تجاوز ۶ جدی ۱۳۵۸ قشون سرخ بر افغانستان پیامد ها و درسها

چهل و یکمین سالروز تجاوز شوروی بر افغانستان در حالی فرا می رسد که متاسفانه هنوز از زخم های خونین بدن تکه و پاره کشور، دارد خون می چکد.

هر چند اتحاد جماهیر شوروی وقت سالها پیش از اثر جهاد مقدس مردم افغانستان مرده است، اما زخم شمشر زهر آلودش هنوز هم از مردم افغانستان به انواع و اقسام مختلف قربانی می گیرد. روزانه دهها نفر در کشور کشته و زخمی می شود. فقر دست به بیدادگری کم سابقه ی زده است. فساد اوج قله اش را بی رحمانه گام گذاشته است. در هیچ جای کشور و هیچ کسی در امن نیست و حکومت داری سالم وجود ندارد.

شاید در اذهان نسل جوان کشورسوالی مطرح شود که نابسانی طاقت فرسای امروز افغانستان چه ربطی به اتحاد شوروی وقت و تجاوزش بر کشور ما می گیرد درحالیکه چهار دهه فاصله در میان وجود دارد؟

جواب خیلی ساده است و آن اینکه تجاوز شوروی بر افغانستان زمینه این همه نابسامانی را در کشور در بیشتر موارد مساعد ساخت. و افغانستان را چون گوسفند زخمی در وادی گرگ ها رها کرد. اگر اتحاد جماهیر شوروی وقت به حمایت از کمونیست ها بر کشور تجاوز نمی کرد، به یقین که حکومت کمونیستی خیلی زود به دست مردم افغانستان سقوط می کرد، و در کشور یک حکومت ملی و اسلامی به خواست مردم تشکیل می گردید.

در این تحلیل کوتاه نگاهی انداخته شده به جنایات و کشتار های هولناک نیروهای اتحاد شوروی وقت در افغانستان و این که چگونه آمدند و به چه سان رفتند.

از تجاوز تا شکست

به تاریخ 6 جدی 1358هـ ش که مطابق به 27 دسامبر1979 م می شد؛ سپاه چهلم اتحاد جماهیر شوری وقت که از قبل برای این هدف در نزدیکی های سرحدات شمالی کشور جا به جا گردیده بود؛ از زمین و هوا وارد افغانستان گردید.

درین اردو برید جنرال توخارینوف به عنوان قوماندان؛ برید جنرال وتکاپوف به عنوان آمر سیاسی و برید جنرال لویانوف و برید جنرال کرکاکین به ترتیب به حیث رییس ارکان و آمر کشف قرار داشتند.

اردوی چهلم که متشکل از صد قطعه جز و تام بوده و دارای چهار فرقه موتوریزه که عبارت باشد از لوای توپچی، لوای راکت و دافع هوا، قطعات انجینیری و مخابره، و جز و تام های تامیناتی و لوژستیکی بود. تعداد قوای مذکور در سال 1358 هـ ش به هشتاد هزار تن می رسید که بعد ها به این تعداد افزوده شده به یک صدو پانزده هزار رسید. که در نکات مهم و استراتیژیک کشور از جمله میدان های هوایی کابل، بگرام و شین دند جا به جا گردیدند.

اسناد کافی وجود دارد که حکومت دست نشانده نور محمد تره کی و حفیظ الله امین (اولین و دومین رئیس شورای انقلابی که رهبری افغانستان در رژیم خلقی را به عهده داشتند) بارها از اتحاد جماهیر شوروی وقت دعوت نموده بودند که بر افغانستان تجاوز نماید. به ویژه پس از قیام 24 حوت 1357 هـ ش مردم هرات.

از بین بردن حفیظ الله امین که به مخالفان شوروی وقت تمایل پیدا کرده بود، هراس از ایجاد یک حکومت اسلامی در افغانستان، چشم داشت به منابع زیر زمینی، توسعه طلبی و دیدگاه های آیدیالوژیکی از موارد مهم عوامل تجاوز شوروی بر افغانستان به حساب می آید.

سپاه چهلم شوروی وقت حدود نه سال با مردم افغانستان جنگید که پیامد آن برای افغانستان حدود دو میلیون شهید، صدها هزار بیوه و یتیم، شش میلیون مهاجر و نیم میلیون معلول بوده و علاوه بر آن زیر ساخت های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی کشور به شدت صدمه دید و در عرصهء معارف یک نسل کامل بی سواد ماند و زمینه دخالت بیگانه ها در کشور مساعد گردید.

در حدود 620 هزار از نیروهای اتحاد شوروی به نوبت در افغانستان با مجاهدین جنگیدند و سر انجام پس از نه سال مقاومت مردم افغانستان بتاریخ 26 دلو 1367 هـ ش بعد از شکست مفتضحانه از افغانستان بیرون شدند. به اساس آمار رسمی شوروی هزینه این تجاوز برای شوروی ها 14751 کشته، 47000 زخمی و مصرف نزدیک به پنجاه میلیارد دالر بوده است، که با توجه به ارزش واقعی پول در آن ایام پنجاه میلیارد دالر پولی کمی نبوده است.

بالاتر از همهء اینها؛ اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی بخاطر تجاوز بر افغانستان بهایی به قیمت وجودش پرداخت، چنانچه در ظرف یک دهه بعد از تجاوز، تجزیه شد و از جغرافیای سیاسی جهان نابود گردید.

نمونه هایی از کشتار بی رحمانه شوروی ها  در افغانستان

هر چند به اثر تجاوز نیروهای شوروی وقت بر افغانستان در حدود دو میلیون انسان جان های شیرین شان را از دست داده اند، اما، در این جا به شکل نمونه مواردی از این کشتار های بی رحمانه به هدف یاد دهانی نسل جوان کشور، نقل می گردد.

به تاریخ 25 جدی 1358 هـ ش 750 تن از اهالی قریه غروشلاق ولسوالی چهاردره ولایت کندز از طرف نیروهای شوروی وقت قتل عام گردیدند.

به تاریخ 21 دلو 1358 هـ ش 250 تن در ولسوالی دشت ارچی ولایت کندز توسط قوای شوروی وقت به قتل رسیدند.

به تاریخ 21 اسد 1359 هـ ش حدود 1200 نفر از اهالی ولایت میدان وردگ حین ادای نماز عید در اثر بمباردمان طیاره های نیروهای اشغالگر شوروی وقت به قتل رسیدند.

به تاریخ 19 جدی 1359 هـ ش در یک عملیات هوایی و زمینی قوای شوروی وقت بیش از 200 تن از اهالی ولسوالی خان آباد ولایت کندز که زنان، اطفال و موسفیدان را نیز شامل می شد، بی رحمانه به قتل رسانیده شدند.

به تاریخ 2 سرطان 1360 هـ ش در اثر بمباردمان جنگنده های شوروی وقت در تبانی با رژیم دست نشانده کابل در قندهار صد ها تن به قتل رسیدند.

به تاریخ 5 اسد 1361 هـ ش نیروهای شوروی در دوران عملیات تهاجمی؛ شش قریه ولایت لوگر را ویران و در حدود 200 تن غیر نظامی را به قتل رسانیدند.

به تاریخ 7 اسد 1361 هـ ش به تعداد 120 تن از جوانان و نوجوانان، در قریه چرماب ولسوالی دهنه غوری ولایت بغلان توسط نیروهای شوروی در یکی از دره های قریه مذکور محاصره و به رگبار بسته شدند.

به تاریخ 5 ثور 1362 هـ ش در اثر حملات هوایی و زمینی نیروهای شوروی و حامیان داخلی آنها که از اواسط ماه اپریل بر شهر هرات صورت گرفت که هزاران تن زن؛ مرد و کودک جان های خود را از دست دادند.

به تاریخ 18 قوس 1362 هـ ش در یک عملیات تصفیوی قوای شوروی به تعداد 250 تن از اهالی ولایت غزنی به قتل رسیدند.

 به تاریخ 28 حوت 1362 هـ ش یک دسته از کماندوهای قوای شوروی در چپرهار ولایت ننگرهار حمله نموده و یک تعداد جوانان را به هلیکوپترها سوار نمودند تا به عسکری سوق دهند، 75 تن از آنها را که خواستند فرار کنند، از طرف سربازان روسی به قتل رسیدند.

به تاریخ 28 سنبله 1363 هـ ش در اثر بمباردمان طیاره های شوروی و حامیان داخلی شان به تعداد 150 تن از اهالی مظلوم ولایت بغلان به قتل رسیدند.

به تاریخ 1 دلو 1363 هـ ش در یک عملیات تصفیوی نیروهای شوروی در حدود 542 تن از مردمان بی دفاع  ولسوالی چهاردره ولایت کندز به قتل رسیدند.

به تاریخ 25 حمل 1364 هـ ش در اثر حملات هوایی و زمینی قوای شوروی، هزاران تن در ولسوالی قرغه یی ولایت لغمان به قتل رسیدند.

به تاریخ 24 سرطان 1364 هـ ش تهاجم سنگین نیروهای شوروی بر وادی پنجشیر آغاز یافت، خسارات مالی و جانی فراوانی به اهالی منطقه وارد گردید.

به تاریخ 13 جوزا 1366 هـ ش در اثر بمباردمان نیروهای شوروی و اردوی نجیب در حدود 100 تن از اهالی ولسوالی ارغنداب ولایت کندهار به قتل رسیدند.

به تاریخ 20 قوس 1366 هـ ش طی بمباردمان قوای شوروی در ولایت نورستان (که در آن زمان بخشی از کنر بود) 200 تن از اهالی به شمول مردان، زنان و اطفال به قتل رسیدند.

به تاریخ 4 دلو 1367 هـ ش در حدود 1200 تن از اهالی سالنگ جنوبی توسط نیروهای شوروی وقت قتل عام گردیدند.

ملت افغانستان با دستان خالی طوری به مصاف این ابر قدرت جهانی رفت که جهان را به حیرت واداشت. نه سال تمام جنگید تا نیروهای شوروی وقت را محکوم به شکست نماید. که نیاز است نسل جوان کشور این شهامت و دلیری پدران و نیاکان شان را پاس بدارند.

این بود مثال هایی از قتل و کشتار در زمان اشغال اتحاد شوروی در افغانستان، اما آیا مردم افغانستان ازین تباهی ها برای امروز وفردای شان درسی گرفته اند؟

درسی که از دیروز باید گرفت

متاسفانه بعد از شکست اتحاد شوروی وسقوط رژیم دست نشانده در بهار 1371 ه ش تنظیم های مجاهدین نتوانستند حکومت مشترکی بوجود بیاورند بل، آتش جنگ های میان گروهی را در کشور شعله ور ساختند. طی جنگهای داخلی دههء نود میلادی و پیامد های بعدی آن، نه مردم افغانستان فرصت یافتند از وارثین اتحاد جماهیر شوروی حساب این همه جنایات را گرفته و غرامت جنگی طلب نمایند و نه هم جامعهء جهانی دلچسپی داشت که متجاوزین را به محاکم بین المللی بکشاند. تمام متحدین سابق مجاهدین اعم از کشور اروپایی، امریکا و کشورهای همسایه افغانستان درصدد شدند تا از وضع جدید به نفع خود شان بیشترین استفاده را بنمایند.

حالا سه دهه بعد از خروج قشون سرخ از کشور؛ افغانستان هنوز هم از نعمت آزادی و خود ارادیت محروم است. ظاهراً ایالات متحده امریکا پس از امضای توافقنامهء صلح با طالبان در صدد این است تا نیروهایش را از افغانستان بیرون نماید، اما پالیسی حقیقی هنوز برای کسی روشن نیست. قوت های مخالف صلح در داخل و بیرون کشور در صدد سبوتاژ کردن پروسهء صلح می باشند و به همین خاطر هم وضع امنیتی کشور روز به روز وخیم تر شده می رود.

 دولت افغانستان و تحریک طالبان مکلفیت دارند تا تجربهء ناکام تنظیم های مجاهدین را تکرار نکرده، با ساده سازی گفتگوهای صلح با هم کنار بیایند. فهرست طویل خواست های دو طرف به عنوان اجندای مذاکرات؛ پیامی جز ناکام شدن پروسهء مذاکرات و رفتن به طرف جنگ های ویران کن داخلی؛ ندارد. قضایای محوری ایکه درین برهه از زمان باید در گفتگو های دو طرف روی آن توافق صورت گیرد؛ اینها اند:

  1. توافق روی چهارجوب برای تشکیل یک ساختار انتقالی یا مؤقت که تمام اطراف به شمول طالبان خود شان را در آن ببینند و ازطرف جامعهء جهانی حمایت گردد.
  2. توافق روی تعدیل قانون اساسی کشور در دوران حکومت مؤقت مطابق تقاضاهای مرحلهء جدید و حل و فصل تمام جزئیات دیگر ضمن گفتگو و مذاکره.
  3. توافق روی کم ساختن خشونت و قبول اوربند کامل، بعد از اطمینان از تشکیل ساختار مؤقت/ انتقالی.
  4. قبول انتخابات به عنوان یگانه وسیلهء تداول سلطه در دورهء مابعد حکومت مؤقت/ انتقالی و ترسیخ آن به عنوان یک اصل در قانون اساسی کشور.

خواست مردم افغانستان و اکثریت قاطع جریانات سیاسی و اجتماعی از تیم های محترم مذاکره کننده اینست که حساسیت مرحله را درک نموده بدون ضیاع وقت بین هم به توافق رسیده و افغانستان را از تباهی وجنگ داخلی نجات دهند.

منابع:

  • طنین، ظاهر، نام کتاب: افغانستان در قرن بیستم ص 263 الی 264
  • نویسنده گان: گروهی از پژوهش گران از انستیتوی تاریخ نظامی فدراسیون روسیه، نام کتاب: جنگ افغانستان؛ ناشر: بنگاه نشرات میوند – کتاب خانه سبا، سال چاپ اول 1999 م و سال چاپ دوم 2003 م.
  • نویسنده گان: بسم الله ذکی؛ وحیدالله مصلح و محمد زمان مزمل؛ نام کتاب: تجاوز شوروی بر افغانستان داستان خونین اشغال و جهاد، سال نشر 1398 هـ ش، ناشر: مرکز مطالعات استراتیژیک و منطقوی.
  • کامگار؛ دکتور جمیل الرحمن؛ نام: کرونولوژی حوادث تاریخی افغانستان؛ سال چاپ 1382؛ ناشر: بنگاه انتشارات میوند، کتاب خانه سبا؛ صفحات 39، 40، 41، 44، 46، 48، 56، 59، 61، 62، 64، 66، 67، 68، 81 و 89 (با تخلیص).