اسلحه کار گرفت و بر امریکا تحریمهای نفتی وضع کرد، اما آن تحریمها نیز خلل بیشتر در اتحاد امریکا و عربستان سعودی وارد نکرد.
بعد از سال ۱۹۷۹م در زمان جنگ سرد روابط ریاض _ واشنگتن نیز دارای نقاط مشترکی بود که نگذاشت اتحاد این دو کشور از بین برود. در این سالها با حملۀ شوروی بر افغانستان، عربستان و امریکا از مجاهدین افغان حمایت کردند. علاوه بر این زمانیکه عراق به رهبری صدام حسین در سال ۱۹۹۱م بر کویت حمله کرد، عربستان سعودی کشوری بود که یکجا با امریکا در ضد حملۀ عراق بر کویت قرار گرفت و به پایگاههایی نظامی امریکا در خاک خود اجازه داد.
در کل، عربستان سعودی و امریکا در زمان جنگ سرد و پس از آن روابط استراتیژیک داشتند که روی محورهای حصار کمونیزم، نفت، گروههای اسلامگرا و تهدید ایران به خصوص برنامۀ هستهای این کشور میچرخید. ولی پس از حملۀ یازدهم سپتامبر به دلیل اینکه بیشتر حمله کنندهگان اتباع عربستان سعودی بودند، روابط دو کشور تیرهتر گردید و تیرهگی این روابط در دورۀ دوم بارک اوباما به دلایل گونهگون از جمله توافق هستهای با ایران، بیشتر شد.
با رویکار آمدن ترامپ رئیس جمهور جدید امریکا، هرچند در اوایل تشویشهایی در مورد برخورد ترامپ با عربستان سعودی وجود داشت ولی اکنون به نظر رسید که در کنار قراردادهای اقتصادی و تسلیحاتی، مخالفتهای مشترک با ایران و اهداف این کشور در منطقه، عامل بهبود دوبارۀ این روابط شده است.
روابط تهران _ ریاض
روابط دیپلوماتیک ایران و سعودی در سال ۱۹۲۹م آغاز گردید و در همین سال میان هر دو جانب پیمان دوستی نیز امضاء گردید، ولی پس از آن تا سال ۱۹۷۹م این روابط با فراز ونشیبهای زیادی روبهرو شد. در این سالها (۱۹۲۹-۱۹۷۹م) روابط دو کشور بر سر برخی مناطق (جزایر ابوموسی، جزایر تنب برزگ و تنب کوچک و تنگهی استراتیژیک هرمز) که ایران دعوۀ آنرا میکرد، به تیرهگی گرایید.
علاوه بر این زمانیکه سعودی و سایر کشورهای عربی در سال ۱۹۷۳م در جنگ با اسرئیل نفت خود را به حیث اسلحه برضد اسرائیل و کشورهای غربی استفاده کرد، ایران در این کار با کشورهای عرب اشتراک نکرد. در کنار این سرمایهگذاری روی بخش نظامی و نیز خریداری اسلحۀ بیشر توسط ایران، دلیل دیگر تیره شدن روابط ایران ـ سعودی بود، چون سعودی از این کار ایران در هراس بود و آنرا خواست گسترشطلبی ایران در منطقه عنوان میکرد. با این همه، در آن زمان ایران و سعودی برای جلوگیری از نفوذ اتحاد شوروی سابق در شرق میانه و نیز خلاف جمال ناصر در عین موقف قرار داشتند.
زمانیکه در سال ۱۹۷۹م در ایران انقلاب اسلامی رخ داد و نظام تازه روی کار آمد، اساس این نظام را اصل ایدیولوژی شیعیان تشکیل میداد و از آن زمان ببعد ایران خود را به عنوان بانی ونگهبان منافع شیعیان در تمام جهان تبارز میدهد. از سوی دیگر رهبران انقلابی ایران به گونۀ مطلق موقف ضد غرب را اختیار کردند و نیز حکومتهای شاهی در جهان اسلام را سخت نکوهش کردند. این همه باعث اختلافات میان سعودی و ایران گردید و دو کشور اسلامی از لحاظ ایدیولوژیک مقابل هم قرار گرفتند. سپس به دلیل جنگ ایران-عراق در سال ۱۹۸۷م و بعدا کشته شدن صدها زائر ایرانی در مراسم حج، روی این روابط عمیقا تاثیر کرد و در پی یک هجوم اعتراض کنندهگان بر سفارت سعودی در تهران یک دیپلومات عرب نیز کشته شد که باعث قطع روابط تهران-ریاض گردید.
این روابط زمانی دوباره بهبود یافت که خاتمی و رفسنجانی به عربستان سعودی سفر کردند و در سال ۱۹۹۷م ملک عبدالله به هدف اشتراک در یک کنفرانس به ایران سفر کرد. در سالهای اخیر همین دهه یک توافقنامه نیز میان سعودی و ایران به امضاء رسید. در سال ۲۰۰۷م دو کشور یکدیگر را کشورهای برادر خطاب کردند. در این سال محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران به سعودی سفر کرد و ملک عبدالله خود به میدان هوایی به استقبالش آمد. اما بعدا به دلیل بهار عرب و نیز برنامۀ اتومی ایران این روابط تیرهتر شد و سعودی از امریکا خواست تا بر ایران حمله نماید و برنامۀ اتومی این کشور را از بین ببرد.
روابط واشنگتن _ تهران
روابط رسمی ایران و امریکا نیز از سال ۱۸۸۳م با تأسیس قونسلگری امریکا در ایران آغاز شد. در جریان جنگ جهانی اول زمانیکه بیطرفی ایران از سوی روس و انگلیس نقض شد، آن زمان امریکا کشوری بود که شعار پشتیبانی از حقوق ملتهای ضعیف را سر میداد و برای کمک به مردم ایران دست به تأسیس “کمیتۀ اعانۀ ایران” زد.
در سالهای پس از جنگ جهانی دوم نیز چهرۀ امریکا در اذهان مردم ایران دوستانه بود، زیرا ایرانیان از فشارهای اتحاد شوروی و انگلستان به ستوه آمده بودند و به امریکا همچون نیروی سومی در سیاست خارجی مینگریستند که میتوانست تا اندازهی به سود منافع ایران رفتار کند. امریکا از یکسو از استقلالخواهی ایران پشتبانی میکرد و از سوی دیگر چشم به ذخایر نفتی ایران دوخته بود و میکوشید تا از استقلال نفتی ایران جلوگیری کند.
زمانیکه در حکومت دکتور مصدق صنعت نفت رو به ملی شدن شد. امریکا و انگلیس یکجا برای سرنگونی این حکومت دست به کار شدند، تا بالآخره در سال ۱۹۵۳م حکومت مصدق را سرنگون کرد و از آن ببعد نفوذ انگستان و امریکا در ایران افزایش یافت.
در سال ۱۹۷۹ م با انقلاب اسلامی ایران، امریکا به دلیل مداخله در امور داخلی ایران، نفوذ خود را به گونۀ تدریجی از دست داد و با شعارهای “مرگ بر امریکا” از سوی مردم ایران مواجه شد. پس از انقلاب اسلامی ایران، شاه به امریکا رفت و این کار باعث شد که مردم ایران بر سفارت امریکا هجوم ببرند و آنرا تسخیر کنند. امریکا نیز دست به اقدامات ضد ایران زد و در گام نخست روابط سیاسی و نظامی خود را با ایران قطع کرد و تحریمهای اقتصادی بر ایران وضع نمود.
پس از انقلاب اسلامی در ایران، مسئلۀ مهمی دیگر که باعث تیرهگی روابط ایرن و امریکا گردید، قضیۀ برنامه اتومی ایران بود. هر چند برنامۀ اتومی ایران در سال ۱۹۵۷م زمانیکه امریکا با ایران توافقنامۀ تحت عنوان ” اتوم برای صلح” را امضا کرد، آغاز گردید. اما بعدها و تا اکنون محور بیشتر اختلافات میان تهران _ واشنگتن همین برنامۀ اتومی بوده است. علاوه بر این، تغییرات جیوپولیتیک منطقوی نیز میان امریکا و ایران باعث مخالفتها شده است.
در سالهای اخیر به خصوص در دورۀ دوم ریاست جمهوری بارک اوباما، توافق اتومی ایران با غرب باعث بهتر شدن روابط ایران با امریکا شد، ولی با رئیس جمهور شدن ترامپ که پیش از پیش از لغو توافق اتومی سخن میگفت، روابط دو کشور رو به خرابی نهاد و اکنون اظهارات ترامپ در عربستان سعودی موقف ضد-ایران ترامپ را بیشتر واضح ساخت.
شرق میانه مورد توجه امریکا
از چندین قرن به اینسو شرق میانه از اهمیت خاص استراتیژیک برخوردار است. در زمان خلافت عثمانی شرق میانه قلب جهان اسلام بود، پس از جنگ جهانی اول و شکست خلافت عثمانی منافع قدرتهای جهان (فرانسه، انگلیس و امریکا) در این منطقه روبه افزایش گردید.
بعد از جنگ جهانی دوم، کشورهای این منطقه زمانی آزادیهای خود را بدست آوردند، که منطقه شاهد جنگ سرد شدید امریکا و شوروی بود و رقابتها میان این دو قدرت به اوج خود رسیده بود. این منطقه با در نظرداشت ذخایر نفت، تنگههای استراتیژیک و نیز حرکتهای اسلامی توجه جهانیان بخصوص امریکا را بیشتر به خود جلب کرد.
بعد از جنگ جهانی دوم در این منطقه منافع امریکا با مشکلاتی همچو مبارزه با افراطیت، نفت، بحران اتومی ایران، عراق و لیبیا روبرو شد. اما در حال حاضر جنگ در سوریه، عراق، یمن… و نیز بحران اتومی ایران از جمله چالشهای عمدۀ این منطقه به حساب میروند. امریکا، روسیه و نیز اتحادیۀ اروپا از جمله بازیگران جهانی در کنار قدرتهای منطقوی مانند ایران، مصر، ترکیه، اسرائیل و عربستان سعودی درگیر این بحران اند.
پایان