تحلیل هفته-شماره: 35 (از 1 سرطان الی 7 سرطان 1392 هـ ش)
تحلیل هفته
این نشریه مجموعه از تحلیل واقعات مهم در طول یک هفته است که توسط مرکز مطالعات استراتیژیک و منطقوی جهت تحلیل وضعیت سیاسی، امنیتی و اقتصادی كشور تهیه و نشر میگردد تا نهاد ها و مراجع مختلف از آن مستفید گردند.
افغانستان در هفته که گذشت:
بر افراشته شدن پرچم طالبان زیر نام امارت اسلامی افغانستان در قطر و همزمان با آن تشدید حملات این گروه در کابل و سائر ولایات افغانستان، از قضایای مهم این هفته به شمار میرود.
تعدادی از تحلیلگران به این نظر هستند که باز شدن دفتر قطر یک بازی سیاسی توسط امریکایی ها بوده و ازینکه طالبان در میدان سیاست ناتوان هستند، امریکا با گماشتن افراد ورزیده برای مذاکره با طالبان و آنهم با گشایش دفتر طالبان در قطر که مستقیماً تحت نظارت خود امریکا باشد، طالبان را به چالش کشانید.
گشایش دفتر طالبان در قطر، بازی سیاسی توسط امریکا بود!
بعد از اصرار مکرر حکومت افغانستان و امریكا برای بازگشایی آدرسی برای طالبان، دفتری در كشور قطر با نشان و پرچم امارت اسلامی طالبان گشایش یافت كه فقط پس از یك روز ظاهراً بعد از واكنش شدید دولت حامد كرزی، دوباره به دستور امریكا نشان امارت اسلامی برداشته شده و پرچم این گروه نیز نیمه برافراشته گردید.
طالبان در حالی خشمگین گردیده و دفتر قطر را ترك گفتند كه همیشه بر مذاكرا ت مستقیم با امریكا پافشاری داشتند و از مذاكره روبرو با دولت افغانسان و شورای عالی صلح ابا می ورزیدند. اما دیده شد كه امریكا دست به بازی خطرناكی زد، و طالبان را هم از نظر سیاسی و هم از نظر اجتماعی در وضعیت خرابی قرار داد.
امریكا با این كار پیام واضحی را به دولت افغانستان و ائتلاف شمال داد و نشان داد كه این كشور قادر است در صورت ضرورت دشمنان دیروز خود را به آسانی جایگزین نظام كنونی نماید، و از جانب دیگر حیثیت اجتماعی و سیاسی طالبان را در نزد طرفداران این گروه زیر سوال برد و تلاش نمود تا از ابهت سیاسی طالبان در برابرش بكاهد.
این خبر سرخط اخبار رسانه های داخلی و خارجی در چند روز گذشته قرار گرفت و بنا به اهمیت موضوع در گزارش و نشریه کنونی تحلیل هفته ی مرکز مطالعات استراتیژیک و منطقوی نیز نظریات چند تن از سیاستمداران در این مورد انعكاس میابد.
وحید مژده آگاه امور سیاسی در مصاحبه اختصاصی با مرکز مطالعات استراتیژیک و منطقوی دیدگاه خویش را در مورد گشایش دفتر طالبان در قطر چنین ابراز نمودند:
امریکایی ها درین مسئله صداقت نداشتند و چندی قبل از طالبان به تضرع تقاضا کردند که شما بیائید و این دفتر را باز کنید تا اینکه طالبان این پیشنهاد را پذیرفتند. یکی از انگیزه های توافق بر گشایش دفتر طالبان در قطر، قضیه تبادله اسرأ بود. امریکا میخواست سرباز اسیر خود را که نزد طالبان بود، در مقابل رهایی شش تن از اسرای طالبان از گوانتانومو تبادله نماید و این یک بازی سیاسی بود تا از طالبان امتیاز بخواهند، در حقیقت امریکا این سیاست را دارد که همیشه طرف مقابل را در حالتی قرار میدهد که حاضر به دادن امتیاز شود. طالبان در رابطه به مذاکرت، مردمی هستند که تجربه ندارند و برعکس امریکایی ها افراد ورزیده را درین کار دارند.
دوكتور فضل الهادی وزین كارشناس مسایل سیاسی و استاد پوهنتون سلام در مورد انگیزه ایجاد دفتر طالبان میگوید كه خواست تمام جهت های ذیدخل در قضیه افغانستان این بود كه طالبان باید منحیث یك طرف مطرح آدرس مشخصی داشته باشند، اگرچه امریكا در نخست به این امر وقعی نمیگذاشت اما زمانیكه در میدان جنگ ناكام ماند؛ به این كار راضی شد. دكتور وزین پرچم و نشان امارت اسلامی را یك مشكل تخنیكی میخواند و میگوید كه این امر چندان مهم نیست، مهم در نظرداشت و اقعیت های عینی افغانستان است كه هر روز مردم در اثر جنگ كشته میشوند. وی به نقل از یك عضو شورای عالی صلح میگوید كه توافقی كه امریكا با طالبان انجام داده بود موضوع نام و بیرغ در آن وجود نداشت، ولی سخنگوی طالبان میگوید كه در توافق آنها با دولت قطر مسئله بیرغ و نشان امارت اسلامی مطرح شده بود.
زبیر شفیقی به این نظر است كه تا وقتی این احساس به میان نیاید كه مذاكره بین الافغانی راه حل بحران كشور است با مداخله خارجی ها مذاكره به جای نخواهد رسید، زیرا خارجی ها بازی خود را انجام میدهند در حالیكه افغانستان كشور ماست و سرنوشت خود را خود باید تعین نماییم.
وحید مژده میگوید مذاکرات صلح کار ساده نیست. مثال واضح آن مذاکرات ویتنام است، تنها چند هفته روی تنظیم میز مذاکره صحبت میکردند که چگونه گذاشته شود و شکل آن چگونه باشد و میگفتند میز باید چارگوش نباشد، آیا با همدیگر دست بدهند، نماینده ها در کجا بنشینند، چگونه مذاکرات ثبت شود…این همه موضوعاتی بود که قبلاً موافقه شده بود. اما متأسفانه که طالبان این مسائل را نمیفهمند. طالبان طوری فکر کردند که پیروزی در جنگ کافیست که در میدان سیاست هم پیروزی بدست بیاوریم. افغانها همیش طوری بوده که در میدان سیاست، پیروزی را از دست داده اند و حالا هم همینطور است. طالبان یا باید دفتر قطر را بسته کنند که این خود یک سر افگندگی است و اگر این دفتر را باز کنند و بیرق شان دران نباشد و بین خودشان اختلاف پیدا شود. در حقیقت امریکا طالبان را در موقعیتی قرار داده که در هر دو صورت اینها می بازند و یگانه راهی که باقیمانده، ترک مذاکرات میباشد. و تا جائیکه من اطلاع دارم در دفتر قطر هیچکسی نیست و بیرق شان نیمه افراشته گذاشته شده که نیمه افراشته گذاشتن بیرقی که دران لا اله الا الله محمد رسول الله باشد، یک معنی غلط میدهد.
آیا این مذاکرات به نتیجه خواهد رسید؟
مژده افزود: با توجه به حرف های که دیشب دوبن میگفت باید دولت افغانستان نماینده های خود را روان کند، معلوم میشود که این مذاکرات به نتیجه نمیرسد چون طالبان حاضر نیستند با حکومت افغانستان به میز مذاکره بنشیند. هر چند طالبان میگویند که امریکایی ها به هیچصورت این دفتر را بسته نمیکنند چون آخرین چانس شان برای صلح است و اگر این کار نشود، امریکا مجبور خواهد بود تا سربازان بیشتر در افغانستان داشته باشد و تلفات بیشتری را در طول سالهای آینده تحمل کنند. مژده در مورد موافقت طالبان با حضور نظامی امریکا بعد از 2014م گفت: من شخصاً با طالبان بعد از مذاکرات اخیر امریکایی ها با این گروه از نزدیک صحبت نمودم، طالبان بعد از 2014م حتی حضور یک سرباز امریکایی را هم نمیخواهند و حضور نیروهای نظامی خارجی را منافی صلح میدانند و این را کاملاً به شدت رد کردند. به نظر من این در حقیقت یک ذهنیت سازی است از سوی خود امریکا و منابع استخباراتی آنها.
مذاكره و همزمان با آن تشدید حملات مسلحانه چرا به یك فرهنگ سیاسی تبدیل گردیده است؟
زبیر شفیقی میگوید كه اگرچه این فكر معمول است اما ظالمانه است. طرف های جنگ با این سیاست میخواهند تا امتیاز بدست آورند ولی برعكس این روش تأثیرات منفی را بالای پروسه صلح به جاگذاشته، فاصله ها را زیاد نموده و اگر امتیازی هم بدست آید بعدها به مخاطره كشانده میشود.
وحید مژده اظهار میدارد كه طالبان در آغاز نیز گفته بودند که این مذاکرات مانع جنگ نیست و معمولاً در چنین مذاکرات، طرفین بخاطر بدست آوردن امتیازات، با برپایی جنگ، عملاً قدرت خود را نشان میدهند.
دكتور وزین میگوید كه یك تكتیك همین است كه طرف های درگیر همیشه در اثنای مذاكره فشارهای نظامی خود را زیاد میسازند. ولی حقیقت اینست كه فعلاً مصالح كشور از طالبان و طرف امریكا و دولت افغانستان میخواهد تا هجوم ها و حملات خویش را تخفیف داده تا زمینه های بهتر گفتگو ایجاد گردد. اینكه كی غالب و كی مغلوب است چیزی ثابت در افغانستان است و ضرورت به تشدید حملات دیده نمیشود. مژده در مورد عكس العمل حزب اسلامی چنین میگوید: آقای گلبدین حکمتیار در گفتگوی که داشتند، طالبان را سخت ملامت کرده و گفتند: كه طالبان مرتکب اشتباه بزرگی شدند که با امریکایی ها مذاکره کردند وطالبان باید موقف حزب اسلامی را میداشتند، اول باید امریکایی ها خروج خود را از افغانستان اعلان میکردند بعداً طالبان مذاکره میکردند. وی خطاب به طالبان گفت: حالا شما به این بازی گیر مانده و معلوم خواهد شد که مذاکرات مخفی چه عاقبتی خواهد داشت. با در نظر داشت سخنان اخیر حامد كرزی و اوباما كه اخیراً از طریق تماس ویدیوی صورت گرفت و در آن هر دوطرف آمادگی شان را بخاطر مذاكره با طالبان اعلان كردند، امید است كه مذاكرات صلح از سرگرفته شده و زمینه را برای یك تفاهم بزرگ بین الافغانی هموار سازد. گزینه بهتری دیگری را كه كارشناسان محترم نیز به آن اشاره داشتند مذاكره و گفتگوی طالبان با دولت و شورای عالی صلح است كه باید انجام یابد. و بازی اخیر امریكا در قطر باید این هشیاری سیاسی را به طالبان داده باشد كه راه بهتر رسیدن به صلح، تن دادن به مذاكرات بین الافغانی است.
باید یک گروه میانجی متعهد، سکرتریت صلح را بدست گیرد!
دکتور عبدالباقی امین، رئیس مرکز مطالعات استراتیژیک و منطقوی
من گشایش دفتر طالبان را در قطر مثبت ارزیابی میکنم. چون در طی این چند سال دیده شد که روند صلح بدون نشست و مذاکره با قیادت طالبان ناممکن است و اکنون با گشایش این دفتر، طالبان توانستند یک آدرس مستقل برای گفتگو و مذاکره داشته باشند.
قبل از گشایش این دفتر، زمانی که حکومت افغانستان به رهبری شورای عالی صلح میخواستند با سران طالبان گفتگو کنند، این اطمینان وجود نداشت که آیا افراد مذکور واقعاً سران طالبان هستند و یا در لباس طالب حاضر شده اند. و حتی در بعضی مواقع با اخذ امتیازات، تعدادی به شکل نماینده های دروغین طالبان می آمدند و از موقف طالبان صحبت میکردند و امتیاز میگرفتند. این اعتراضاتی که چرا نام امارت اسلامی و همچون انتقادات دیگری به نظر من از مسائل ضمنی و جزئی است. حالا که با گشایش این دفتر، روند صلح بسوی بهبودی کشانیده میشود، نباید با حاشیه روی این فرصت را از دست بدهیم. و از دیدگاه من، هستند کسانی که عضویت شورای عالی صلح را دارند، ازین مقام سوء استفاده میکنند و حتی میخواهند جنگ ختم نشود و ادامه داشته باشد، چون منافع آنها در خطر است.
و درین مرحله حساس به نظر من باید یک گروه میانجی تشکیل گردد تا سکرتریت مذاکرات صلح را به عهده بگیرد. و این گروه میانجی نمیتواند از حکومت افغانستان و یا از شورای عالی صلح باشد، درین گروه باید افراد اکادمیک و واقع بینی باشند که منافع ملت را بر منافع شخصی خود ترجیح بدهند و نظر من اینست که به تعداد ده یا پانزده تن افراد متعهد و بی طرف که توانایی این کار را داشته باشند، انتخاب شوند و سکرتریت روند صلح را بدست بگیرند و من در انتخاب افراد متعهد و کار فهم، جمعیت اصلاح افغانستان را پیشنهاد میکنم تا بتوانند این پروسه مغلق و مهم را مثمر بسازند و به یک تفاهم و نتیجه مفید برسانند.
پایان
———————————————————————————————————————-