زندان و زندانیان بگرام، قربانی سیاست های منفور از کابل الی واشنگتن!
احمدضیاء رحیمزی
زندان بگرام وزندانیان افغان وخارجی آن، از زمانی که نیروهای امریکایی وناتو بنام مبارزه علیه آنچه آنها به زغم خود آنرا تروریزم بین المللی میخوانند، بگونه نامیمونی وارد خاک افغانستان شدند، قربانی این مبارزه نامیمون هستند، که طی سالیان اخیر وقتی عملکرد امریکاییها حتی کاسه صبر رئیس جمهور حامد کرزی را نیز لبریز ساخت،این موضوع بیشتر در صدر اخبار رسانه های داخلی وخارجی قرار گرفت.
اگر از ابتدای این داستان تا امروز را بخواهیم مرور کنیم باید صفحات زیادی را سیاه کرد درست همان گونه که امریکاییها دراین زندان با اعمال وحشیانه و ضد بشری تاریخ این زندان را سیاه رقم زدند، ولی از بحث طولانی حذر نموده فقط روی وضعیت چند روز اخیر که پس از خبر رهایی 650 تن افغان از این زندان جهنمی در این راستا بوجود آمده، بحث میکنیم.
همان گونه که رسانهها گزارش داده اند، پس از رهایی این تعداد که کمیسیون مؤظف برای بررسی دوسیه های این زندانیان، آنان را بیگناه توصیف مینماید، امریکاییها وتعدادی از حلقات افغانی که همیشه منافع امریکا وغرب برای آنها بیشتر از منافع ملی وطن شان وهموطنان شان مهم است به واویلا پرداختند که این افراد رها شده و بیشتر از آن هم 88 تن از زندانیانی که هنوز دوسیه های شان تکمیل نشده است، خیلی خطرناک اند وتهدید جدی برای امنیت افغانستان شمرده میشوند.
اما جالب این جاست که وقتی امریکاییها از یک سو با صراحت تام اعلام میدارند که طالب دشمن آنها پنداشته نمی شود، دراین صورت نگاه داشتن این تعداد زندانی در بگرام وآن هم در وحشت ناک ترین حالت آن روی چه حسابی است و از نیروهای امریکایی مستقر در افغانستان گرفته تا سناتوران جمهوری خواه آن کشور از رهایی این عده چرا دلهره ونگرانی دارند؟
از جانب دیگر قضیه رهایی زندانیان زندان موحش بگرام به فیصله کمیسیونی که از جانب رئیس جمهور کرزی توظیف شده، در زمانی که جنجال وتنش بین افغانستان وامریکا روی امضای پیمان امنیتی به اوج خود رسیده است و ارگ کابل همه روزه میزبان هیأتی از امریکا و غرب است که برای فشار آوردن یا تسهیل زمینه امضای پیمان امنیتی به کابل میآیند، نشان میدهد که هردو جانب کابل و واشنگتن از موضوع زندان وزندانیان بگرام قصد استفاده ابزاری وسیاسی را دارند.
از همه جالب تر اینکه درحالیکه آقای عبدالشکور دادرس مسؤول کمیسیون رسیده گی به دوسیه های زندانیان بگرام به رسانهها اعلام میکند که اسناد و مدارک ارائه شده از جانب نیروهای امریکایی و ناتو به آنها در مورد خطرناک بودن 88 زندانی باقیمانده دربگرام، نمی تواند مجرم بودن آنها را ثابت سازد و این تعداد نیز بزودی رها خواهند شد، اداره امنیت ملی افغانستان ادعا میکند که آنها اسناد و شواهد را به این کمیسیون ارائه نموده اند که خطرناک بودن اقلاً 55 تن از این مجموعه و افراد رها شده را نشاندهی مینماید.
به هرترتیب، آنچه مهم است این است که اگر زندان بگرام جزئی از خاک افغانستان است (هرچند شاید به لحاظ عملی تحت سیطره دولت کنونی افغانستان نباشد) پس باید افراد دستگیرشده و زندانی شده در آنجا نیز طبق اصول و شرایط عدلی و قضایی افغانستان محاکمه شوند ولی اینکه امریکاییها حتی به سویه سناتوران خود در امر رهایی چند زندانی افغان مداخله میکنند و از جانب دیگر رئیس جمهور حامد کرزی نیز با توجه به اعتراضات امریکا امر بازرسی مجدد دوسیه های آنان را صادر میکند، به وضاحت نشان میدهد که رئیس جمهور کرزی به هر اندازه و هر حدی که بخواهد خود را آزاد ومستقل جلوه دهد وبه هر حدی که قضیه دفاع از حاکمیت ملی افغانها را مطرح سازد، مشکل همان است که امریکاییها نه به حاکمیت ملی افغانستان هیچ گونه احترامی دارند و نه هم به خواسته های وی به حیث رئیس جمهور افغانستان ارج مینهند.
موضوع تأسف بار در این راستا آن است که تیم کاری حامد کرزی در ارگ ریاست جمهوری، از کسانی تشکیل نگردیده که آقای کرزی بتواند در این راستا بر ایشان حساب کند.
بدبختانه همان گونه که در موضوع امضای پیمان امنیتی با امریکا به مشاهده رسید، از وزرای کابینه گرفته تا کاندیدا های انتخابات آینده ریاست جمهوری، همه و همه با دل و جان امضای پیمان امنیتی با امریکا را قبول داشتند و از ابراز مخالفت خود دراین راستا با حامد کرزی نیز امتناع نکردند.
حال که یکبار دیگر اختلاف نظر بین ارگ کابل و قصر سفید واشنگتن در رابطه با زندان وزندانیان بگرام برملاشده، مشاهده میشود که عده زیادی از اطرافیان نزدیک رئیس جمهور کرزی، به عوض حمایت از موقف وی، بیشتر به تائید وحمایت از نظریات امریکا وامریکاییها در این عرصه میپردازند.
هرچند جای شکی نیست که رئیس جمهور حامد کرزی از قضیه زندان بگرام و زندانیان آن محل، به حیث یک برگ برنده در مخالفت هایش با امریکاییها در رابطه با پیمان امنیتی و سائر زد و بندهای سیاسی و پشت پرده استفاده مینماید، اما نمی توان از این حقیقت روشن انکار کرد که درست به همان گونه که گذاشتن پیش شرطها در رابطه با پیمان امنیتی با امریکا ولو برای هر هدفی باشد، جزئی از خواستهها و آرمان های مردم است، به همان گونه آزادی زندانیانی که سالها را بدون تثبیت هر گونه جرم، در عقب میله های زندان بگرام با همه وحشت و زیر پا شدن حقوق ابتدایی انسانی شان گذشتانده اند، خواسته و تقاضای مردم است و مردم از ایستاده گی دولتمردان در مقابل امریکا و استعمار غرب از دولت وحکومت حمایت همه جانبه به عمل خواهند آورد.
پایان