دکتور وزین: وجود اشغال و استعمار، هرگز به نفع ملت ها نبوده و نخواهد بود!
مصاحبۀ اختصاصی با دكتور فضل الهادی وزین عضو بورد علمی مركز مطالعات استراتیژیك و منطقوی:
سوال: شما فرمان خروج نیروهای ویژه امریكایی را از ولایت میدان وردك كه اخیراً از طرف آقای حامد كرزی صادر شد و دلیل آن شكنجه و قتل افراد بیگناه توسط افراد وابسته به نیروهای مذكور گفته شده است را چگونه بررسی می كنید و چرا چنین حساسیت را قبلاً مشاهده نكرده ایم در حالی كه قبلاً هم رفتار امریكایی ها غیر انسانی بوده و چیزی جدید نیست؟
جواب: اولتر از همه اینكه اشغال در هر كشوری كه باشد اینگونه نتایج را در قبال دارد. استعمار و اشغال از ملت ما هم، قربانی های زیادی گرفته و هم اكنون نیز میگیرد. وجود اشغال و استعمار در هیچ جا به خیر مردم نبوده و ما همواره مشاهده نموده ایم كه ملت بیچاره ما از طرف نیروهای امریكایی و ناتو مورد ظلم های گوناگون از جمله بمباردمان ها قرار گرفته است و هزارها طفل، زن، پیر و جوان بیگناه ما در این حملات از بین رفته اند و نیروهای ناتو و حكومت افغانستان همواره بعد از اینگونه حملات وعده تحقیقات را داده است و گفته است كه تحقیقات را انجام میدهد ولی اینگونه تحقیقات هیچگاهی هم واقعاً صورت نگرفته و اگر صورت هم گرفته نتیجه ای در قبال نداشته و حكومت افغانستان همواره موقف بسیار ضعیف در این موضوع از خود تبارز داده است.
و در تحلیل فرمان اخیر آقای حامد كرزی مبنی بر خروج نیروهای ویژه امریكایی از ولایت میدان وردك اولتر از همه باید گفت كه هرگامی كه بخاطر خروج نیروهای خارجی از افغانستان و از هر ولایت افغانستان صورت میگیرد قابل تقدیر است، این كار بسیار به تأخیر صورت گرفت و بسیار دیر شده است و باید بسیار وقت تر انجام میشد ولی باز هم قابل تقدیر است، اگر چه شواهدی مبنی بر تنفیذ و اجرأ این حكم دیده نمی شود ولی در سطح حكم هم قابل تأیید است و محض وجود همین اگاهی در سطح حكومت افغانستان كه وجود خارجی ها در افغانستان به نفع افغانستان نیست و تعامل شان با مردم انسانی و درست نیست و ظالمانه است و چنین اقدام به نفس خود مثبت است و محض بیرون آوردن این صدا و ندأ از طرف حكومت افغانستان كه نیروهای مذكور از ولایت میدان وردك خارج شوند قابل تائید و معقول است.
و به جواب سوال شما كه چرا در این برهه از زمانی مشخص این كار صورت گرفت و قبلاً چنین نشده است میتواند چند تحلیل داشته باشد. یك تحلیل كه به واقعیت نزدیك است این است كه آقای كرزی میخواست در سفر اخیر خود به امریكا میخواست از امریكا امتیاز بگیرد ولی امریكایی ها با تكتیك سیاسی خود كاری كردند كه قبل از سفر آقای كرزی و هیئت همراه وی در جریان مذاكرات، آنها را سلب موقعیت كردند كه گفتند كه تمام قوای خود را بیرون می كنیم و با این كار، زمینه امتیاز گیری حكومت افغانستان از امریكا در بدل ادامه حضور نیروهایش بعد از 2014، را با تكتیك سیاسی خود برهم زدند. گفته میشود كه آقای رئیس جمهور از این كار ناراحت شده است و به همین دلیل در یك مورد حكم صادر كرد كه از قوای خارجی ناتو در حملات كمك گرفته نشود،دیگر اینكه امر به اخراج نیروهای ویژه امریكایی را از میدان وردك صادر كردند و دیگر اینكه حكم ادغام افرادی مسلح افغانی كه در چوكات نیروهای خارجی كار میكند به نیروهای افغانی را صادر كردند، یعنی تحلیل گران مواضع اخیر آقای كرزی را یك نوع عكس العمل در برابر موقف اخیر امریكایی ها میدانند. به هر صورت هر سه فرمان قابل تائید است. كمك نگرفتن از نیروهای هوایی ناتو اقدام به جا است چون باعث تلف شدن هموطنان بیگناه ما میشود. همینطور فرمان اخراج نیروهای مذكور از ولایت میدان وردك نیز اقدام به جا است گرچه نباید محدود به ولایت میدان وردك بماند و در سائر ولایات نیز اجرأ گردد.و حكم ادغام افراد مسلح افغان كه در چوكات و خدمت نیروهای خارجی فعالیت می كنند حیثیت قانونی ندارند، نه در چوكات اردوی ملی هستند و نه نیروهای پولیس ملی پس این مورد هم اقدام بجا است. اقدامات فوق الذكر به ظاهر هم با اهمیت است ولی ما تمنای تنفیذ و اجرأ شدن اش را داریم.
تحلیل های دیگر این بوده میتواند كه چون بعد از سال 2014 قرار است نیروهای خارجی از افغانستان بیرون شوند و پروسه انتقال مسؤلیت های امنیتی صورت بگیرد. و طبعا وجود این نیروهای سبب انزجار و نفرت مردم در منطقه شده است پس در مجموع آقای كرزی میخواهد با این كار یك مقدار نارضایتی های مردم را كاهش دهد. و از سوی دیگر این یك بالون اختبار است كه آیا نیروهای افغانی توانایی تأمین و اعاده امنیت در منطقه را دارند و از سوی دیگر چون وجود نیروهای خارجی باعث تنش و هرج و مرج در منطقه میشود و چون ولایت میدان وردك در دروازه كابل قرار دارد پس میخواهند با این كار آرامش و امنیت را به ولایت میدان وردك و منطقه باز گرداند. و این كه كدام از این تحلیل ها درست ثابت میشود، این را گذشت زمان مشخص خواهد كرد.
سوال: روایت های از ادامه حضور نیروهای امریكایی و ناتو بعد از سال 2014 وجود دارد. شما تداوم حضور نیروهای خارجی را چگونه بررسی میكنید و آیا ادامه حضور شان به نفع افغانستان خواهد بود؟
جواب: وجود نیروهای خارجی نه تنها در افغانسان بلكه در هر كشور دیگر موجب تنش، هرج و مرج و بی امنیتی میشود. پس ادامه حضور نیروهای امریكایی و ناتو به هر شكل و صورت كه باشد و به هر تعداد كه باشد به نفع افغانستان نیست، بالخصوص اینكه بعد از 2014 جنگ آنها شكل استخباراتی را به خود میگیرد كه خطرناكتر از نوع جنگ است كه فعلاً جریان دارد اگر چه جنگ فعلی آنها نیز قابل قبول نیست ولی در جنگ استخباراتی تمام ارزش ها زیر پا میگردد، هرچیز در آن جایز میگردد. جنگ مذكور عكس العمل همسایه ها را نیز در قبال خواهد داشت.
وجود نیروهای خارجی در افغانستان هیچ مبرر ندارد بالخصوص بعد از اینكه خود میگوید كه آماده دفاع از افغانستان در برابر تهدیدات خارجی نیستند.معنی آن این است كه بقأ نیروهای مذكور صرف به خاطر تأمین منافع امریكا در افغانستان و منطقه است.
خروج نیروهای امریكایی از افغانستان به نفع امریكا و باعث امنیت و صلح در منطقه خواهد بود. پس امریكایی ها باید خارج شوند و ملت افغانستان گذاشته شود كه شرنوشت خود را بدون مداخله خارجی ها تعیین كنند تا بالاخره به سوی ثبات سیاسی و اجتماعی حركت كنند.
سوال: حكومت افغانستان تضمین امنیت و دفاع از افغانستان را از جمله شرایط امضأ پیمان امنیتی قرار داده است و از سوی دیگر ایالات متحده مصؤنیت قضایی عساكر خود را شرط امضأ پیمان امنیتی میداند، شما این دو شرط را از دوجهت چگونه بررسی میكنید؟
جواب: شرط مذكور(تضمین امنیت افغانستان توسط امریكا) یك اشتباه استراتیژیك است. از ناحیه شرط مذكور هیچ نفع برای افغانستان مرتب نمی شود. شرط باید طوری باشد كه امریکا كمك كند تا نیروهای افغانستان تقویه شوند،آنها درست تسلیح و تمویل شوند و به پای خود ایستاد شوند و توان دفاع از افغانستان را داشته باشند. قبل از آن باید ما را از ناحیه سیاسی كمك كنند تا حل سیاسی در افغانستان به وجود بیاید و افغانستان از نظر سیاسی به پای خود ایستاد شوند.پس گفته میتوانیم كه شرط مذكور شرط نادرست و اشتباه است. از سوی دیگر امریكا حاضر هم نخواهد شد تا این شرط را در عمل بپذیرد اگر چه در روی كاغذ آنرا بپذیرد، چون هیچ مبرر منطقی نیز وجود ندارد كه امریكا بخاطر دفاع از افغانستان، حاضر شود فرزندان خود را قربانی كنند و اگر این كار را انجام هم دهد، در مقابل، از افغانستان بدل(گزاف) آنرا میخواهد. پس شرط مذكور اساس منطقی ندارد و در منطق استراتیژیك اصلاً جایگاه ندارد.
در مورد مصونیت قضایی عساکر امریکایی باید گفت که از یك سو امریكا میگویند ما از افغانستان خارج خواهیم شد پس اگر به این سخن خود صادق هستند، دلیل بقای آنها در افغانستان چه خواهد بود.هیچ مبرر، دلیل و منطق برای بقأ شان وجود ندارد و گفته میتوانیم که آنها محض بخاطر منافع خود در افغانستان باقی می مانند.
مصونیت قضایی به معنی تقاضای این است كه آنها هرچه میخواهند، در افغانستان انجام دهند و وجود شان ماورای قانون باشد پس این یك مطالبه سرزوری و از منطق زور سخن گفتن است. از سوی دیگر آقای حامد كرزی میخواهد كه این موضوع را همانند پیمان استراتیژیك، به لویه جرگه سنتی واگذار كند كه اساس و پایه قانونی ندارد ولی لویه جرگه تعریف شده در قانون اساسی، دارای تشكیل و مشخصات واضح میباشد. لویه جرگه های فرمایشی همانند لویه جرگه سنتی مذكور یك وسیله است و افراد آن انتخابی نبوده و از قبل تعیین میگردند و دولت برنامه و پروگرام خود را از طریق آنها مشروعیت می بخشد، چیزی است كه در گذشته نیز صورت گرفته است. به نظر من این یك تكتیك سیاسی است ولی تكتیك ناكام.
این کار در حقیقت جفا به حق ملت است. در حقیقت دولت از وظیفه خود كه حفاظت از حدود و منافع ملی است كنار میرود و شانه خالی میكند و آنرا واگذار میكند به چند فردی مشخصی كه صلاحیت تصمیم گیری را ندارند و فیصله شان جایگاه قانونی ندارد و من نمیدانم كه آقای كرزی چگونه میخواهد به آن جایگاه قانونی بدهد و موضوع مصونیت قضایی را به آنها واگذار كند.این مصونیت دادن هم اساس نخواهد داشت چون كسی كه فاقد صلاحیت باشد اصلاً فیصله كرده نمی تواند. لویه جرگه ای كه افراد آن توسط حكومت تعیین میگردد، هیچ جایگاه قانونی حتی در قانون اساسی افغانستان ندارد.در حقیقت آقای كرزی یك تكتیك سیاسی ناكام را براه می اندازد كه بار دیگر كشور را سوق میدهد به طرف بحران. امیدوار هستم آقای كرزی به عنوان رئیس جمهور و حكومت افغانستان بطور مجموع چون مسؤل هستند باید واضح اعلان كنند كه به امریكایی ها ماورای قانون افغانستان مصونیت قضایی نمی دهند.شما تصور كنید در یك كشور یك فرد بدون ویزا یك روز هم اقامت گزیده نمی تواند و در حقیقت جرم است و آن شخص محاكمه میشود پس چگونه به حضور هزارها عساكر امریكایی و عملكرد های شان مصونیت قضایی داده میتوانید.كدام منطق و كدام قانون و كدام نظام این را قبول می كند.
سوال: پیشنهاد شما برای حل مشكلات كشور و جلوگیری از جنگ های داخلی احتمالی چه است؟
جواب: قضیه، مشكل، بحران و استمرار جنگ در افغانستان دو بعد دارد. یكی جانب داخلی قضیه است كه خود افغانها است چه دولت افغانستان و چه اپوزیسیون مسلح مانند طالبان و حزب اسلامی كه اطراف درگیر در جنگ هستند، و دیگر هم بعد خارجی قضیه است كه عبارت از مداخله حلقات آشكار و پنهان كشور های همسایه و منطقه در امور افغانستان است كه آنها دست دراز در قضایای افغانستان دارند.اگر بخواهیم بحران افغانستان را حل كنیم بطور مشخص و خلاصه باید عرض كنیم كه اطراف داخلی قضیه كه عبارت از حكومت افغانستان و اپوزیسیون مسلح حكومت كه عبارت از حزب اسلامی و طالبان باید كنار بیایند و بدون قید و شرط به طرف میز مذاكره بروند و همچنان اپوزیسیون سیاسی و همه جهت های كه به نحوی از انحا در قضیه افغانستان دخیل هستند به شمول احزاب كه از حكومت حمایت میكنند و در مجموع همه بروند به طرف یك تفاهم بین الافغانی و بدون قید و شرط بر سر میز مذاكره بنشینند و هر حرفی كه دارند بگویند و در نهایت به چند نقطه مشترك برسند تا جنگ در افغانستان خاتمه پیدا كند و باعث خروج نیروهای خارجی از افغانستان شود و هیچ بهانه برای حضور نیروهای خارجی در افغانستان باقی نماند. تشكیل نظام نیز باید بر اساس تفاهم صورت بگیرد نه از طریق زور و تفنگ. این كار تا آن زمان صورت گرفته نمی تواند كه قوت های خارجی كه به نحوی در قضیه افغانستان دخیل هستند اعم از نیروهای منطقه ای و نیروهای بین المللی به شمول امریكا و كشور های غربی رحم كنند بر ملت افغانستان و كمك كنند افغانستان را برای رسیدن به یك حل سیاسی و یك تفاهم واقعی بین الافغانی، و باید از پروسه صلح بین الافغانی حمایت بكنند تا این پروسه به سر برسد و افغانستان برود به سوی ثبات و اسقرار سیاسی و خاتمه جنگ.
پایان