تذبذب ادارۀ ترمپ در قبال جنگ امریکا در افغانستان
قرار بود استراتیژی جدید امریکا دربارۀ افغانستان در اواسط ماه جولای (۲۰۱۷) اعلام شود، اما اختلافنظرها بین مقامهای ارشد ادارۀ ترمپ و بررسی گزینههای مختلف برای رسیدهگی به قضیۀ افغانستان، سبب تاخیر در اعلام پالیسی جدید امریکا در قبال افغانستان شده است. دونالد ترمپ رئیس جمهور امریکا از استراتیژی ۱۶ سالۀ کشورش در افغانستان راضی نیست و بر نیاز ارزیابی و بازنگری آن تاکید میورزد. از همینرو، سازمانهای پالیسیساز و مامورین ارشد حکومتی در امریکا، از چند ماه به اینسو روی استراتیژی جدید امریکا برای افغانستان کار میکنند، ولی تاکنون به یک تصمیم نهایی نرسیدهاند.
مقامهای نظامی امریکا و مشاورین ارشد دونالد ترمپ، گزینههای مختلفی را برای رسیدهگی به قضیۀ افغانستان، ارائه کردهاند. در این گزینهها، فرستادن سه تا پنج هزار نظامی دیگر به افغانستان، فشار بر پاکستان و شامل ساختن رویکرد منطقوی در استراتیژی جدید، خروج نیروهای امریکایی از افغانستان و یا هم خصوصیسازی جنگ افغانستان با اعزام جنگجویان کرایی شرکتهای امنیتی چون «بلک واتر» و «داین کورپ»، شامل است.
به تازهگی رکس تیلرسون، وزیر خارجۀ امریکا در حاشیۀ یک نشست منطقوی در پایتخت کشور فلیپین اظهار داشت که دونالد ترمپ، نمیخواهد استراتیژی نظامی کشورش در افغانستان مانند ۱۶ سال گذشته به پیش برده شود. سبسشن گورکا یکی از مشاوران تیم امنیت ملی قصر سفید نیز گفته است که دونالد ترمپ نمیخواهد “اشتباهات” ۱۶ سال گذشته امریکا در افغانستان را تکرار کند. از سوی دیگر، رئیس سی آی ای نیز در روزهای اخیر به افغانستان سفر کرده است و گفته میشود که طرح خصوصیسازی جنگ امریکا در افغانستان را با خود آورده بود.
مراحل جنگ امریکا در افغانستان ۲۰۰۱–۲۰۱۷
استراتیژی امریکا برای افغانستان پس از سال ۲۰۰۱ الی سال ۲۰۱۷ از مراحل مختلف عبور کرده کرده است. پس از آغاز جنگ در افغانستان، استراتیژی امریکا سرنگونی رژیم طالبان و ایجاد نظام جدید در افغانستان بود. در این دوره که جورج دبلیو بُش رئیس جمهور امریکا بود، روابط افغانستان و امریکا گرمتر و کمکهای جامعۀ جهانی به خصوص امریکا به افغانستان سرازیر شد. در مرحلۀ دوم، پس از آنکه جنگ طالبان در برابر نیروهای خارجی و حکومت افغانستان دوباره آغاز و در طول چند سال گسترش و شدت یافت، تمرکز بیشتر به میدان جنگ گردید و در سال ۲۰۰۶ شمار نیروهای خارجی در این کشور افزایش یافت.
در زمان ریاست جمهوری بارک اوباما، از یکسو روابط میان حامد کرزی و امریکا به تیرهگی گرایید و از سوی دیگر، تلفات نیروهای امریکایی نیز بیشتر شد و برضد جنگ افغانستان و عراق صداهایی در امریکا بلند شد. به همین دلیل، پالیسی امریکا در افغانستان نیز متذبذب شد. نخست تصمیم بر افزایش سربازان امریکایی در افغانستان و بعدا تصمیم خروج نیروهای امریکایی از افغانستان گرفته شد که بالآخره در اواخر سال ۲۰۱۱ برنامۀ خروج نیروهای امریکایی از افغانستان آغاز شد.
امریکا در کنار خروج نیروهای خویش از افغانستان، ایجاد پایگاههای نظامی در این کشور نیز در برنامۀ خویش داشت که با رویکار آمدن حکومت وحدت ملی روابط کابل ـ واشنگتن دوباره بهتر شد و توافقنامۀ امنیتی با امریکا امضاء شد. در نتیجۀ بهبود روابط، بارک اوباما نیز تصمیم گرفت تا به خواست حکومت افغانستان، پروسۀ خروج نظامیان خود از افغانستان را متوقف کند. اجازۀ علمیات شبانه که به دلیل مخالفت رئیس جمهور پیشین متوقف شده بود، دوباره به نیروهای امریکایی داده شد و مهمتر اینکه حکومت وحدت ملی بر کشتار نظامیان و غیرنظامیان افغان در حملات نیروهای خارجی نیز سکوت اختیار کرد. همین دلیل است که نقش امریکاییها در میدان جنگ در افغانستان بار دیگر بیشتر شد و در کنار افزایش تلفات نظامیان و غیر نظامیان افغان در حملات نیروهای خارجی، تلفات خود نیروهای خارجی نیز در این اواخر افزایش یافته است.
عوامل تاخیر در اعلام پالیسی جدید امریکا
افغانستان در اولویت مبارزات انتخاباتی سال ۲۰۱۶ ریاست جمهوری امریکا قرار نداشت و هیچ یک از نامزدان ریاست جمهوری امریکا در مورد افغانستان صحبت نکردند، چون این جنگ در زمان جمهوریخواها آغاز و در دو دورۀ دموکراتها نیز به پایان نرسید. دونالد ترمپ در زمان مبارزات انتخاباتیاش، بلکه پس از آن نیز دربارۀ سرنوشت جنگ امریکا در افغانستان، اظهارات اندکی داشته است. خاموشی ترمپ در این قضیۀ مهم سیاست خارجی امریکا، به تذبذب وی در مورد ادامۀ جنگ در افغانستان تعبیر میشود. از همینرو، ادارۀ ترمپ از چند ماه به اینسو روی بازنگری استراتیژی ۱۶ سالۀ امریکا در افغانستان کار میکند و تاکنون چندین مقام بلندرتبۀ ادارۀ ترمپ به افغانستان سفر کرده است.
جنگ افغانستان طولانیترین و پرمصرفترین جنگ امریکاست. در حالیکه امریکا در طول بیش از یکونیم دهۀ گذشته، در کنار از دست دادن هزارها سرباز نظامی خود، صدها میلیارد دالر را نیز به مصرف رسانیده است، در حال حاضر کنترول یک سوم این کشور از دست حکومت افغانستان خارج و جنگ در افغانستان با شدت بیشتر ادامه دارد. به نظر میرسد که ادارۀ ترمپ چنانچه مقامهای امریکایی اظهارنظر میکنند، نمیخواهد با قضیۀ افغانستان مانند ۱۶ سال گذشته برخورد کند و روی تغییر در پالیسی نظامی امریکا در افغانستان فکر میکند. چنانچه رکس تیلرسون، وزیر خارجۀ ایالات متحده امریکا گفته است که رئیس جمهور دونالد ترامپ «سوالهای سختی» از مشاورین خود در مورد استراتژی افغانستان پرسیده است. ادارۀ ترمپ در گزینههای مختلف برای پیشبرد جنگ در افغانستان به خصوص در مورد خصوصیسازی این جنگ دچار اختلافات است. بربنیاد گزارشهای خبری “مکمستر” و “استیو بنن” مشاوران ترمپ چندین بار در بحثهای قصر سفید در مورد استراتیژی امریکا در افغانستان، درگیر دعوای لفظی شدهاند.
یکی دیگر از دلائل تاخیر در اعلام پالیسی جدید ادارۀ ترمپ در قبال افغانستان، درگیر بودن امریکا در شرق میانه و رویارویی این کشور با روسیه، کوریای شمالی و کشورهای دیگر است. رویارویی امریکا با روسیه در افغانستان نیز روی قضیۀ افغانستان تاثیر کرده و ادارۀ ترمپ را در اختیار گزینۀ مناسبی برای پیشبرد قضیۀ افغانستان متذبذب کرده است.
نیاز پایان دادن به جنگ در افغانستان
جنگ امریکا و ناتو در افغانستان با سقوط حاکمیت طالبان در این کشور آغاز گردید و تا امروز با کمی تفاوت با همان یک روال ادامه دارد که خاتمه و نهایت آن در آیندۀ نزدیک قابل پیشبینی نمیباشد. هرچند شمار نیروهای امریکایی به طور قابل ملاحظهای در افغانستان کاهش یافته است، ولی ایالات متحده هنوز هم در مسایل این کشور جنگ زده، به صورت عمیق دخیل است.
برخی افغانها به این نظر اند که امریکا برای تامین منافع خود، طرفدار ادامۀ جنگ در افغانستان است. در همین حال، تحلیلهایی وجود دارد که اهداف امریکا در این منطقه، حصار رقبای این کشور مانند چین و روسیه است که تا هنوز به این اهداف دست نیافته و منابع آسیای میانه نیز به دست آنان نیافتیده است. از همینرو، در عقب ظهور گروه داعش در افغانستان نیز امریکا قرار دارد. با در نظرداشت این تحلیلها، ضرورت است تا پالیسی جدید امریکا برای افغانستان به این ابهامات نقطۀ پایان بگذارد، چون اگر هدف امریکا ادامۀ جنگ در افغانستان نباشد، ۱۶ سال گذشته ثابت ساخته است که از طریق جنگ به یک افغانستان باثبات نخواهیم رسید.
افزایش نیروهای خارجی در میدان جنگ در افغانستان و یا خصوصیسازی این جنگ، روحیۀ جنگجویان مخالف مسلح دولت را تقویت میکند و روی پروسۀ صلح تاثیرات منفی به جا میگذارد. در جانب دیگر، سپردن ماموریت افغانستان به شرکتهای خصوصی عواقب بدی را در پی خواهد داشت، چون شرکت امنیتی بلک واتر پیشینه درازی از کجرفتاریها و خشونتها دارد و متهم به نقض گستردۀ قوانین حقوق بشری است. در عین حال، هیچ ضمانتی نیز وجود ندارد که استراتیژی امریکا در افغانستان را به پیروزی برساند.
واقعیت این است که ادامۀ جنگ در افغانستان همهروزه از افغانها قربانی میگیرد، بلکه ادامۀ این جنگ خسارات سنگین مالی و جانی را برای امریکا نیز با خود دارد. بنابراین، جنگی که امریکا ۱۶ سال پیش در افغانستان آغاز کرده است، همین کشور میتواند در صلح و آرامش افغانستان نیز نقش جهت ضامن را ایفا کند و طولانیترین جنگ کشورش را مسؤولانه به پایان برساند. ادارۀ ترمپ به این حقیقت پی ببرد که صلح در افغانستان نه تنها به سود افغانهاست بلکه به نفع امریکا و تمام جهان است.
با گذشت ۱۶ سال از آغاز عملیات نظامی امریکا در افغانستان، تنها چیزی که برای امریکا دستآورد محسوب میشود، این است که جنگ در افغانستان جریان دارد و امریکا حضور نظامی در منطقه دارد. اگر جامعۀ جهانی قصد حل و فصل قضیۀ افغانستان را دارد، پس تنها راهحل مسئلۀ افغانستان، اجازه دادن به خود افغانها میباشد تا برای رسیدن به آشتی ملی تلاش کنند و با هم مشکلاتشان را حل نمایند.
پایان