نگاهی به تاثیرات سیاسی پایگاه های دایمی امریکا در افغانستان

 

وحيد مژده

تسلط امریکا بر مناطق حساس از جهان بخش مهم و بنیادی از استراتژی این کشور برای کنترول جهان است هدف امریکا بعنوان بزرگترین قدرت رهبری کننده در جهان، کنترول بر منابع و ظرفیت های استراتژیک جهان و مقابله با همه موانع و چالش هائی است که در برابر این هدف قرار گیرد و نقش رهبری کنندهء امریکا را تضعیف نماید. پایگاه های نظامی امریکا در جهان، وسیلهء مهمی برای نیل به این هدف است.

پایگاه به مرکز نظامی ثابتی گفته می شود که بر اساس  امضای قرارداد با کشور صاحب خاک برای مدت طولانی مشخصی به امضا می میرسد اینگونه پایگاهها معمولا برای مدتی بیشتر از 50 سال  اجاره می شوند وظرفیت ‌های آنها از 30 هزار نفر به بالا است.

قرار گزارش مرکز تحقیقات بین‌المللی کندی، ایالات متحدهء امریکا در حال حاضر 700 تا 800   پایگاه زمینی،  دریایی، هوایی و جاسوسی در خارج از آمریکا دارد. بطور مشخص 737 پایگاه در 130 کشور خارجی قرار دارند که تعدادی از آنها پایگاه های موقت هستند. تعداد مراکز نظامی و جاسوسی و فرقه های ارتش آمریکا در خاک آن کشور ها به  6000 می رسد.

هم اکنون تعداد یک میلیون و۱۴۰هزار نظامی آمریکایی در این پایگاه‌ها مستقر هستند. از این تعداد، ۴۰۰هزار نفر سرباز نیروی زمینی،‪ ۳۱۰هزار نفر نیروی دریایی، ۱۳۰هزار نفر تفنگدار دریایی و ‪ ۳۰۰هزار نفر مربوط نیروی هوائی هستند که در این پایگاه‌ها مستقر اند.

در جنگ جهانی دوم آلمان و جاپان شکست خوردند  و امریکا در این کشور ها پایگاه های نظامی دایمی خود را تاسیس کرد اما در دوران جنگ سرد، امریکا برای مقابله با کمونیزم، به ایجاد پایگاه های نظامی در مناطق حساس از جهان که گفته می شد در معرض تهدید کمونیزم قرار دارد اقدام نمود. در جریان جنگ کوریا، امریکا در کوریای جنوبی پایگاه نظامی تاسیس کرد که تا کنون موجود است.

شکست اتحاد شوروی و از میان رفتن تهدید کمونیزم به معنی پایان کار این پایگاه ها نبود. امریکا با ایجاد دشمنان فرضی تلاش نمود تا ادامهء موجودیت پایگاه های خود در سراسر جهان را توجیه نماید. جنگ علیه تروریسم و تهدید دسترسی کشورهای دشمن غرب به تکنالوژی اتومی بخشی از این بهانه هاست.

بنا براین وقتی امریکا در سال 2001 برای انتقام از واقعهء یازدهم سپتامبر به افغانستان لشکر کشید، مفکورهء ایجاد پایگاه را در سر داشت در حالیکه در آن زمان تهدید طالبان و القاعده از صحنه غایب شده و امنیت در افغانستان برقرار شده بود.

از همان آغاز کار، امریکائی ها به بازسازی و توسیع میدان های هوائی قندهار و بگرام پرداختند که این کار با هزینه های سرسام آور ملیارد دالری صورت گرفت. مشخص بود که این کار برای آن نیست که بعد از خروج نیروهای خارجی، پایگاه های مذکور به اردوی افغانستان سپرده شود. تاسیسات عظیمی که در این پایگاه ها ساخته شد از جمله آشیانه های طیارات، ورکشاپ ها و بخصوص خطوط پرواز برای فرود و پرواز طیاراتی که بعضی از آنها را فقط خود امریکا در اختیار دارد، مشخص می ساخت که هدف امریکا حضور طویل المدت در افغانستان است. این در حالی بود که هیچ برنامه ای برای بازسازی نیروی هوائی اردوی افغانستان در دستور کار آنان قرار نداشت.

امریکائی ها از حساسیت های مردم افغانستان در مورد خارجی ها آگاه بودند و به همین دلیل همیشه می گفتند که هدف شان از آمدن به افغانستان فقط کمک به مردم افغانستان است و با برقراری امنیت و نابودی هراس افگنان آنها از افغانستان خارج خواهند شد. اما با گذشت زمان و بصورت تدریجی از احتمال حضور طویل المدت و حتی دایمی در افغانستان سخن گفتند و خواهان امضای قرار داد های استراتژیک با افغانستان گردیدند.

موضوع پایگاه های دایمی امریکا در افغانستان برای نخستین بار در زمان ریاست جمهوری جورج بوش در سال 2005 مطرح شد. در 20 فبروری آن سال سناتور جان مک کین و سناتور هلری کلنتن در سفر به افغانستان از حکومت افغانستان، تقاضای پایگاه های دایمی امریکا را در خاک این کشور نمودند. شایعاتی وجود داشت که آنها خواست پنج پایگاه را مطرح کردند. امریکا از قبل ملیارد ها دالر را صرف ساختن این پنج پایگاه کرده بود که عبارت بودند از پایگاه هوائی بگرام، پایگاه هوائی قندهار، پایگاه هوائی شیندند، پایگاه هوائی خوست و پایگاهی در ولایت هلمند در منطقهء شورابک. بعدها این تقاضا ها بصورت غیر رسمی و بیشتر به شکل رسانه ای تکرار شد تا قبل از اجرائی شدن این تصمیم، هم در افغانستان و هم در ایالات متحدهء امریکا برای تحقق این هدف ذهنیت سازی شود.

کشور های همسایه و منطقه که در مورد اهداف اصلی امریکا در افغانستان شک و تردید فراوان دارند، با تشدید این شایعات، نگران شدند و تلاش کردند تا با تحت فشار قرار دادن افغانستان، به افغانها بفهمانند که با حضور بیش از چهل کشور خارجی در افغانستان هم قادر اند تا برای افغانستان مشکل ایجاد نمایند. افغانستان بخاطر محاط به خشکه بودن نیاز به راه های ترانزیت کشورهای همسایه دارد.

در مورد پایگاه های خارجی سوال اینست که فرضا در صورت اختلاف و جنگ میان کشور های همسایه، وجود پایگاه های امریکائی می تواند بعنوان یک وسیلهء موثر مدافع کشوری باشد که این پایگاه در خاک آن کشور قرار دارد؟ در دوران آخرین جنگ میان هند وپاکستان که منجر به جدائی بنگلادش از پاکستان شد، نیروهای مستقر در پایگاه امریکا در پاکستان هیچ مداخله ای در این جنگ نکردند و اعلام بیطرفی نمودند. بنابراین این تصور که پایگاه امریکا در خاک افغانستان مانع از مداخلهء همسایه ها در کشور ما گردد یک تصور غلط و باطل است.

عده ای به این باور اند که پایگاه های نظامی امریکا می تواند به تحکیم دیموکراسی در کشور کمک کند. مشخص نیست که این تصور بر بنیاد کدام تجربه استوار است. دهها سال است که امریکا در خاک مصر پایگاه دارد اما در مصر یکی از نامردمی ترین رژیم ها مستقر بود. زمانیکه مردم مصر علیه رژیم مبارک دست به قیام زدند، این پایگاه در برابر این تحول فقط نظاره گر بود که مشخص می شود این گونه پایگاه ها در برابر این گونه مسایل کاملا بیطرف باقی می مانند. پس اگر کسانی به این تصور باشند که با دوستی با امریکا، این پایگاه ها آنها را بر اریکهء قدرت در افغانستان نگه خواهد داشت، کاملا اشتباه کرده اند.

کشوری که پایگاه نظامی امریکا در آن قرار دارد نمی تواند خواستار بسته شدن پایگاه حتی بعد از مدت معینه گردد. پایان کار پایگاه به تصمیم امریکا مربوط است.

در کشور هائی که شکست خوردهء جنگ اند و امریکا در گذشته با اعزام نیروی نظامی آنها را تحت سیطرهء خود در آورده، این پایگاه ها شکل دایمی و ابدی را بخود گرفته اند. بعنوان مثال در آلمان و جاپان که تاهنوز هم این پایگاه ها بحال خود باقیست.

جاپان کشوری است که در دوران جنگ جهانی دوم مورد بمباران اتومی قرار گرفت و به همین دلیل مردم این کشور شدیدا مخالف جنگ اند. در قانون اساسی جدید جاپان که بعد از جنگ تدوین شد، کشور های فاتح در مادهء نهم قانون اساسی این کشور صلح طلبی را اضافه نمودند و به این ترتیب جاپان استفاده از زور در روابط بین المللی را محکوم نمود و به یک قدرت نظامی بسیار کوچک برای دفاع از امنیت سرحدات خود اکتفا کرد.

با پایان جنگ دوم جهانی و آغاز جنگ سرد، رویاروئی میان امریکا و شوروی موجب شد تا جاپان برای امریکا کسب اهمیت کند اما مشکل این بود که این کشور نمی خواست در درگیری های جنوب شرق آسیا شامل گردد. بنابراین امریکا در صدد شد تا در این کشور مستعمره ای برای خود دست و پا کند تا خارج از حیطهء قانونی کشور جاپان باشد.  محل جدید جزیرهء اوکیناوا بود.

از 1945 تا  1972 این جزیره مستقیما توسط وزارت دفاع امریکا اداره می شد. در این دوره یک ملیون و سه صد هزار ساکنان جزیرهء اوکیناوا فاقد تابعیت مشخص بودند. آنها برای سفر به هر نقطهء دیگر جاپان نیاز به مجوز از جانب مقامات امریکائی داشتند.  هرنوع مخالفت با حضور امریکا در اوکیناوا هواداری از کمونیسم بشمار می آمد و امریکا تعدادی از مردم اوکیناوا را به امریکای جنوبی تبعید کرد.

در اوایل دههء هفتاد قرن گذشته مردم اوکیناوا مخالفت خویش را با حضور پایگاه های امریکا که از آن در جنگ ویتنام استفاده می شد با شدت بیشتری آشکار کردند. بخصوص که خلاف موازین بین المللی امریکا در این جزیره سلاح های کیماوی از جمله گاز مخرب اعصاب را ذخیره کرده بود. بعد از اینکه مشخص شد حتی سلاح های اتومی هم در این پایگاه نگهداری شده است، امریکا تحت فشار افکار عمومی جهان در سال 1972 مجبور شد تا با اکراه حاکمیت جاپان بر این جزیره را به این شرط بپذیرد که پایگاه های امریکا در آنجا بصورت دایمی باقی بماند و به این ترتیب این جزیره همچنان تحت حاکمیت ارتش امریکا باقی ماند.

اکثریت مردم جاپان خواهان بسته شدن این پایگاه هستند و این مخالفت ها حتی موجب بی ثباتی سیاسی و سرنگونی حکومت ها در جاپان شده است. مردم جاپان استدلال می کنند که امروز هیچ نیازی به این پایگاه نیست اما امریکا می گوید که چالش های تروریسم در شرق دور هنوز به حال خود باقیست و امریکا به این پایگاه نیاز دارد.

در سال 1960 امریکا طی یک توافق سری با جاپان این مسئله را پذیرفت که سلاح های اتومی را در خاک جاپان ذخیره نکند اما در سال 1981 سفیر سابق امریکا در جاپان افشا کرد که علی الرغم چنین توافق، امریکا در خاک جاپان سلاح های اتومی را ذخیره کرده است. بعد از این جریان جنجالی در سطح بین المللی برپا شد اما وزارت دفاع امریکا این مسئله را تائید یا رد نکرد. این نکته نشان می دهد که امریکا به تعهداتی که در قرارداد های خود در مورد پایگاه ها امضا کرده هرگز وفادار نیست.

سربازان و پرسونل این پایگاه ها تابع قوانین کشور امریکا هستند نه از کشوری که پایگاه در خاک آن قرار دارد. پس کشور میزبان حق ندارد تا سربازی را هرچند مرتکب بزرگترین جنایت ها شده باشد، طبق قوانین خود محاکمه نماید.

در طول سالها سربازان امریکائی در موارد متعددی دست به جنایت زده اند که از آن جمله تجاوز جنسی به کودکان جاپانی است. دولت امریکا هر بار در برابر جنایات سربازان خویش از محاکمه و مجازات آنان مطابق به قوانین امریکا سخن گفته است اما در عمل این مجازات ها کاملا سبک و بی ثمر بوده و مانع دوام جنایات نشده است.

در کوریای جنوبی نیز وضع چنین است. موارد تجاوز جنسی و قتل توسط سربازان امریکائی مستقر در کمپ (کیسی) در کوریای جنوبی بار ها بوقوع پیوسته و نیز در یک مورد سربازان امریکائی در سیزدهم جنوری 2002 با تانک 60 تنی، دو دختر سیزده سالهء کوریائی را به طرز فجیعی کشتند.

دولت کوریا خواستار آن شد تا مرتکبین این عمل مطابق به قوانین کوریا به اتهام قتل عمدی محاکمه شوند اما امریکائی ها هرگز به این کار حاضر نشدند و خود شان دو نظامی مذکور را بصورت نمایشی در یک دادگاه نظامی محاکمه نموده و تبرئه کردند زیرا از نظر این دادگاه هر چند دو نظامی مذکور مرتکب سهل انگاری در انجام وظیفه شده بودند اما محکمه فیصله نمود که قتل دو دختر مذکور غیر عمدی بوده است. این کار به تظاهرات وسیعی در کوریای جنوبی انجامید که مردم خواستار خروج نیروهای امریکائی از کشور شان شدند اما امریکا هرگز حاضر به این کار نیست.

پیشرفت برنامهء اتومی کوریای شمالی و روابط پر تشنج میان کوریای شمالی و جنوبی که یادگار دوران جنگ سرد است، امروز به نفع امریکا بوده و امریکا با استفاده از این اختلاف، همچنان به حضور خود در کوریای جنوبی ادامه می دهد.

وضع پایگاه های امریکا در آلمان هم به همین ترتیب است. هرچند که با فروپاشی اتحاد شوروی دیگر نیازی به حضور چنین پایگاه احساس نمی شود اما امریکا حاضر نیست پایگاه های خود در خاک آلمان را رها نماید. امریکا از طریق پایگاه های خویش در خاک آلمان، گذشته از اروپا، بخش بزرگی از آسیا را هم تحت کنترول دارد.

در استراتژی امنیت ملی ایالات متحدهء امریکا که در 17 سپتامبر 2002 به تصویب رسید، در مورد پایگاه های امریکا در خارج از این کشور چنین آمده است:

حضور نیروهای امریکائی در آنسوی دریاها یکی از اساسی ترین نماد های تعهدات امریکا به متحدان و دوستان خود است. ایالات متحده در راستای حفظ توازن قوا جهت حمایت از آزادی، مایل به استفاده از این نیروها در دفاع از خود و دیگران است و در همین رابطه برای مقابله با حوادث غیر قابل پیشبینی و رویاروئی با چالش های امنیتی پیش روی ما، امریکا نیازمند مراکز و پایگاه هائی در درون وبیرون از اروپای غربی و شمال شرق آسیا است و همچنین نیازمند تمهیداتی موقت، اما سریع الحصول برای استقرار نیروهای امریکائی در نقاط دوردست است.

اما آنچه که در استراتژی امنیت ملی امریکا آمده ظاهر قضیه است که می خواهند که مردم امریکا نشان دهند هدف از همهء این تمهیدات، دفاع از اتباع امریکاست در حالیکه در ماهیت امر، این منافع خصوصی سرمایداری است که از آن دفاع می شود و صاحبان کمپنی های بزرگ اند که از آن بهره می برند. تعداد زیادی از پایگاه ها در کشور های خارجی برای محافظت از منابع نفتی و خطوط لولهء نفت بمیان آمده است تا نه تنها استفاده از این منابع را برای امریکا مصئون سازند بلکه دست رقبا را نیز از آن دور نگهدارند. نفت تعیین کنندهء سیاست های امریکا در شرق میانه و آسیای میانه است.

در پشت ادعای امریکا در جنگ علیه تروریسم، همین اهداف نهفته است قبل از یازدهم سپتامبر و اشغال افغانستان بوسیلهء امریکا، شرکت های نفتی امریکائی منابع نفت و گاز در آسیای میانه را سروی کرده بودند و به همین دلیل برنامهء حمله به افغانستان و سرنگونی رژیم طالبان قبل از یازدهم سپتامبر 2001 در دستور کار پنتاگون قرار داشت.

بعنوان مثال منابع نفت و گاز بستر بحیرهء خزر یکی از کانون های توجه امریکا به این منطقه است. وزارت انرژی امریکا برآورد کرده بود که ذخایر اثبات شده در آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان کمتر از 8 ملیارد بشکه است اما این مقدار می تواند تا 200 ملیارد بشکه نیز برسد. در مورد ذخایر گاز ترکمنستان هم گفته شده که این کشور هشتمین کشور جهان از نظر ذخایر گاز است.

سیاست ملی کابینهء بوش در زمینهء انرژی که در 17 می 2001 ارائه شد و بعنوان گزارش چنی شناخته می شود تخمین نموده بود که ذخایر نفت اثبات شده در آذربایجان و قزاقستان کمی بیشتر از دریای شمال یعنی چیزی در حدود 20 ملیارد بشکه است که می تواند تمامی نفت مورد نیاز اروپا را به مدت یازده سال تامین کند.

بعضی از صاحبنظران به این باور اند که بستر دریای خزر آخرین منبع دست نخوردهء بزرگ نفت و گاز در جهان است که می تواند برای مدتی رقیبی برای منطقهء نفت خیز خلیج فارس بشمار آید. این منبع بزرگ می تواند برای چین که بسرعت در حال رشد است بسیار کارآمد باشد. چین کشوری با سرعت بسیار بالای رشد، از سال 1993 مبدل به وارد کنندهء نفت شده است.

چین در تلاش است تا به قرار دادی با قزاقستان دست یابد که نفت آنکشور را از طریق خط لوله به شانگهای برساند و همچنان می کوشد تا از روسیه نفت بخرد که از طریق یک خط لوله از سایبریا به داجنگ در منچوری امتداد خواهد یافت.

کنترول منابع نفت این منطقه در حقیقت کنترول رشد اقتصادی چین است. کشور های نفت خیز این منطقه محاط به خشکه اند که انتقال نفت آنها به مناطق دور تر مستلزم مصارف بیشتر است. استفاده از منابع نفتی آسیای میانه به این دلیل که به چین نزدیک تر است، برای این کشور ارزانتر تمام خواهد شد.

بنابراین می توان دلیل دیگر توجه امریکا به این نقطهء مهم از جهان را دریافت. یعنی مهار کشور هائی که می تواند برای امریکا در آینده مشکل افرین باشد.ایران هم از جمله کشور هائی است که بخشی از دریای خزر را مالک است و با امریکا نیز روابط پر تنشی دارد.

بنابراین هدف امریکا از داشتن پایگاه در افغانستان اهدافی به مراتب فرا تر از مرز های افغانستان و پاکستان است اما پیامد ها و تبعات منفی آنرا بیشتر مردم افغانستان متقبل خواهند شد که برخی از این پیامد های منفی در بخش سیاسی واقتصادی را می توان چنین برشمرد:

  • ضعیف نگهداشتن نظام کشور به منظور وابستگی بیشتر به امریکا و اعمال نفوذ بر دولتمردان.
  • قدرت یافتن قوت های محلی همدست با امریکا که زمینه ساز تجزیهء افغانستان خواهد بود.
  • عدم توجه به قوانین افغانستان که به این ترتیب دولت در افغانستان از نظر مردم دست نشانده و بی اعتبار جلوه خواهد کرد و اعتبار قانون در نزد مردم نیز از بین خواهد رفت.
  • وابستگی نظامی کشور که نیروهای مسلح افغان را مبدل به وسیله ای در دست امریکا خواهد ساخت و حتی امکان کودتاهای نظامی چنانچه در کشور های دیگر اتفاق افتاده است نیز متصور است.
  • افزایش مخالفت کشور های منطقه با حضور امریکا و ادامهء ناامنی ها در افغانستان، تشدید جنگ استخباراتی در عکس العمل به فعالیت های استخباراتی امریکا.
  • اعمال نفوذ در مناسبات دیپلوماتیک و تجارتی افغانستان با کشور های دیگر.
  • غارت منابع طبیعی افغانستان.
  • تشدید اختلاف میان یک قشر کوچک ثروتمند همدست با امریکا که از حضور امریکا حمایت خواهند کرد و اکثریتی که علیه آن خواهند جنگید.
  • دادن انگیزهء جنگ به مخالفین که می تواند به دوام جنگ تا آیندهء نامعلوم کمک کند.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *