چالش های مذاکرات بین الافغانی

توافقنامه صلح میان طالبان و امریکا پس از هجده ماه مذاکرات؛ بالآخره به روز شنبه(۱۰ حوت ۱۳۹۸ هـ ش) به امضا رسید. نمایندگانی بیش از 30 کشور و سازمان بین المللی نیز در مراسم امضای توافقنامه در دوحه پایتخت قطر حضور داشتند. توافقنامه را از جانب امریکا؛ زلمی خلیل زاد رئیس هیأت مذاکره کننده و از جانب طالبان؛ ملا عبدالغنی برادر؛ رئیس دفتر طالبان در قطر به امضاء رسانیدند.

برمبنای این توافقنامه تمام نیروهای خارجی الی ۱۴ ماه افغانستان را ترک می کند و از خاک افغانستان بر علیه منافع امریکا و متحدان آن استفاده نمی شود. آتش بس دائمی بر قرار شده و پنج هزار زندانی طالبان از زندان های دولت و یک هزار زندانی دولت از محابس طالبان رها می شوند، و نیز تا کمتر از دو هفته دیگر مذاکرات بین الافغانی در کشور ناروی آغاز می گردد. با امضای توافقنامه میان طالبان و امریکا یک مرحله مهم پروسه صلح افغانستان سپری شد و قرار است مرحله دوم و حساس دیگر آن که مذاکرات بین الافغانی باشد به زودی آغاز شود که در این تحلیل مورد کنکاش و بررسی قرار می گیرد.

تشکیل هیأت مذاکره کننده

با آنکه توافقنامه صلح میان طالبان و امریکا به امضا رسید، دولت افغانستان و جهت های سیاسی زیر چتر دولت تا هنوز موفق به تعیین هیأت مذاکره کننده نشده و کشمکش ها در مورد آن ادامه دارد. هر چند در مورد صلح و چگونگی مذاکرات بین الافغانی طرح های ارائه شده اما هیچکدام تا حال نتوانسته توافق تمام اطراف را کسب نماید. به نظر می رسد که طرح ایجاد یک شورای نماینده که بهتر است بنام شورای ملی صلح یاد شود درمیان سائر طرح ها واقع بینانه تر باشد. از میان شورای ملی صلح که تعداد آن می تواند بین 80 تا 100 تن از تمام اقشار و گروه های اجتماعی سیاسی به شمول نمایندگان حکومت فعلی افغانستان باشد، یک هیأت مذاکره کننده قوی 10 تا 12 تن، می تواند با مشوره شورای ملی صلح، کار خود را به پیش ببرد. به این ترتیب، از یک طرف اجماع سیاسی ایکه اطراف سیاسی خواهان آن اند؛ تحقق خواهد یافت و از طرف دیگر، تمام جناح هاییکه زیر چتر حکومت فعلی حضور دارند، از یک موضع واحد و معقول با طالبان وارد صحبت خواهند شد. در این صورت از یک طرف مذاکرات با طالبان همه شمول می شود و از جانب دیگر هیأت مذاکره کننده فشرده و مؤثر خواهد بود. این طرح زمانی مؤثر تر خواهد بود که تیم مشورتی ای متخصص، درکنار هیأت مذاکره کننده، تجارب و مشوره های شانرا با این پروسه شریک سازد. (۱)

محمد اشرف غنی رئیس جمهور کشور، بعد از ادای مراسم تحلیف ضمن سخنرانی اش گفت که بزودی هیأت مذاکره کننده را که شامل تمام اقشار ملت می باشد؛ معرفی خواهد نمود. (۲)

 هدفمندی و جدیت در مذاکرات

حدود چهل و یک سال می شود که کشور ما افغانستان در آتش جنگ می سوزد. این جنگ به تمام زیرساخت های مادی و ارزش های معنوی کشور ما ضربه محکمی وارد کرده است. میلیون ها کشته و زخمی و مهاجر و معتاد و فساد گسترده زاده این جنگ خانمانسوز به حساب می آید. روزانه ده ها تن از طرفین جنگ و یا هم مردمان ملکی کشته و زخمی می شوند و با گذشت هر روز اقتصاد کشور سیر نزولی خویش را می پیماید. حال فرصت خوبی که برای قطع جنگ و رسیدن به صلح پایدار فراهم آمده است لازم است که از آن استفاده شود تا باشد تمام بدبختی های ناشی از جنگ برچیده شده، فضای صلح و امنیت در کشور بوجود آید.

هر چند در گذشته ها نیز برای قطع جنگ و آمدن صلح در کشور تلاش های صورت گرفته بود اما، مذاکرات بین الافغانی به دو دلیل از اهمیت ویژه ی بر خوردار است. یکی اینکه در مورد این مذاکرات و رسیدن به صلح تقریبا در سطوح ملی، منطقوی و بین المللی اجماع وجود دارد و دوم هم اینکه تمام جناح های درگیر در قضیه افغانستان شامل بحث هستند و گفت و گو به عنوان یگانه وسیله ی رسیدن به توافق روی چگونگی ساختار نظام آینده، تغیرات در قانون و تعین معادلهء تقسیم قدرت در میان جناح های مختلف افغان مورد قبول تمام اطراف قرار گرفته است.

هدف کلان در مذاکرات بین الأفغانی باید خاتمه دادن به جنگ جاری و جلوگیری از دوام خون ریزی در کشور باشد. بعد از آن، هدف نخست تمام جهت های افغانی باید اعتماد سازی و دوام تخفیف خشونت تا رسیدن به یک آتش دوامدار در کشور باشد؛ نه قدرت خواهی و فزون طلبی که طی چهل سال گذشته بار، بار تجربه گردیده و نتیجه ای جز دوام جنگ و بربادی افغانستان در قبال نداشته است. متعاقباً باید روی تمام موضوعات مورد علاقه اعم از ترتیبات انتقالی، حفظ وتقویت ساختار های ملی، تغیرات در قانون اساسی، حدود آزادیها و حقوق مردم و غیره، یکا یک، حسب اولویت و با حوصله مندی کامل، بحث و مداقه صورت گیرد. ممکن است بحث روی تمام موارد، ماه ها و بیشتر طول بکشد؛ اما طول زمان نباید باعث دلسردی اطراف و قطع مذاکرات گردد. مذاکرات باید تا زمانی ادامه یابد که وثیقهء صلح بین الأفغانی با تمام جزئیات ضروری، ترتیب و به امضاء اطراف مذاکرات برسد.

چالش های فراروی مذاکرات بین الافغانی

از فردای امضای توافقنامه صلح میان طالبان و امریکا موضوع رهایی زندانیان سیاسی به یک چالش فراروی مذاکرات بین الافغانی مبدل شده است. شیر محمد عباس استانکزی عضو هیأت مذاکره کننده گان طالبان گفته است که بر مبنای توافقنامه صلح امریکا مکلف است که پنج هزار زندانی طالبان را در بدل یک هزار زندانی دولت از زندان های افغانستان رها کند. هر چند واکنشی آقای غنی در ابتدا در این رابطه منفی بود، اما به تاریخ ۲۰ حوت فرمان رسمی آزادسازی یک هزار زندانی طالب را صادر نمود.

این در حالیست که طالبان تا حال حکومت افغانستان را به رسمیت نشناخته و حاضر به مذاکرهء رو در رو، در موارد مورد منازعه با آن نمی باشد.(۳)

 چالش دیگری که در مسیر مذاکرات بین الافغانی قرار دارد پراگنده گی در میان حکومت و احزاب سیاسی و سیاسیون مطرح کشور است که این به طور جدی آغاز مذاکرات بین الافغانی را تحت شعاع قرار داده است. این مشکل زمانی شکل جدی تر به خود گرفت که زعمای حکومت وحدت ملی؛ هر کدام به شکل جداگانه به اجرای مراسم تحلیف به عنوان رئیس جمهور جدید به تاریخ ۱۹ حوت پرداختند.

با وجود در مورد صلح اجماع ملی و منطقوی و بین المللی وجود دارد با آنهم عناصری وجود دارند که صلح در کشور را با منافع شان در مطابقت ندانسته و آن را تخریب می نمایند. این حلقات کوشش خواهند نمود به شکل اشکال مذاکرات بین الافغانی را سبوتاژ نمایند.

در افغانستان چیزی را که قدرت مداران به راحتی حاضر نیستند آن را از دست بدهد همانا کرسی و مقام است که تجربه بارها این امر را به اثبات رسانیده است. یکی از چالش های مستقیم که در پیش روی مذاکرات بین الافغانی قرار دارد، بطور دقیق همین است. از لابیگری های بسا از قدرت مداران و سیاسیون از همین حالا فهمیده می شود که در این مذاکرات بقا در قدرت و یا هم رسیدن به قدرت در نزد آنها اصل است نه آمدن صلح در کشور.

تبدیل شدن تلاش های صلح به میدان رقابت های ملی، منطقوی و بین المللی چالش بزرگ دیگر فراروی مذاکرات بین الافغانی به احتمال زیاد می تواند باشد. چون در عرصه های داخلی، منطقوی و بین المللی تضاد منافع نسبت آمدن صلح در کشور وجود دارد که لازم است طرفداران صلح و هیأت مذاکره کننده در این مورد حساس بوده و با عقلانیت برخورد نمایند.

عدام انعطاف و تنازل جهت های گفت و گو کننده نیز از موانع اصلی برای به نتیجه رساندن مذاکرات است. در این جا حتمی است که جهت ها از صبر و حوصله کار گرفته و روی ساختاری به نتیجه برسند که برای تمام طرف ها قابل قبول باشد. از همه مهم تر عدم تطبیق درست موادی است که میان طالبان و امریکا به امضاء رسیده و یاهم میان طالبان و اطراف داخلی دیگر، به امضا خواهد رسید.

نتیجه

پس از چهار دهه جنگ،اکنون فرصت طلایی ای برای آوردن صلح در کشور میسر شده است. اجماع منطقوی و بین المللی در مورد قیام صلح در افغانستان به وجود آمده و همه جناح های داخلی نیز، گفت و گو و مذاکره را راه حل تمام مشکلات می دانند.

حال به زیرکی و هشیاری افغان ها بسته گی دارد که چگونه می توانند از فرصت پیش آمده برای ختم جنگ و آوردن صلح در کشور طوری استفاده نمایند تا دیگر هیچ فرصتی برای تداوم جنگ در کشور باقی نماند. اگر جنگ جاری سال ها ادامه یابد؛ سرانجام، اطراف متخاصم روی میز مذاکره نشسته و راه حلی را بیرون خواهد آورد. پس چه خوب است که فرصت موجود ضایع نساخته و عمر جنگ و تباهی را در کشور کوتاه سازیم.

یادداشت: جریان مربوط به اجرای مراسم تحلیف دوگانهء ریاست جمهوری کشور و پیامدهای آن، در تحلیل آینده تقدیم خواهد گردید.

منابع:

۱ طرح جمعیت اصلاح افغانستان پیرامون صلح سراسری در کشور، ۳۱ سنبله ۱۳۹۸ هـ ش، کابل ـ افغانستان

۲ سلام وطندار (تشکیل هیأت مذاکره کننده در گرو خوف و رجا)

https://swn.af/Article

۳ ـ طلوع نیوز

https://tolonews.com/fa/afghanistan

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *