صفحه ای از تاریخ معاصر افغانستان

بسم الله ذکی، همکار تحقیق در مرکز مطالعات استراتیژیک و منطقوی

کشتار زندانیان سیاسی در زندان پل چرخی؛ جوزای 1358 هـ ش

در سال ۱۳۴۳ هـ ش قانون اساسی جدید در کشور تصویب و توشیح شد، که به اساس آن آزادی فعالیت های سیاسی و فکری جریان ها تضمین گردید. در نخست حزب دموکراتیک خلق افغانستان به عنوان بزرگترین جریان چپی و سپس نهضت اسلامی افغانستان به صفت کبیرترین حرکت راستی عرض وجود نمودند که اولی بنام کمونیست ها و دومی بنام اخوانی ها در بین جامعه افغانی شهرت یافتند.

در آن زمان(دهه دموکراسی)ساحات فعالیت جریان ها و حرکت های چپی و راستی را بیشتر مکاتب و پوهنتون ها تشکیل می دادند و هر کدام می کوشیدند که متعلمین و محصلین را به فکر و جریان خویش جذب نمایند، که به این صورت دو قطب سیاسی و فکری بزرگ در افغانستان شکل گرفت. که اولی مردم را به اندیشه کمونیزم دعوت می کرد و دومی به فکر اسلام.

اخوانی ها نه تنها اینکه از بی مهری و مزاحمت حکومت محمد ظاهر شاه در مورد شان سخن ها دارند بل، حکومت وی را به حمایت از جریان های کمونیستی نیز متهم می نمایند. مهم ترین دلیل شان هم این است که حکومت وقت، به دلیل هراسی که از اتحاد جماهیر شوروی وقت داشت کمونیست طرفدار شوروی را – مستقیم و غیر مستقیم – حمایت و اخوانی ها را مزاحمت می نمود و نیز تعامل خوبی به جریان های چپی چون ماویست ها و نشنلیست ها داشت.

در سال ۱۳۵۲ هـ ش محمد داود خان(اولین رئیس جمهور افغانستان)بر علیه نظام شاهی چهل ساله ی محمد ظاهر شاه، در تبانی با چپی های متمایل به شوروی(به ویژه شاخه پرچم)دست به کودتای نظامی زد و نخستین نظام جمهوری را در کشور بنیان گذاشت.

حضور پرچمی ها در اولین کابینه محمد داود خان به حدی پر رنگ بود که تقریباً نصف کابینه را تشکیل می دادند. فیض محمد خان وزیر داخله با استفاده از فرصت پیش آمده همفکران و یاران پرچمی خویش را در مناصب و جایگاهی دولتی مربوط به وزارت داخله از جمله ولایت ها و ولسوالی ها مقرر نمود.

محمد داود خان یا در اثر اغوای کمونیست ها(که با اسلام گراها دشمنی فکری و سیاسی داشتند)یا در زیر فشار اتحاد جماهیر شوروی وقت و یا هم در اثر علل و عوامل دیگر، در پی این شد که جریان اسلام گرایی نهضت اسلامی را از صحنه بر دارد. نه تنها به جریان اسلام گرا اجازه فعالیت ـ چه مستقیم و چه غیر مستقیم – داده نشد بل، تعدادی از منسوبین آن یا راهی زندان گردید و یا هم به قتل رسانیده شدند. آنانیکه دست حکومت محمد داود شان به دامن شان نرسید از سر ناچاری به کشور پاکستان پناه بردند. درست در چنین شرائطی بود که سال 1354 هـ ش بود که انجنیر حبیب الرحمن(یکی از رهبران نهضت اسلامی)از سوی حکومت محمد داود خان اعدام گردید.

 پوهاند غلام محمد نیازی، عبدالقادر توانا، غلام ربانی عطیش استادان فاکولته شرعیات پوهنتون کابل، انجنیر سیف الدین نصرتیار، عبد رب رسول سیاف و تعداد دیگر، از چهره های درشت دستگیر شده گان نهضت جوانان مسلمانان در عصر محمد داود خان بودند.

در سال سال ۱۳۵۴ هـ ش اسلام گراها برای نجات شان از شر حکومت محمد داود خان و وزیران پرچمی اش، دست به قیام مسلحانه نافرجام علیه حکومت در شماری از ولایات افغانستان زدند. پس از ناکامی قیام مذکور، شماری زیادی از ایشان از سوی حکومت دستگیر گردیده و راهی زندان ساخته شدند که در مورد تعداد شان ارقام مختلف از جمله، ۱۶۲ و ۳۰۰ تن گفته شده است.

مولوی حبیب الرحمن، داکتر عمر و خواجه محفوظ منصور الی اخیر سال ۱۳۵۵ هـ ش اعدام شدند، ۲۳ تن دیگر به حبس ابد محکوم گردیده و متباقی(۱۸۰ یا ۱۷۱)تن به دوره های مختلف زمانی محبوس گردیدند.

در سال های اخیر حکومت محمد داود خان روابط وی با چپی ها به تیره گی گرائید و به این دلیل در ۷ ثور ۱۳۵۷ هـ ش افسران طرفدارن حزب دموکراتیک خلق افغانستان بر علیه وی دست به کودتای نظامی زدند. که به این صورت پس از کشته شدن محمد داود خان و تعداد از اعضای فامیلش؛ قدرت افغانستان به شکل مطلق در اختیار حزب کمونیستی دموکراتیک خلق قرار گرفت.

در زمان اولین رئیس جمهور چپی متمایل به شوروی(نورمحمد تره کی)بود که ۱۷۱ تن از مخالین سیاسی حکومت محمد داود خان ـ که تا آن زمان آنها بر علیه رژیم جدید هیچ فعالیت سیاسی نداشتند ـ به شکل بی رحمانه تیر باران شدند. در این تحقیق تلاش صورت گرفته است که به سوالات ذیل جواب مناسب داده شود:

وضعیت زندان های کشور در زمان حکومت های کمونیست های طرفدار شوروی(به ویژه تره کی و امین)چگونه بود؟ چرا زندانیان سیاسی اسلام گرا در زندان پلچرخی کشته شدند؟ و بالآخره پیامد های این حادثه برای دو طرف چی بود؟

وضعیت زندان های افغانستان در زمان حاکمیت خلقی

پس از کودتای ۷ ثور ۱۳۵۷ هـ ش رژیم کمونیستی به انواع و اقسام مختلف به آزار و اذیت مردم در سراسر کشور پرداخت.

اساتید پوهنتون، علمای دینی، معلمین، محصلین، متعلمین، متنفذین، تاجران، کسبه کاران، زمین داران و… زیر نام ها و عناوین مختلف از سوی حکومت دستگیر گردیده و به زندان ها فرستاده می شدند. شماری از زندانیان نیز طوری به شکل دسته جمعی اعدام و دفن گردیدند که امروز هم خانواده های آنان از قبرستان های شان آگاهی ندارند. یکی از شواید این کشتارها، افشای لست دوازده هزار نفری است که توسط حکومت حفیظ الله امین دومین رئیس دولت در رژیم کمونیستی در معرض دید عامه قرار داده شد، که لست پنج هزار نفری منتشر شده از سوی کشور هالند بخشی از آن می باشد.

این نکته واضح و آفتابی است که در زیر حاکمیت هر رژیم سیاسی مستبدی وضعیت زندان و زندانیان می تواند اسفبار و تیره و تار باشد. اما، زندان های افغانستان در زمان حاکمیت کمونیست مشرب های طرفدار شوروی در کل، نور محمد تره کی و حفیظ الله امین در خاص، حالاتی را شاهد بوده است که به احتمال زیاد خیلی کم در جاهای دیگر دنیا واقع شده باشد.

از نظر امکانات و سهولت های زندگی و بهداشتی وضعیت زندان های افغانستان به حدی خراب بوده است که طبیله حیوانات نسبت به آن در جایگاه شرافتمند تر قرار می گرفته است. نبودن اطاق ها و فرش و ظرف مناسب، عدم موجودیت غذایی کافی و صحی، نبود تشناب های معیاری، موجودیت تعداد زیاد از زندانیان در اطاق های تنگ و مرطوب، عدم دسترسی به آب کافی برای شستشو و… از موارد مهم نابسامانی های زندان های دوران چپی های طرفدار شوروی به حساب می آیند که انسان دشمنی آنها را به تصویر می کشد.

از نظر روانی فضای زندان ها طوری ساخته شده بود که مکررا زندانیان زندانیان سیاسی زیر فشار روانی قرار داشتند. مثلا وضعیت را طوری به نمایش می گذاشتند که گویا زندانیان تا یک ساعت دیگر اعدام می شوند یا اینکه اجساد کشته شده گان زندان را برای شان نشان می دادند یا هم اینکه زندانیان را در هر طرف با فحش و ناسزا مسئولین زندان استقبال می نمودند و… حتی در این راه به حدی پیش می رفتند که از اهانت به مقدسات دینی نیز دریغ نمی ورزیدند.

تعذیب و برخورد غیر انسانی در زندان های کشور، به یک امر معمولی مبدل گشته بود. اگر از جنگل شکنجه های وحشتناک و بر خورد های غیر انسانی و از نوع استالینی(یکی از رئیس جمهوران قاتل و مستبد شوروی وقت که در استبداد و کشتار شهرت جهانی دارد)در محابس افغانستان بگذریم و به حکایه یک درخت بسنده کنیم، آن می تواند این باشد که به غذایی زندانیان داروی می انداختند که سبب اسهال شدن شان می گردید و بعد مسئولین زندان ها ایشان را مورد تمسخر قرار داده و حرف های رکیک و ناشایست را به آدرس شان می گفتند. تعداد از زندانیان به دلیل مزاحمت های مسئولین زندان ها نمی توانستند به تشناب بروند که به این خاطر لباس های شان کثیف می شدند. و حتی بسا از حرف های را نیز بیان می داشتند که از نظر اسلام کفر محسوب می شود.

قیام ۸ جوزا ۱۳۵۸ هـ ش

زمانیکه چپی های طرفدار شوروی در افغانستان به قدرت رسید، تمام زندانیان جنایی را رها نموده، زندانیان نهضت اسلامی را از محبس دهمزنگ به زندان پلچرخی(که توسط محمد داود خان در سال 1354 ه ش به پایه اکمال رسیده بود)انتقال دادند. تقریبا تمام اسنادهای مکتوب و غیر مکتوب به جا مانده از زندان پلچرخی دوران حاکمیت کمونیست ها این را می رساند که در آن زمان زندان مذکور بیشتر به شکنجه گاه و مسلخ گاه آدم کشی شباهت داشته است تا یک محل نگهداری متهمین و مجرمین.

در چنین اوضاعی شب هنگام سید عبدالله قوماندان زندان پلچرخی که بنام سید عبدالله میر غضب(این لقب در افغانستان به انسان های بی رحم و آدم کش داده می شود)شهرت یافته بود، وارد بلاک دوم زندان پلچرخی شده و اسامی ۱۱۷ تن از زندانیان را قرائت نموده می گوید: بندی های که نام های شان خوانده شد، بسترهای شان را جمع کنند که مورد عفو دولت قرار گرفته اند و امشب رها می شوند.

این در حالی است که یک هفته قبل برای این زندانیان گفته شده بود که غرض تحقیق به اگسا(اداره جاسوسی حکومت)که در شکنجه و کشتار شهرت داشت، برده می شود. این زندانیان در مجموع به نهضت اسلامی افغانستان منسوب بوده از جمع کسانی بودند که حبس شان توسط محاکم حکومت محمد داود خان تعیین شده بود و هر کدام شان تقریبا پنج شش سال از دوره حبس شان را نیز سپری نموده بودند و درین حالت به تحقیق دوباره بردن معنای دیگری غیر از کشته شدن نداشت.

قبل از شب ۸ جوزا زندانیان سیاسی در زندان پل چرخی پی برده بودند که به بهانه رهایی، ایشان را به کشتارگاه ها می برند و برای دفاع از خود آماده گی گرفته بودند و یکتن از میان خود را که بنام عبدالهادی پدر معروف بود، به عنوان فرمانده عمومی قیام تعین نموده بودند.

ساعت ۱۱:۳۰ شب هشتم جوزا زمانیکه افراد پولیس خواستند دست ها و چشمان زندانیان را بسته کنند قیام با نعره تکبیر عبدالهادی پدر آغاز شد، بعد از آن زندانیان و محافظین زندان با هم گلاویز شدند. درین میان یک تعداد اسلحه محافظین زندان به دست قیام کننده گان افتیده و در نتیجه برخورد گرم میان طرفین آغاز شد. از میان زندانیان؛ عبدالهادی پدر، تورن سلیم خان، سحرگل، عبدالوهاب خان و عبدالغفور لالا کسانی بودند که موفق شدند اسلحه بدست بیاورند.

تورن سلیم خان، عبدالهادی پدر و عبدالغفور لالا تا آخرین رمق حیات در داخل زندان جنگیدند، عبدالوهاب خان و سحرگل توانستند پس از جنگیدن زیاد از حصار پلچرخی بیرون شوند، اما دوباره توسط عمال حکومت دستگیر گردیده و به جلادان تسلیم داده شدند. در مورد سرنوشت بعدی این دو تن اطلاع دقیقی در دسترس نیست، اما به احتمال زیاد توسط قصابان حکومت خلقی کشته شده باشند.

قیام زندانیان سیاسی در زندان پلچرخی به حدی عظیم و تکان دهنده بود که بر علاوه محافظین زندان برای مهار آن از قوای پانزده و چهار زرهدار نیز کمک خواسته شده بود، که عملا قوای چهار زرهدار در عملیات مهار شرکت کرده بود. قیام مذکور به ساعت ۴:۲۰ صبح همان شب با از بین رفتن آخرین فرد از ۱۱۷ زندانی قیام کننده – که غلام محمد نیازی و سیف الدین نصرتیار نیز در میان شان قرار داشتند – پایان یافت. در کتاب کرونولوژی حوادث تاریخی افغانستان(از تأسیس جمهوریت تا به میان آمدن اداره ء انتقالی افغانستان)نوشته دکتور جمیل الرحمن کامگار تعداد اعدام شونده گان این حادثه را ۱۳۵ تن و از برجسته ترین فرزندان نهضت اسلامی افغانستان می داند.

قیام ۱۴ جوزا ۱۳۵۸ هـ ش

قیام ۱۴ جوزا در واقعیت امر ادامه قیام ۸ جوزا بود(بعضی ها به این باور اندکه این قیام به تاریخ ۱۳ جوزا واقع شده است) باقیمانده زندانیان سیاسی اسلام گرا که نام های شان در لست ۱۱۷ نفری قیام کننده گان ۸ جوزا شامل نبود، تمام ماجرا را به چشم سر مشاهده نموده و یا از زبان سربازان همکار؛ شنیده بودند. ایشان منتظر سرنوشت مشابهی بودند و ظاهرا می خواستند انتقام برادران شهید شانرا از قاتلان آنها بگیرند.

قیام ۱۴جوزا به ابتکار یکتن از زندانیان بنام سید اکبر آغاز شد. وی توسط محافظین زندان کارد و یا برچه کلاشینکوف را به دست آورده و منتظر فرصت بود. بعد از عصر ۱۴ جوزا دیگر بار اعلام گردید که ۵۴ تن از زندانیان سیاسی از بند حکومت خلقی رها شده است. به خاطر فریب این زندانیان؛ قبل از بردن بطرف کشتار گاه، محفل کوچک تشریفاتی ای نیز در محوطه زندان برگذار شد. هر زندانی پس از گذشتن از مراحل مختلف این تشریفات با آخرین کس خدا حافظی می کرد. این فرجامین فرد کسی نبود به جز سید عبدالله معروف به میر غضب قوماندان آن وقت زندان پلچرخی.

آخرین فرد زندانی که خواست مراسم تشریفات را گذر کند سید اکبر بود که اسلحه جارحه اش را در بین جوراب پنهان کرده بود. وقتی که نزدیک سید عبدالله رسید، دستمالش را به زمین انداخته و به بهانه برداشتن دستمال کارد و یا هم برچه تفنگ را بیرون کرده وبا یک حمله ی سریع، قوماندان زندان را از پا در آورد.

همزمان با این حمله ی دلیرانه باقی زندانیان نیز با سردادن نعره ی الله اکبر به جان نیروی امنیتی در زندان هجوم بردند. که به این صورت زندان پلچرخی یک بار دیگر شاهد حماسه ای  دیگر چون حادثه ۸ جوزا شد، با این تفاوت که این بار اولین مقتول سید عبدالله میرغضب قوماندن زندان پلچرخی بود؛ کسیکه حتی قبل از هشت جوزا هم مسئول قتل و تعذیب صدها زندانی در محوطه ی زندان بود.

این درگیری تا آخرین رمق حیات آخرین قیام کننده  که آن هم در شام همان روز به قتل رسید، ادامه یافت و یک بار دیگر خوب و اظطراب را در میان قوای امنیتی رژی خلقی به وجود آورد. در این مورد اختلاف وجود ندارد که در هر دو قیام چه ۸ جوزا و چه هم ۱۴ جوزا، تعدادی زیادی از عساکر حکومتی کشته شده است، اما، در مورد تعداد دقیق شان حرفی قطعی وجود نداشته و کلمات چون دهها و صدها تن در نبشته های مورخین و محققین به شکل مبهم و گنگ درج گردیده است. یکی از دلائل این ابهام کنترول شدید رژیم خلقی بر رسانه ها بود که برخلاف امروز هیچ کسی نمیتوانست چنین حوادث را گذارش دهد یا حتی به زبان بیارد، در غیر آن شاید خودش نیز به صف قربانیان می پیوست. دلیل دوم دستکاری عناصر خاد در اسناد و شواهد مربوط به زندانیان سیاسی است. قبل از پیروزی مجاهدین در ثور 1371 ه ش؛ تمام این اسناد به شکل سیستماتیک از طرف عمال خاد از بین برده شد، تا نسل های بعدی از جنایات شان چیزی نفهمیده و آنها را محاکمه نه نمایند.

شیرعلی خان ساتک، عبدالهادی پدر، عبدالوهاب خان، تورن سلیم خان، سحرگل، عبدالغفور لالا، عبدالستار مستوفی، انجنیر محمد امان، قاضی محمد عمر، استاد حبیب، سید عبدالرحمن، مسلم یار، احمد شاه، استاد عبدالقادر توانا، محمد منیب، داکتر عبدالشکور، ضیاءالدین پیلوت و…

سید اکبر، انجنیر عبدالرازق، استاد ظاهر محمدی، انجنیر محمد عمر، طاووس خان، اختر محمد سلیمان خیل، اسماعیل پاسخ هاشمی، انجنیر عبدالحی، حجت الاسلام فقیهی، مولوی عزیز الرحمن، مهدی خان، قاضی بسم الله جرئت، حامد شاه، سید خاکسار هاشمی، انجنیر وزیر، آقا محمد عائل، محمد صدیق، انجنیر عبدالصبور، سید عمر، انجنیر غلام نبی، مولوی محمد نسیم عاید، استاد سربلند، داکتر شمس الحق، سردار بشیر و… از جمع زندانیان سیاسی اند که به تاریخ ۸ و ۱۴ جوزا ۱۳۵۸ هـ ش از سوی نیروهای حکومتی در زندان پلچرخی به رگبار بسته شدند.

این افراد از صنف های مختلف اجتماعی نماینده گی می کردند، چون علماء دینی، اساتید پوهنتون، معلمین، محصلین(که بیشتر شان تشکیل می داد)،نظامی ها و…

نتیجه

قسمی که در فوق از آن سخن رفت، وضعیت زندان های افغانستان در زمان حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان خیلی وحشتناک و غیر انسانی بود. چه از نظر امکانات و سهولت های زنده گی و بهداشتی و چه هم از منظر برخورد انسانی و حالت روانی. خلاصه سخن زندان ها؛ به ویژه زندان پلچرخی که میدان پولیگون نیز در جوار آن موقعیت داشت،  بیشتر شباهت به مسلخ مراکز تعذیب داشت تا محل نگهداری زندانیان سیاسی و اصلاً در قاموس کمونستها چیزی به نام مخالف سیاسی وجود نداشت. حفیظ ا لله امین می گفت که بیطرف بی شرف است و هرکسی در صف آنها نبود؛ آنرا دشمن و مستحق قتل و تعذیب  می دانستند.

در چنین حال و هوای نابسامان ۱۷۱ تن( به اساس روایت معتبر تر)از زندانیان سیاسی منسوب به جریان نهضت اسلامی افغانستان که از جمع مخالفین سیاسی محمد داود خان بودند به تاریخ ۸ و ۱۴ جوزا ۱۳۵۸ هـ ش در حالت دفاع مشروع، به رگبار گلوله بسته شده و به قتل رسیدند. این عمل در تعریف معاصر چیزی جز قتل عام  و جنابت جنگی نمی باشد که حتی بعد از گذشت چهار دهه، باید عاملین آن شناسایی و مجازات شدید شوند.

با در نظرداشت نکات فوق شکنجه و اعدام انسان های بی گناه در زندان های چپی های طرفدار شوروی مطابق هیچ قانون ملی و بین المللی قابل توجیه بوده نمی تواند و برای اینکه عدالت تطبیق شود، لازم است که عاملین این کشتارها در هر کجای که از دنیا که زنده گی می نمایند به محاکمه کشانده شود. گفته می شود که شماری از عاملان کشتار جوزای 58 و افسران اردو و استخبارات متهم به قتل های اجتماعی؛ در بسا از کشورهای اروپایی زنده گی می نمایند.

منابع

https://www.eslahonline.net/

میزگرد: نهضت اسلامی افغانستان؛ دیروز، امروز و فردا

سیاف، استاد عبد رب الرسول، بخشی از خاطرات زندان، نوبت چاپ اول، تاریخ طبع: حوت ۱۳۸۱ هـ ش

   https://www.sayahonline.com/

قیام قهرمانانه زندانیان پلچرخی و مجاهدین ۸ – ۱۴ جوزا ۱۳۵۸ هـ ش

https://www.eslahonline.net/

هغوی اتلان وو

   https://www.sayahonline.com/

قیام قهرمانانه زندانیان پلچرخی و مجاهدین ۸ – ۱۴ جوزا ۱۳۵۸ هـ ش

http://www.avrfoundation.com/

عدالت خواهی در زندان پلچرخی قیام

https://www.eslahonline.net/

آرمانهای خفته درخاک شهدای 8 و14 جوز

کامگار، د/ جمیل الرحمن، نام کتاب: کرونوژی حوادث تاریخی افغانستان(از تاسیس جمهوریت تا به میان آمدن ادارهء انتقالی افغانستان، سال چاپ ۲۷ دلو ۱۳۸۲، ناشر: بنگاه انتشارات میوند، کتابخانه سبا

تجاوز شوروی بر افغانستان داستان خونین اشغال و جهاد، تحقیق گروهی از نویسندگان، ناشر: مرکز مطالعات استراتیژیک و منطقوی، سال چاپ: ۱۳۹۸ هـ ش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *