تقویت نیروهای امنیتی افغان، نوش داروی پس از مرگ سهراب!

 

در اجلاس وزرای دفاع کشورهای عضو ناتو که در بروکسل مرکز کشور بلجیم به اشتراک وزیر دفاع افغانستان بسم الله محمدی تدویر یافته بود، به اساس پیشنهاد وزیر دفاع امریکا فیصله به عمل آمد تا پیشنهاد مبنی بر حفظ تعداد نیروهای امنیتی افغانستان در بالاترین سطح آن یعنی (۳۵۲ هزار تن) تا سال ۲۰۱۸م مورد غور قرار گیرد.

در این اواخر و با نزدیک شدن موعد خروج قطعات جنگی نیروهای خارجی از افغانستان یعنی سال 2014م کنفرانس ها و نشست های زیادی در هر گوشۀ جهان و از جانب منابع مختلف تدویر می یابد تا به قول خود شان راه های جلوگیری از بروز بحران پس از این سال در افغانستان را مورد غور و تدقیق قرار دهند، ولی اجلاس اخیر ناتو از این لحاظ مهم شمرده می شود که در مورد آیندۀ سربازان خارجی در افغانستان بحث های صورت گرفت و تصمیم های اتخاذ شد.

از جمله مهم ترین تصامیمی که در اجلاس اخیر وزرای دفاع کشورهای عضو ناتواتخاذ گردید، ادامۀ همکاری کشورهای عضو ناتو با افغانستان پس ازسال 2014 بود که به اساس فیصلۀ این نشست نقش ناتو در افغانستان پس از این تاریخ تنها در حد آموزش و پرورش نیروهای افغان و تجهیز و اکمال آنها محدود خواهد بود.

آنچه در رابطه با بحث های این نشست وزرای دفاع کشورهای عضو پیمان ناتو مهم شمرده می شود، گزارشی است که قبل از اختتام این اجلاس، رسانه ها از قول مقامات امریکایی که نخواستند از آنها نامبرده شود به نشر رساندند که گویا ناتو می خواهد نیروهای امنیتی افغان تا سال 2018 میلادی به سطح نهایی آن یعنی 352 هزار نفر برسد و این که ناتو حاضر است در مورد تأمین نیازمندی های این تعداد افراد همکاری کند در حالیکه  مصارف آن برای ناتو بیشتر از ملیارد ها دالر تمام خواهد شد.

هرچند پس از ختم اجلاس بروکسل اندرس راس موسن منشی عمومی ناتو  تصمیم گیری در این مورد به خصوص و در مورد شمار دقیق نیروهای امنیتی افغان و نیروهای باقیمانده خارجی پس از سال 2012 را پیش از وقت خواند اما بازهم تأکید کرد که در اجلاس بروکسل کشورهای عضو ناتو تعهدات خود را در مورد پیشبرد ماموریت جدید برای آموزش، مشوره و کمک به نیرو های امنیتی افغان بعد از سال 2014 میلادی، تحکیم بخشیدند.

آنچه از نتیجه گیری های این گونه اجلاس و سایر جلسات مشابه که در مورد ختم بحران کنونی در افغانستان تدویر می یابند، به دست می آید این است که از یک سو ادامۀ جنگ و تابوت کشی از افغانستان برای نیروهای خارجی مستقر در این کشور با در نظر داشت عکس العمل های شدید مردم آنها، سخت تر میگردد، از جانب دیگر هم مقامات نظامی و سیاسی این کشورها با درنظرداشت اثر پذیری بیش از حد از سیاست های هژمونی امریکا در جنوب شرق و جنوب غرب آسیا که افغانستان هم در زمرۀ آن می آید، نمی توانند بکلی پای خود را از این ورطۀ خطرناک بیرون کنند.

آنچه در اجلاس وزرای دفاع ناتو در بروکسل روی آن بحث شده است، یعنی همکاری با نیروهای امنیتی افغان پس از خروج نیروهای ناتو، ولو اگر بحث روی تعداد مشخص نیروها را به قول سرمنشی سازمان ناتو نپذیریم، این پرسش را در اذهان زنده می سازد که در شرایطی که به قول سردمداران ناتو و امریکا هنوز مبارزه با (به اصطلاح) تروریزم در افغانستان پایان نیافته است، مداخلات کشورهای دور و نزدیک منطقه در امور افغانستان همچنان ادامه دارد و از جانبی هم نیروهای امنیتی نوپا و نو تشکیل افغانستان تا حال نتوانسته اند تجهیزات کافی برای جنگی داشته باشند که کشورهای خارجی بنام مبارزه با تروریزم براه انداخته اند، آیندۀ این کشور پس از سال 2014 چگونه خواهد بود؟

جالب این جاست که حال که امریکا و متحدان غربی آن می خواهند افغانستان را ترک نمایند، می خواهند حد اعظم نیروهای امنیتی افغان یعنی بیش از 350 هزار تن را الی سال 2018 تجهیز و اکمال نمایند. این تصمیم در حالی گرفته می شود که همین اکنون با سپرده شدن مسؤولیت های امنیتی به جانب افغانی، در بیشتر مناطق کشور افغانها در مقابل افغانها می جنگند و هر دو جانب کشته و مجروح را افغانها تشکیل میدهد، در حالیکه در همین مدت شمار تلفات نیروهای امریکایی و خارجی کاهش یافته است.

اینکه چه چیزی امریکا و متحدین وی از پيمان ناتو را واداشت تا با این شمار نیروهای ملی افغان موافقت کنند و تجهیز واکمال آنرا پس از سال 2014 الی چهار سال دیگر نیز به عهده بگیرند، موضوعی است قابل غور و دقت و به گونۀ طبیعی این نظریه را در مخیله می گنجاند که اگر نیروی کوچک امنیتی با وسائل کم و غیر مدرن در شرایط کنونی افغانستان می توانست مشکل این کشور را حل و فصل سازد، پس چرا امروز ناتو و امریکا طرح 350 هزار نفری نیروی امنیتی را مطرح ساخته و از آن دفاع می نمایند. همچنان این موضوع ثابت می سازد که طرح تشکیل یک نیروی کوچک اردو و پولیس ملی برای افغانستان که از ابتکارات و دست آورد های کنفرانس اول بن برای افغانستان به شمار می رفت، همچو سائر فیصله ها و تصامیم این کنفرانس برای افغانستان پس از سقوط حکومت طالبان، اعم در عرصۀ سیاسی، اداری و نظامی ناقص و غیر قابل عمل بوده و حقایق زمینی امروز این فرضیه ها و خیال بافی های دیروز نشست اول بن برای افغانستان را به خوبی ثابت ميسازد.

به این ترتیب مشاهده می شود آنچه دیروز و در جریان کنفرانس بن بر ملت و کشور افغانستان از جانب سردمداران یکه تاز دنیای امروزی تحمیل گردید، نادرست و برخلاف واقعیت های موجود زمینی افغانستان بود، به همین گونه دور نیست که در فردای نه چندان دور ثابت شود که تصامیم و فیصله های جنگی پنتاگون و ناتو در مورد جنگ افغانستان که طی یازده سال جزء بدبختی برای مردم افغانستان، ارمغان دیگری ندارد، نادرست و غلط ثابت گردد.

در آیندۀ نه چندان دور و به مشاهدۀ نسل نزدیک به نسل های امروزی ما ثابت خواهد شد که سیاست منافقانۀ غرب و در رأس آن امریکا، برای ادامۀ جنگ در افغانستان و مبدل ساختن جنگ آغاز شدۀ خودشان، به یک جنگ بین افغانها  که از هردو طرف جنگ باید افغانها تلفات بدهند، نه تنها یک اشتباۀ بزرگ و نابخشودنی است، بلکه جنایت بزرگ و تاریخی نیز شمرده می شود.

البته در این میان نقش ضعيف مقامات حکومتی افغان، که هیچ گاهی نتوانستند یا نخواستند مانع شکل گیری این چنین توطئه ای گردند، نیز مورد سؤال و بازپرس قرار خواهد گرفت.

——— ——— ——— ——— ——— ——— ——— ——— ——— ——— ——— ——— ——— ———

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *