بررسی اتهام رادیکالیسم دینی در نصاب معارف افغانستان
بسم الله ذکی، همکار تحقیق در مرکز مطالعات استراتیژیک و منطقوی
روز پنجشنه ۱۲ سرطان سال جاری انستیتوت مطالعات استراتیژیک افغانستان به رهبری آقای داود مرادیان، پژوهشی را در مورد نصاب معارف افغانستان زیر عنوان«آموزش و سیاست؛ ریشه یابی رادیکالیسم دینی نصاب معارف افغانستان»به دست نشر سپرد.[i] در این تحقیق رادیکالیسم مساوی به اسلام دانسته شده و تمام آموزه های اسلامی موجود در نصاب معارف کشور نمادی از افراط گرایی به حساب آمده است. این گزارش به ظاهر تحقیق نه تنها در تضاد کامل با تعالیم دین مقدس اسلام قرار دارد، بل، بالای قوانین حاکم در کشور، از جمله قانون اساسی نیز خط بطلان کشیده است.[ii]
از نشانه گرفتن آموزه های اسلامی، عدم متخصص بودن نویسنده در امور تعلیم و تربیه و خطاهای میتودیک و علمی تحقیق فهمیده می شود که گزارش مذکور پروژه ی بوده است و بخاطر تحقق اهداف بیگانه ترتیب یافته است. روحیهء ضد دینی و ضد وحدت ملی در گزارش به حدی واضح است که طی دو هفته از انتشار آن، عکس العمل های وسیعی از عامهء مردم گرفته تا وکلای پارلمان و اهل فکر و قلم؛ علیه آن نشان دادند. مرکز مطالعات استراتیژیک و منطقوی از جملهء اولین مراکز تحقیقی ای بود که به تاریخ ۱۸ سرطان سال جاری، ضمن سمینار آنلاینی به اشتراک استادان متخصص در معارف کشور؛ به واکاوی گزارش پرداخته موارد نقض قانون اساسی و تضاد با تعلیمات اسلامی را در آن مشخص نمود. با وجود یک جانبه بودن بعضی از رسانه ها به نفع گزارش؛ نقد آن در صفحات اجتماعی پوشش خوبی یافت و پارلمان کشور به صورت جدی به آن پرداخت.
کمیسیون دینی و فرهنگی ولسی جرگه به تاریخ ۲۹ سرطان سال جاری، با حضور داشت رنگینه حمیدی نامزد وزیر معارف کشور، در حالیکه از انستیتوت مطالعات استراتیژیک افغانستان و نویسنده گزارش نیز دعوت شده بود؛ قضیه را مورد بررسی قرار داده فیصله های ذیل را به عمل آورد:
- ü وزارت عدلیه جواز کار انستیتوت متذکره را لغو کند.
- ü لوی سارنوالی افغانستان رئیس انستیتوت مطالعات استراتیژیک افغانستان، نویسنده گزارش و تمام کسانی را که در نوشتن، نشر و پخش و ویرایش گزارش نقش داشته اند، مورد پیگرد قانونی قرار دهد.
- ü وزارت های اطلاعات و فرهنگ و حج اوقاف مانع نشر بیشتر گزارش مذکور شوند.
یک روز پس از اصدار فیصله کمیسیون دینی و فرهنگی ولسی جرگه انستیتیوت متذکره با ارسالی مکتوب به ولسی جرگه به شکل خنده داری از احضار شان به خانهء ملت اظهار بی اطلاعی کرده و تحقیق را تیزیس ماستری نویسنده خوانده است، نه گزارش مربوط به انستیتیوت متذکره.
در این مقاله در پی آنیم که گزارش مورد بحث را در روشنی قانون اساسی افغانستان ومعیار های تحقیق علمی واکاوی نموده نقاط را بالای حروف قرار دهیم.
نقض قانون اساسی
هر چند آموزه های دین مبین اسلام نسبت به قوانین وضعی فوقیت دارد. با آنهم در این جا قانون اساسی افغانستان را برای ارزیابی و بررسی تحقیق« آموزش و سیاست؛ ریشه یابی رادیکالیسم دینی نصاب معارف افغانستان»معیار قرار می دهیم. چون از محتوای تحقیق مذکور دانسته می شود که نویسنده و ناشر تحقیق به احتمال زیاد به اسلام اهمیت چندانی قایل نیست.
در این جا برای اینکه دانسته شود که تحقیق مذکور در مخالفت با قانون اساسی قرار دارد، مواد اول، دوم و سوم قانون اساسی افغانستان را مرور می نمائیم:
ماده اول قانون اساسی می گوید(افغانستان، دولت جمهوری اسلامی، مستقل، واحد و غیر قابل تجزیه می باشد)؛ ماده دوم صراحت دارد(دین دولت جمهوری اسلامی افغانستان، دین مقدس اسلام است…)؛ ماده سوم هم بیان می کند(در افغانستان هیچ قانون نمی تواند مخالف معتقدات و احکام دین مقدس اسلام باشد).[iii]که هریکی از مواد مذکور از اسلامی بودن نصاب معارف کشور – در این جا نصاب معارف مورد بحث است – نه تنها که حمایت می کند بل، آن را الزامی می داند.
با در نظرداشت مواد اول الی سوم قانون اساسی کشور؛ پژوهش غیر معیاری انستیتوت مطالعات استراتیژیک افغانستان نه تنها که آموزه های اسلامی را نقض کرده است بل، قانون اساسی کشور را نیز نادیده گرفته است. و این سطح التزام انستیتوت مذکور، نویسنده تحقیق، ایدیتران، مشاوران و… تحقیق را نسبت به قانون اساسی کشور نشان می دهد.
فقدان معیار های تحقیق:
هرچند گزارش نامبرده عنوان«تحقیق و پژوهش»را دارد اما در حقیقت، با معیار های تحقیق و پژوهش علمی در اکثر موارد بیگانه است و متأسفانه، نویسنده، ایدیتران و ناشر گزارش، امانت علمی و اصول و معیارهای تحقیق را قربانی انگیزه ها ،تعصب، مواقف ایدئولوژیکی و رادیکالیسم لائیک و سیکولار کرده اند.
نویسنده گزارش بر اساس آنچه که در معرفی وی در خود گزارش(صفحه ۱۲۳)آمده است، فاقد تخصص اکادمیک و تجربه عملی در رشته و علوم تعلیم و تربیه و نصاب تعلیمی است اما بر خلاف اصول علمی در مورد نصاب تعلیمی معارف افغانستان به تحقیق پرداخته است!
نویسنده ادعا کرده است که در حدود(۱۴۴)جلد کتاب نصاب معارف افغانستان در علوم مختلف را به تنهایی مطالعه، تحلیل و نقد کرده است! این درحالی است که تحقق چنین عملی، کار فرد نه بلکه مجموعه ی از متخصصین در علوم مختلف با گرایش تعلیم و تربیه بوده و به ماه ها نه بلکه به سال ها نیاز دارد!
اگر کسی با دقت و بی طرفی گزارش مورد بحث را مطالعه کند، به این نتیجه می رسد که رادیکالیزم در گزارش مذکور معادل اسلام دانسته شده است و نویسنده اسلام را و هر آموزه اسلامی موجود در نصاب معارف افغانستان را سبب افراط گرایی و رادیکالیسم می داند.
مفهوم دین از نظر نویسنده تائید و صحه گذاری بر همان ديد معروف ماتریالیستی مارکس، دورکایم، ماکس ويبر و گیدنز که همه جامعه شناسان ملحد غربی اند می باشد.(صفحه ۱۳-۲۵)
يعني دین ساخته انسان و پدیده فرهنگی و اجتماعی است نه رسالت فرستاده شده از نزد پروردگار.
گزارش مفاهیم گنجانیده شده در کتاب های نصاب تعلیمی معارف افغانستان به ارتباط ایمان، اسلام، عقاید دینی، و اخلاق اسلامی را نمادی از دگم اندیشی و جزم گرایی می خواند.(مثلا صفحه ۳۸،۳۹)
مثلا نویسنده آغاز کتاب های معارف را با حمد و نعت در سیاق رادیکال و افراط گرایی در نصاب معارف ذکر نموده و میگوید که توصیف و ثنای خدا و پیامبر جای آموختن، یادگیری، نوشتن، فکر کردن و… را گرفته است.(صفحه ۳۸)
معیار های که بر اساس آن کتاب های نصاب ارزیابی شده از تعریف و مفهوم دین تا رادیکالیزم و افراط گرایی همه مبنی بر جامعه شناسی ماتریالیستی اند.(صفحات ۱۳ تا ۲۵)
مثال های که در گزارش به حیث نماد رادیکالیزم ذکر شده اند، همه از جمله عقاید، احکام و ارزش های مسلم دین اسلام و بر عکس دیدگاه یک طرفه نویسنده و ناشر گزارش مثال های روشن اعتدال اند.(صفحه ۳۹ و بعد)
گزارش بر قانون اساسی و قانون معارف افغانستان انتقاد می کند که چرا تربیه شاگردان مکاتب را با روحیه اسلامی، در اهداف نصاب معارف افغانستان قرار داده و زیر نام تحقیق به فتنه های قومی و زبانی در میان مردم افغانستان نیز دامن می زند. به گونه مثال در بخش سوم زیر نام سیاسی بودن نصاب معارف نام افغانستان، هویت افغانی و مصطلحاتی چون ولسوالی، پوهنتون و غیره را فاشیزم قبیله ای می خواند(صفحه ۱۰۵،۱۰۶،۱۰۷). نویسنده گزارش دعا و ذکر نام خداوند در اخیر ترانه معارف را نادرست دانسته و میگوید که در دو بیت آخر ترانه مذکور بجای دانش از قدرت متافیزیکی یعنی خداوند استدعا صورت گرفته است(صفحه ۱۰۹).
ضعف معلومات و کم سوادی نویسنده، بازنگران و ناشر گزارش در حدی است که حتی موسس مذهب حنفی را ندانسته و کسی بنام امام محمد حنفی را بانی مذهب حنفی می دانند!!(صفحه ۶۰)
از نظر گزارش مذکور تقسيم انسان ها و جامعه به مسلمان و غير مسلمان(۶۸)، تقسیم جهانبینی به اسلامی و غیر اسلامی(صفحه ۶۳)، ذکر دلایل وجود خداوند(۶۷)، اختصاص صفاتی چون راستی، عزت و حقوق مسلمان بر مسلمان همه مثال های از رادیکالیسم در نصاب تعلیمی معارف افغانستان اند(صفحه ۶۴).
نویسنده، ناشر و بازنگران گزارش از نشر تصویر مسجد الاقصی یعنی قبله اول مسلمانان در یکی از درس ها برآشفته اند، در حالی که نام مسجد الاقصی در قرآن ذکر شده وبه آن ارج داده شده است، و مسجد مذکور اولین قبله مسلمانان و مسری و معراج گاه پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم است.
گزارش در حقیقت نظر اسرائیل و صهیونست ها را در مورد متنازع بودن بیت المقدس و مسجدالاقصی منعکس کرده، وجود عکس و ذکر نام بیت المقدس و قبله اول مسلمانان را نیز از نشانه ها و مثال های افراطی بودن و رادیکالیسم در کتاب های نصاب تعلیمی معارف افغانستان می داند!!(صفحه ۷۹)»[iv]
در جستجوی حمایت قومی
یافته های مغرضانه پژوهش انستیتوت مطالعات استراتیژیک افغانستان نه تنها اینکه در افغانستان خریدار ندارد بل، از نظر مردم مسلمان کشور محکوم و مذموم نیز است.
در این اواخر بازار قوم گرایی و طایفه پرستی در کشور بنا بر عوامل داخلی و خارجی در میان بسا از جریان ها و حرکت های سیاسی گرم است؛ انستیتوت مطالعات استراتیژیک خواسته است تا از این آب آلوده ماهی مراد بگیرد.[v]
این موضوع واضح است که زبان های که باهم تعامل دارند به ویژه زبان های که گوینده گان آن در همسایه گی هم زنده گی می نمایند؛ از همدیگر به شکل قابل ملاحظه اثر می پذیرد؛ کلمه ها و اصطلاحات یک زبان وارد زبان دیگر می شود؛ و این داد و گرفت واژه ها و اصطلاحات به شکل متقابل همیشه ادامه می داشته باشد و این به باور کارشناسان زبان در رشد و توسعه زبان در بسیاری از موارد کمک کننده نیز می باشد. که این یک امر طبیعی و معمول است.
به نظر می رسد که صاحب پژوهش در پی آن است که با بر انگیختن فتنه قومی، واکنش ها را در برابر بسا از فعالیت های دین ستیزانه خویش کم بسازد و از جانب دیگر، حمایت قوم گراهای دو آتشه را بدست بیاورد.
قسمی که دیده می شود نویسنده تحقیق از موجودیت چند کلمه و اصطلاح زبان پشتو(در حالیکه یکی از زبان های ملی کشور است)در ترمینولوژی رسمی کشور خیلی ناراحت است و از آن به عنوان فاشیزم قومی یاد می کند. اما، بی پرده دیده می شود که از تهاجم سیل آسا واژه ها و اصطلاحات زبان انگلیسی بر زبان فارسی هیچگونه احساس ناراحتی نمی کند.
حرف اخیر اینکه نصاب معارف کشور، به عنوان یک کار بشری؛ کامل نبوده و شاید کمبودی های در آن وجود داشته باشد و به همین خاطر هم ظرفیت تغییر پذیری و به روز شدن را دارد و این کاری است که وزارت محترم معارف آنرا بطور دوامدار پیگیری میکند. اما، مشکل این نصاب بعد ارزشی و پیوند آن با تعلیمات اسلامی نیست، زیرا که این پیوند؛ نه تنها یک مشکل نیست؛ بلکه امتیازکلان معارف کشور نیز به حساب می آید.
[i] پژوهش: نصاب درسی معارف افغانستان متاثر از رادیکالیسم دینی است
[ii] کشف رادیکالیسم دینی در نصاب معارف افغانستان
[iii] ماده اول، دوم و سوم قانون اساسی افغانستان
[iv] مکثی بر گزارش ریشه یابی رادیکالیسم دینی در نصاب معارف افغانستان
[v] بررسی رادیکالیسم دینی در نصاب معارف افغانستان(ویبینار)