عودت مهاجران افغان به کشور؛ دیدگاهی دیگر
عکاشه نثار
مهاجرت عبارت است از جابه جایی مردم از مکانی به مکانی دیگر برای کار یا زندگی میباشد، مردم معمولا به دلیل دور شدن از شرایط یا عوامل نامساعد دورکننده ای مانند فقر، کمبود غذا، آفت های طبیعی، جنگ، بیکاری و کمبود امنیت مهاجرت می کنند، دلیل دوم برای برای مهاجرت می تواند شرایط و عوامل مساعد جذب کننده مانند امکانات بهداشتی بیشتر، آموزش بهتر، درآمد بیشتر و مسکن بهتر باشد. هجدهم دیسامبر( ۲۸ قوس) مصادف با روز جهانی مهاجرت است. سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۰ میلادی به دلیل افزایش روز افزون آمار مهاجرین در جهان، این روز را بنام روز جهانی مهاجرت نام گذاری کرده است. این روز به احترام میلیون ها نفر که کشور خود را به امید یافتن زندگی بهتر ترک کرده اند، روز جهانی مهاجرت نامیده شده است. ازین روز همه ساله درکشورهای جهان تجلیل وگرامیداشت به عمل آمده کوشش می شود تا علل و پیامد های مهاجرت ها نیز مورد بحث قرار میگیرد[1].
پدیدهٔ مهاجرت در زندگی افغان ها:
هرچند پديده مهاجرت با سرنوشت و گذشته بشر گره خورده است، اما به تناسب شرايط و موقعيتهاي مختلف سياسي و اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي و تحولاتي که زندگي بشر بخود ديده است، در شرايط کنوني وضعيت مهاجرت در دنيا ابعاد بس گسترده و پيچيده بخود گرفته است.
با وجود اين، نگاه به موضوع مهاجرت در زندگي افغانها حاکي از آن است که نوعي پيوستگي و ثبات در چرخه زندگي افغانها با مهاجرت وجود دارد. اين پيوستگي هم عوامل اقتصادي دارد، يعني قبل از شروع جنگ هاي سه دهه اخير نيز اين پديده وجود داشته است. تعداد زيادي از شهروندان کشور براي کاريابي و تامين معيشت اقتصادي مجبور بودند که کشور را به مقصد هاي مختلف ترک نمايند. وقوع سه دهه بحران اخير در کشور روند مهاجرت و جابه جايي را شدت بخشيد.
امروز حدود سه میلیون افغان، در کشورهای مختلف جهان ( به خصوص ایران و پاکستان) پناهنده هستند. حدود سه میلیون نفر دیگر هم از خانه های خود رانده شده و در مکانی دیگر در داخل کشور زندگی میکنند. یعنی شرایط افغانستان باعث شده که حدود شش میلیون نفر، معادل حدود ۱۶ درصد از جمعیت این کشور، به نوعی، در داخل یا خارج کشور پناهنده باشند. تصویر ذیل، بخشی از جدیدترین برآورد کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد از وضعیت پناهجویان و بی جا شده گان افغان است[2].
منبع: سایت فارسی بی بی سی
پیشینهء مهاجرت افغانها
افغانستان از چهار دهه پیش، بعد از ورود نیروهای شوروی به خاکش و آغار جنگی فرسایشی، جزو کشورهایی بوده که شهروندانش به صورت گسترده به کشورهای دیگر پناه برده اند. در پایان سال ۲۰۱۹ میلادی (زمستان ۱۳۹۸هـ.ش) حدود ۲۵۱ هزار افغان در کشورهای جهان درخواست پناهندگی کرده بودند. همچنین در این سال، شمار افغانهایی که در سراسر جهان وضعیت پناهندگی داشته اند، دو میلیون و ۷۰۰ هزار نفر برآورد شده است. این آمار فقط مربوط به موارد جدید نیست و شامل افرادی هم می شود که در سال های قبل پناهنده شده یا درخواست پناهندگی داده اند و هنوز این وضعیت را دارند.
البته این آمار تنها شامل پناهجویانی می شود که نام خود را در دفاتر سازمان ملل متحد یا نزد مقامات کشورهای میزبان ثبت کرده اند. افرادی که بدون ثبت مشخصات خود در کشور های مختلف زندگی می نمایند، در این آمار نیامده اند. همچنین این آمار شامل افرادی نمی شود که با ویزای کار یا دلایل دیگر از افغانستان مهاجرت کردهاند، یا آنکه در راه پناه بردن به مقصدی دیگر بوده اند. پناهجویان بسته به قوانین کشور میزبان، ممکن است بتوانند بعد از مدتی شهروند این کشورها شوند و از این آمار خارج شوند. البته این قوانین معمولا در کشورهای توسعه یافته وجود دارد و کشورهایی که میزبان بیشترین تعداد پناهجویان افغان هستند، مانند ایران و پاکستان، این حق را برای پناهجویان قایل نیستند. نمودار زیر وضعیت کلی پناهجویان افغان را در پایان سال ۲۰۱۹ میلادی نشان می دهد. آمارهایی که می بینید، مربوط به پناهجویان جدید نیست، بلکه تعداد این افراد در هر سال را نشان میدهد.
منبع: سایت فارسی بی بی سی
بعد از تجاوز اتحاد شوروی بر افغانستان (جدی ۱۳۵۸ هـ.ش)، ایران و پاکستان مقصدهای اصلی پناهجویان افغان بوده اند اما در سال های اخیر، شمار پناهجویان در کشورهای اروپایی بیشتر شده است. نمودار فوق این روند را نشان میدهد. در پایان سال ۲۰۱۹ میلادی (زمستان ۱۳۹۸هـ.ش) حدود نیمی از پناهجویان و پناهندگان افغان در پاکستان بودهاند، ایران میزبان حدود یک سوم یا حدود ۹۵۰ هزار پناهجوی بوده و حدود ۶۰۰ هزار پناهجو هم در کشورهای دیگر جهان حضور داشتهاند. در سال ۲۰۱۹ میلادی ۸۰ درصد پناهجویان و پناهندگان افغان در ایران و پاکستان ساکن بوده اند و سهم کشورهای دیگر ۲۰ درصد بوده است. اگر ایران و پاکستان را کنار بگذاریم، حدود ۷۰ درصد پناهجویانی که به این دو کشور همسایه پناه نبردهاند، به شش کشور اروپایی (از جمله ترکیه) رفته اند. درحال حاضر، آلمان میزبان ۱۸۸ هزار پناهجوی افغان است.
ترکیه که معمولا مکانی برای ثبت در خواست پناهندگی در دفاتر سازمان ملل و به همین علت، دومین پناهگاه بزرگ پناهجویان افعان بعد از آلمان است. آمار این پناهجویان در پایان سال ۲۰۱۹ میلادی ۱۱۸ هزار نفر بوده است، اتریش، یونان و سویدن میزبانان اصلی دیگر پناهجویان افغان در اروپا هستند[3].
وضعیت جاری مهاجرین افغان:
با وجود شکل گیری نظام جدید وسرازیر شدن ملیاردها دالر به کشور، تاکنون زمینه بازگشت مهاجران به وطن فراهم نشده است، چون هنوز هم کشور وضع امنیتی قابل اعتمادی ندارد. در حالی كه هرروز قطع نامههای تازهای در حمایت از حقوق پناهندگان و مهاجران در جهان تصویب می شود، اما تصاویر اندوه بار وهولناك زندگی آوارگان افغانی قلب انسان را به لرزه در میآورد. تقریباً مردم همه كشورها در برابر درخواست های مهاجران به شمول افغان ها عکس العمل منفی نشان می دهند.
مهاجرین و پناهندگان افغانی در وضعیت كنونی حرمت و احترام شایسته یك پناهنده و یك مهاجر را ندارد، مهمترین حقوق انسانی و فردی كه هم مورد تأیید شرع مقدس اسلام و هم همه نهادهایی حقوقی بین الملل است و بدون ملاحظه نژاد، مذهب و تابعیت باید در همه جا رعایت شود، عبارتند از: حق زندگی، حق تحصیل، حق حرمت انسانی، حق آزادی رفت و آمد و حق برابری با دیگران.
حق زندگی یا حیات و حق تحصیل، خواستگاه و مبنای سایر حقوق انسانی است و حق مقدسی است كه خداوند آن را به همه انسان ها ارزانی داشته است. لذا پاسداری از آن نیز وظیفه حتمی همه است؛ زیرا این حق را تمام ادیان الهی و زمینی به رسمیت شناخته و حقی است كه در راستای بقای نوع بشر و آبادانی جهان هستی و استمرار زندگی بشری، از نعمتهای الهی به بندگان خداست و تمام مردم نیز با هر دین و مذهب، اصالت و وابستگی، عقب ماندگی یا پیشرفت، ارزش و موقعیت یا علم و جهل و حاكم یا محكوم، همه و همه در آن برابرند. اعلامیه جهانی حقوق بشر (دسامبر۱۹۴۹م) و كنوانسیون حقوق پناهندگان ۱۹۵۱م و پروتكل ۱۹۶۷م در ماده سوم خود نیز آن را به رسمیت شناخته و تاكید میكند كه؛ «همه افراد از حق حیات، آزادی و سلامتی شخصی برخور دارند.[4]
کشورهای میزبان مهاجرین به خصوص ایران و پاکستان از دولت افغانستان همواره خواسته اند که نسبت به شهروندان مهاجر خود احساس مسئولیت بیشتر نماید و برای بازگشت آنها تلاش کند. با توجه به این، ضروری است تا حکومت جدید با استفاده از تجارب گذشته و داشتن اراده ملی یک برنامه جامع و عملیاتی را در زمینه عودت و ادغام مجدد روی دست بگیرد، اما متأسفانه نه این ظرفیت در حکومت های دو دههء اخیر افغانستان وجود داشته است و نه هم ارادهء حقیقی برای تطبیق آن.
ضرورت وضع پالیسی های جدید
حکومت های افغانستان بیشتر به مهاجرین به عنوان یک بار اضافی روی شانه های دولت نگریسته و پروسهء عودت دوبارهء آنها به کشور را فقط به عنوان یک چالش می شناسند. حال آنکه چنین نیست، و عودت با پلان و منظم مهاجرین به کشور شان، می تواند منبع خیر برای مردم و سبب پیشرفت برای مملکت گردد. درین راستا چند اصل قابل توجه می باشد:
- تغییر دیدگاه نسبت به مهاجرین:
مهاجرین افغان که طی سه و نیم دهه به کشورهای همجوار و مناطق دور دست مهاجر شده اند، دیگر آن شهروندان سادهء دیروزی نیستند که تنها نیازمند کمک و حمایت مادی باشند. تعدادی از آنان با استفاده از کمترین شرایط موجود در عالم مهاجرت، به متخصصین برجسته و سرمایه گذاران با تجربه تبدیل شدهاند و تعداد زیادی از آنان دارای تحصیلات عالی اند. برخی دیگر در زمینه سرمایهگذاری، سرمایه گذاری و کارآفرینی تجارب سودمندی دارند. اکنون بسیاری از مهاجرین به کمکهای بشری دولت نیازی ندارند بلکه دولت به حضور آنها بخاطر آبادانی کشور نیازمند است. بازگشت آنان تنها به حکومتداری خوب و اطمینان از ثبات و آینده سیاسی کشور بستگی دارد. به این خاطر لازم است تا حکومت افغانستان و مخالفین مسلح آن، هر طوری شده باید بساط جنگ را در کشور جمع نموده فضای صلح آمیز و استقرار سیاسی را به وجود آورند تا مهاجران دور از وطن با جرئت تام دوباره به زادگاه شان عودت نمایند.
- سازماندهی درست پروسهء بازگشت متخصصین:
این برنامه در چند سال گذشته توسط سازمان بین المللی مهاجرت بصورت محدود اجرا شده اما نیازمند ساماندهی و گسترش بیشتر است. بازگشت متخصصین ورزیدهء افغان به کشور، از چند جهت بسیار سودمند است: اول؛ با بازگشت متخصصین، خانوادههای بسیاری از آنها نیز بوطن باز خواهند گشت یا حد اقل به کشور شان رفت و آمد خواهند نمود. دوم، با جذب این افراد در بخشهای گوناگون دولتی و خصوصی برنامه ارتقاء ظرفیت ملی سرعت مییابد. سوم، بسیاری از این متخصصین برای دیگران نیز کارآفرینی خواهند کرد. وچهارم و مهمتر اینکه متخصصان افغان، مارا از نیاز به متخصصان خارجی ای بی نیاز خواهد ساخت که با امتیازات بسیار بلند شان، بخش قابل ملاحظه ای از کمک های جامعهء جهانی را دوباره به خارج از کشور انتقال می دهند.
- جلب و جذب سرمایهها و منابع مادی مهاجرین:
بسیاری از مهاجرین ما اکنون صاحب سرمایه و تجارب سرمایه گذاری در بیرون از کشورهستند که جذب آنها برای افزایش درآمد ملی و توسعه کشور نهایت ضروری است.
ایجاد مکانیزم موثر جهت جلب سرمایه گذاری توسط مهاجران در داخل کشور و ایجاد فضای امن بخاطر مثمریت این سرمایه گذاری ها باید یکی از اولویت های حکومت افغانستان را تشکیل دهد. از طرف دیگر، سازمانهای بین المللی سالانه بودجه قابل توجهی را در رابطه به مهاجرین افغان مصرف میکنند. این کمکها بیشتر کوتاه مدت وبا نگاه بشری انجام میشود، در حالیکه لازم است این کمکها جنبه توسعهای و زیربنایی داشته و در داخل کشور به مصرف برسد. جلب سرمایههای بخش خصوصی در کنار سرمایههای خود مهاجرین نیز در این راستا اهمیت فراوان دارد.
- آگاهی دهی درست:
دولت و سازمانهای بینالمللی مسئول در بخش مهاجرت باید برنامههای موثر و هدفمند آگاهی دهی در میان مهاجرین را انجام دهند تا آنان از فرصتها و امکانات موجود در افغانستان آگاه شوند. و در کنار برای آنهای قصد مهاجرت به بیرون از کشور را دارند از مشکلات مهاجرین آگاهی داده شود تا فرار مغزها در کنار فرار سرمایه ها، صورت نگیرد.
اما با وصف تمام فرصت ها، امنیت و ثبات نقش اساسی را در پروسهء انکشاف و ترقی کشور دارد. تازمانیکه دولت امنیت را در کشور حاکم نسازد متقاعد ساختن افراد برای سرمایگذاری و باورمند ساختن خانواده ها بخاطر بازگشت به کشور زیاد عملی نخواهد بود.
[1] http://www.dailyafghanistan.com/opinion_detail.php?post_id=129391
[2] https://www.bbc.com/persian/afghanistan-53181636.amp
[3] https://www.bbc.com/persian/afghanistan.amp
[4] http://dailyafghanistan.com/opinion_detail.php?post_id=146208