چهلمین سالروز تجاوز ارتش سرخ بر افغانستان

ششم جدی امسال برابر است با چهلمین سالروز هجوم نظامی اتحاد جماهیر شوروی پیشین بر افغانستان. درست 40 سال پیش از امروز سربازان اردوی سرخ تا دندان، مسلح از طریق بندر حیرتان وارد افغانستان شدند. این در حالی بود که  تعدادی از قطعات نظامی شوروی، قبلاً از طریق هوا به میدان هوایی بگرام آمده و در نقاط حساسی جابجا شده بودند. دلیل اصلی این تهاجم سرکوب مقاومت مردمی ای بود که در برابر رژیم خلقی وابسطه  به مسکو در بیشتر ولایات کشور به راه افتیده بود. اما دلائلی دیگری هم وجود داشت که پای نیروهای نظامی اتحاد شوروی را به افغانستان کشانید. آتشی را که چهار دهه قبل، حزب دیموکراتیک خلق و دوستان انترناسیونالست شان در وطن ما برافروخته بودند، هنوز هم زبانه می کشد و همه روزه ده ها هم وطن مارا به کام مرگ فرو می برد.  تجاوز شوروی در افغانستان، یکی از سیاه ترین مقاطع تاریخ معاصر کشور ما به حساب می آید. در این تحلیل به چگونگی تجاوز و زمینه سازان آن، پرداخته شده است.

تجاوز و عکس العمل

به اعتراف نسل جدید رهبران روسیه، تجاوز به افغانستان یکی از اشتباهات بزرگ کرملین در سیاست خارجی اش در دههء هشتاد قرن گذشته بشمار می رود. حمله شوروی به افغانستان؛ ظاهراً به بهانه درخواست کمک از طرف مقامات رسمی حکومت وقت انجام یافته ولی در عمل، جناح های متشکلهء حکومت اعم از خلق و پرچم، کوشش می کنند از زیر بار این جنایت تاریخی شانه خالی نمایند. ببرک کارمل؛ رهبر جناح پرچم حزب دیموکراتیک خلق، یک روز بعد از این حمله، با ایراد بیانه ای کوتاه از طریق امواج رادیو تاشکند، از سقوط حکومت جناح خلق برهبری حفیظ الله امین خبر داده قدرت را در افغانستان در دست گرفت. از همان زمان، مجاهدین افغان با توکل به الله متعال  در مقابل قوی ترین ارتش روی زمین در آنوقت به جهاد پرداختند.

در روز نخست تجاوز شوروی در افغانستان، حفیظ الله امین ریس جمهور کمونیست بعد از قتل نابغه شرق و استادش؛ نورمحمد تره کی توسط بر اریکهء قدرت کابل تکیه زده بود،  درحالی از بین برده شد که مصروف یک یک مهمانی مجلل از سران حکومتی و حزبی با خانم های شان در قصر مجلل تاج بیگ بود. طبق راپورها، نخست حفیظ الله امین توسط  خانم آشپز روسی اش  مسموم و بعد از آن توسط کماندوهای شوروی از بین برده می شود. و بعداً کارد محافظتی اش که تعداد آن به صدها می رسید، از طرف کماندوهای روسی از پا در آورده می شوند. ببرک کارمل سوار بر تانک روسی  وارد کشور گردیده و بعوض امین بر اریکه قدرت  نصب می شود. به این صورت طی یک کودتاه سازمان یافته، قدرت از گروپ خلق دوباره به گروپ پرچم در حزب دیموکراتیک خلق انتقال پیدا می کند. در مرحلهء جدید انقلاب ثور، تعداد مشاورین روسی در ادرات مختلف دولتی چندین برابر بالا رفته و تمام امور ملکی و نظامی تحت نظارت مستقیم آنها به پیش می رفت.

در حدود ۶۲۰ هزار نیروی شوروی در افغانستان با مجاهدین این کشور جنگیدند( منظور تعداد سرباز جنگ کرده در افغانستان است نه اینکه همزمان سربازان شوروی در کشور با این رقم حضور داشته اند) سر انجام پس از ۹ سال مقاومت مردم افغانستان بتاریخ ۲۶ دلو ۱۳۶۹ (۳۱ دسامبر ۱۹۹۱) شکست خورده از افغانستان خارج می شوند.

تصمیم حمله

دفتر سیاسی شوری با اشتراک گرومیکو وزیر خارجه، اندروپوف  رئیس کا.جی. بی، مارشال اوستینوف وزیر دفاع، کرنینکوف معین وزارت خارجه، سترجنرال اگارکوف لوی درستیز و تورن جنرال ایوانوف در مورد وضعیت سیاسی و نظامی افغانستان در ماه اگست ۱۹۷۹ (قوس – جدی ۱۳۵۸) جلسه ی را دایر نمودند. پس از نشست های مکرر مارشال استینوف وزیر دفاع شوری با جنرال مربوط خویش، که بطور مسلسل از اول الی بیست چهارم اگست ۱۹۷۹ (۱۲ قوس الی ۵ جدی ۱۳۵۸) دایر می گردید، سر انجام بتاریخ ۲۴ اگست (۵ جدی) از سوی وزیر دفاع به جنرال های اردو تصمیم رهبری حزبی و دولتی اعلام می شود که در افغانستان قطعات نظامی فرستاده می شود و نیز توضیح می گردد که این قطعات فردا با عبور از دریای آمو وارد افغانستان خواهند شد. بتاریخ ۲۵ اگست ۱۹۷۹ (۶ جدی ۱۳۵۸) سپاه چهلم که از پیش برای این منظور در نزدیکی سرحدات شمالی افغانستان جا به جا گردیده بود، از زمین و هوا به افغانستان سرازیر می شوند. و تشکل تعینات نظامی نیز به این صورت می باشد: توخارینوف به عنوان قوماندان، برید جنرال وتکاپوف آمر سیاسی، برید جنرال لویانوف  رئیس ارکان و برید جنرال کرکاکین آمر کشف. اردوی چهلم که متشکل از صد قطعه جز و تام بوده و دارای چهار فرقه موتوریزه شده که عبارت باشد از لوای توپچی، لوای راکت و دافع هوا، قطعات انجینیری و مخابره، و جزم و تام های تامیناتی و لوژستیکی بود. تعداد قوای مذکور در سال ۱۹۷۹ به هشتاد هزار تن می رسید که بعدا ها به این تعداد افزوده شده به یک صدو پانزده هزار رسید. که در نکات مهم و کلیدی از جمله میدان هوایی کابل، بگرام و شین دند جا به جا گردیدند.

چه کسی همکار تجاوز بود؟ خلق یا پرچم؟

شاخه های خلق و پرچم حزب دموکراتیک خلق افغانستان در مورد اینکه کدام یک از شاخه های حزب مذکور از شوروی ها برای دخالت نظامی در افغانستان دعوت بعمل آورده بودند، بر علیه هم گواهی های فراوانی دارند. خلقی ها دعوت از شوروی ها توسط خود شان را رد نموده و همه بار مسولیت را بر شانه های پرچمی ها می گذارند، و پرچمی ها که توسط نیروهای متجاوز شوروی به قدرت رسانیده می شوند، با ارائه بسا از اسناد و شواهد خلقی ها را نیز در دعوت از شوروی ها مقصر می دانند، شاید تلاش های پرچمی ها بر این باشد که از سنگینی بار مسولیت تجاوز شوروی که در شانه های شان است بکاهند. برای روشن شدن موضوع در این جا بسا از گفته ها را و اسناد را از یادداشت ها و مصاحبه ها کمونیست های کشور ما و دیگران مرور می کنیم: «محمد قاسم آسمایی یکی از نویسندگان شاخه پرچم حزب دموکراتیک خلق افغانستان، با انتشار ترجمه اسناد محرم از زمان شوروی، مدعی است که نورمحمد تره کی و ببرک کارمل هردو از شوروی ها دعوت بعمل آورده بودند که نیروهای نظامی در حمایت از حکومت کمونیست در افغانستان به این کشور گسیل بدارند…» محمد حسن شرق صدر اعظم در دوران حکومت داکتر نجیب آخرین ریس جمهور کمونیستی در افغانستان در صفحه ۱۵۸ کتاب کرباس پوش های برهنه پا می نویسد:«آغاز ماه سپتمبر ۱۹۷۹ رئیس جمهور افغانستان نورمحمد تره کی که بعد از ۷ ثور بحیث  رئیس رئیس دولت از طرف حزب دیموکراتیک خلق تعین گردیده بود در کنفرانس کشورهای غیر منسلک در هاوانا اشتراک نموده و در باز گشت از ماسکو دیدار بعمل آورده او را به بمثابه  رئیس دولت دوست پذیرفتند. تره کی باردیگر تقاضایی حکومت کابل را به اتحاد شوروی جهت اعزام عساکر شوروی به خاطر دفاع از انقلاب افغانستان تکرار کرد.» در کتاب جنگ در افغانستان(نوشته گروه از دانشمندان انستیتیوت تاریخ نظامی فدراسیون روسیه) به نقل از تعداد سندهای محرم به جا مانده از دوران شوروی وقت، نورمحمد تره کی و حفیظ الله امین رهبران جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان بارها از رهبران شوروی وقت، خواستار دخالت نظامی در افغانستان شده اند، که تعداد این درخواست ها به ۲۰ موارد رسیده که از آن جمله ۷ درخواست آن به نورمحمد تره کی نسبت داده شده است، که در این جا برای روشن شدن هرچه بیشتر موضوع شماری از آن سندها را نقل قول می نماییم:

به تاریخ ۱۱  جون ۱۹۷۹م تره کی گفت: « بسیار خوب می شد اگر جانب شوروی تصمیم به اعزام پنهانی چند گروه ویژه سپاهیان شوروی( که تعداد هر گروه به یک کندک برسد)، در صورت پرتنش شدن سریع اوضاع در پایتخت، بگیرد.» – نماینده ک. گ. ب در کابل

۱۱ اگست با امین بنا به تقاضای او دیدار کردم. در روند گفتگو توجه خاصی به آمدن جزوتام های شوروی به افغانستان مبذول گردید. امین مصرانه خواهش کرد به رهبران شوروی لزوم عاجل جزوتام های شوروی به کابل را گزارش دهید. او چند بار تکرار کرد که « حضور سپاهیان شوروی به پیمانه چشمگیری روحیه ما را بالا برده و به ما آرامش و اطمینان بیشتری خواهد بخشید. شاید رهبران شوروی از آن نگران اند که دشمنان ما در جهان، آمدن سپاهیان شوروی به افغانستان را به عنوان مداخله در امور داخلی جمهوری دمکراتیک افغانستان ارزیابی خواهند کرد. مگر من به شما اطمینان میدهم که ما یک دولت مستقل و آزاد هستیم و همه مسایل را مستقلانه حل و فصل میکنیم…سپاهیان شما در نبردها اشتراک نخواهند ورزید. آنها را صرف در لحظات بحرانی به یاری فرا خواهیم خواند. فکر میکنم ما به جزوتام های شوروی تا بهار نیاز خواهیم داشت…

به تاریخ ۱۲ اگست سروری  رئیس سازمان امنیت افغانستان (اگسا)، بنا به سفارش امین از ما خواست تا مسئله برآوردن خواهش رهبران جمهوری دمکراتیک افغانستان مبنی بر آمدن کندک های ویژه شوروی و تحویلدهی طیاره های چرخی برای حمل و نقل با پرسنل شوروی را سرعت بخشیم. سودمند خواهد بود، هرگاه در روزهای آینده یک کندک ویژه و همچنان طیاره های چرخی برای حمل و نقل با پرسنل شوروی را به کابل اعزام نماییم … همزمان با آن خواهشمندیم مسله روان کردن دو کندک ویژه دیگر، یکی برای تقویت پاسداری از پایگاه هوایی بگرام و دیگری برای استقرار در بالاحصار را بررسی کنید.»

در آرزوی امنیت و صلح

تجاوز شش جدی در کنار خسارات فراوان مالی که از خود به جا گذاشت، در نتیجهء آن ملیون ها افغان جان خود را از دست دادند و دهها هزار تن معلول و یتیم و بیوه شدند. و بدتر ازهمه اینکه این تجاوز شرمناک، زمینه دخالت های غیر مشروع بیگانه ها اعم از همسایه و غیر همسایه ها را در امور داخلی کشور ما به شکل بی سابقه ای مهیا ساخت. درسال ۱۳۷۱ هـ ش بعد از شکست قشون سرخ و سرنگونی حکومت داکتر نجیب بدست مجاهدین، عاملین قتل و کشتار و همکاران قشون تجاوزگر از طرف حکومت مجاهدین به این امید مورد عفو قرار گرفتند که صلح و آرامش بوطن بازگشته و دیگر صدای فیرتفنگ در کشور شنیده نشود، اما دریغا که چنین نشد وبعلت بی کفایتی حکومت مجاهدین و جنگهای داخلی جناحهای رقیب از یک طرف وتوطئه ها ودسایس دشمنان داخلی و بیرونی مردم افغانستان از طرف دیگر، کشورما روی آرامی را ندید و سلسلهء نا آرامیها و جنگ تا جایی پیش رفت که افغانستان با یک تجاوز جدید به رهبری ایالات متحدهء امریکا رقیب اتحاد جماهیر شوروی قرار گرفت. به همین دلیل افغانها نتوانستند که فدراتیف روسیه؛ خلف تحاد شوروی را به دادن غرامت جنگی مجبور سازند و یاهم همکاران داخلی شانرا به میز عدالت بکشانند. ولی در شرائط که افغانستان در وضعیت بسیار حساسی قرار دارد، و اما روزنه ای به طرف صلح گشوده شده است، توقع میرود که دولت روسیه از بیرون و بقایای رژیم اشغال شوروی از داخل، بخاطر ادای بخشی از دینی که مردم افغانستان بالای آنها دارند، حد اقل با پروسهء صلح همکاری صادقانه نموده در خاموش ساختن آتشی سهم بگیرند که چهل سال قبل به همکاری هم افروخته بودند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *