وقایع ایکه باعث توقف نماز های جمعه و جماعت در تاریخ مسلمانان گردیده است

بخش اول

بخش دوم

حوادث طبیعی

 حوادث طبیعی زیادی به وقوع پیوست که در اثر آن نماز های جماعت در مساجد معطل گردید و حتی بیت الحرام در مکه مکرمه را نیز شامل گردید. و این وقایع در مکه معروف بود. چنانچه الأزرقيّ (ت 250هـ) -کتاب “أخبار مكة” می نویسد که باب بزرگ بنی شیبه به نام «باب السیل» یاد می شد. و گاهگاهی شدت سیل آنقدر می بود که مقام ابراهیم را از جایش دور ساخته و از روبروی کعبه به طرف دیگری می برد.

علامه محمد المنتصر بالله الكتانيّ (ت 1419هـ) در تفسيرش للقرآن (آية 27 سورة الحج) می نویسد: قبل از چند سال به یاد دارم که سیلی بزرگی در مکه سرازیر شد و در حرم مکی آب آنقدر بلند شد که به ابواب کعبه رسید و در اثر آن مدت دو روز نماز در حرم متوقف گردید. این حالت بر یک تعدادی خیلی سخت تمام شد و دیدند که هیچ کسی به کعبه طواف نمی کند، چس تعدادی وارد آب شدند تا آب بازی کرده و طواف نماید. یک تعدادی که آب بازی یاد داشتند توانستند که با آب بازی طواف کنند، اما یک تعدادی که آب بازی نمی توانستند وارد آب شدند و در نتیجۀ آن غرق شدند. پس مسئولین امور مجبور شدند که مردم را از طواف منع کنند، زیرا مردم خود را در معرض مرگ قرار می دادند.

شيخ محمد الصباغ المالكي المكّي (ت 1321هـ) -در كتابش “تحصيل المرام في أخبار البيت الحرام“- قصه های زیادی از سیل های بزرگی را یاد می کند که وارد حرم مکی گردیده و باعث تعطیل نماز جماعت شده و حتی سبب ویرانی کعبه گردیده است. اما تعطیل نماز در آن بیشتر از هفت نماز طول نکشیده است. چنانچه در سال نهصد و هشتاد و سه سیل بزرگی وارد مطاف گردیده و آب سیل به قفل های ابواب کعبه رسید. این آب یک شبانه روز باقی ماند و نماز های جماعت برای هفت نماز معطل گردید.

اما در رابطه به اماکن دیگری غیر از مکهء معظمه حافظ ابن كثير دمشقي (ت 774هـ) روایت می کند که در سال  647هـ “آب در بغداد طغیان کرد و بخش بزرگی از اماکن و خانه های مشهور را ویران ساخت. در اثر آن نماز جماعت در اکثر مساجد ناممکن گردید و فقط سه مسجد از آن مستثنی بود. ابن الفُوَطي (ت 723هـ) در “الحوادث الجامعة“- از غرق شدن بغداد در سال 653 هـ خبر می دهد و می گوید: «مساجد منهدم گردید مانند جامع منصوره که اولین مسجد جامع در بغداد بود و جامع المهدی در رصافه و تعداد دیگری از مساجد. و شکی نیست که در نتیجۀ آن نماز ها درین مساجد معطل گردیده است.

حسن بن محمد العباسي الصفدي (ت بعد 717هـ) – در «نزهة المالك والمملوك»- تذکر می دهد که در سال 717هـ سیل ویرانگری به شهر بعلبک لبنان سرازیر شد و باعث منهدم شدن مساجد و تعطیل نماز ها گردید. او در وصف این سیلاب می نویسد: با هر چیزی که مقابل می شد آنرا ویران و سرنگون می ساخت به همین سبب خانه های زیادی ویران شد و اموال بیشماری از بین رفت، مردان، زنان و اطفال غرق شدند و تا وقتی ادامه یافت که به مسجد جامع بزرگ داخل شد و مساجد زیادی ویران شد و نماز ها معطل قرار گرفت.

فتنه های اجتماعی فراگیر

صفحات تاریخ اسلامی حاکی از آنست که بار ها نماز های جمعه و جماعت به سبب فتنه هایی که بین پیروان مذاهب، ادیان و طوایف مختلف واقع گردیده، معطل شده است. شاید این بدترین سببی است که باعث تعطیل نماز ها گردیده، زیرا دین را تحت دعوای حرص حفاظت از آن، ضایع می سازد از مثال های آن یکی آنست که ابن کثیر در کتاب “البدایه و النهایه” ضمن حوادث سال 403هـ. ذکر کرده است. او می نویسد:

«در ماه شوال زوجۀ یکی از رؤسای نصرانی های بغداد فوت کرد. در تشیع جنازۀ او جمع غفیری عزا داران با گریه کنندگان در حالیکه صلیب بدوش داشتند، به صورت آشکار بیرون شدند.. بعضی از بنی هاشم این عمل آنها را نادرست پنداشته و مورد اعتراض قرار دادند. یکی از غلام های این رئیس نصرانی آن جوان را با دبوس (وسیلۀ جنگی مانند گرز) زده و سر او را زخمی کرد. در نتیجۀ آن مسلمانان بر آنها شوریدند که در نتیجه برخورد شکس خورده و به یکی از کلیسا های نزدیک داخل شدند. عموم مردم از دنبال آنها وارد کلیسا شده و تمام اشیای آنرا تاراج کردند. نصارا را در شهر مورد تعقیب قرار دادن و این فتنه در بغداد منتشر گردید و در نتیجۀ آن نماز های جماعت برای چندین روز معطل قرار گرفت. می بینیم که فتنه ها همیشه از برخورد های کوچک شروع می شود و به قتال وسیع و چور چپاول منتهی می شود و باعث تعطیل امور دین و دنیا می گردد.»

همچنان حادثۀ مشابه آن بین مسلمانان و یهود واقع گردید که در نتیجۀ نماز جمعه در مناطق مختلف بغداد تعطیل شد. ابن کثیر روایت می کند که در سال 573 هـ فتنۀ بزرگی بین یهود و عامۀ مردم واقع گردید و چون روز جمعه فرا رسید، عوام مردم از اقامۀ نماز جمعه در بعض مساجد جلوگیری کردند و تعداد دیگری به سوی بازار عطار ها، که یهودیان در آنجا بودند، رفته و به کنیسۀ یهود داخل شده و آنرا چور کردند و شرطه «پولیس» نتوانست که آنها را باز دارد.

همچنان که فتنه های بین مسلمین و مسیحیان باعث تعطیل و ضایع شدن نماز های جمعه گردید، فتنه هایی که بین اهل سنت و شیعیان واقع گردید، نیز باعث تعطیل نماز ها گردیده است. چنانچه حافظ ابن الجوزي – در كتابش «المنتظم» – از حوادث سال 349هـ سخن می گوید که بین اهل سنت و شیعه در پل جدید در بغداد واقع گردید و فردای آنروز نماز جمعه در تمام مساجد هر دو طرف تعطیل گردید فقط در مسجد براثا «مربوط شیعیان» نماز جمعه خوانده شد و بس. معطل قرار گرفتن نماز ها احیاناً به سبب فتنه های تعصب بین یک مذهب و طایفه واقع گردیده است. چنان تذکر می دهد که در 447هـ فتنۀ بین اشاعره و حنبلی ها در بغداد واقع شد. درین حادثه جانب حنابله از قوت زیادی برخوردار بودند به گونۀ که هیچ یکی از اشاعره نمی توانستند که به نماز های جمعه و جماعت حاضر شوند.

جنگ های ویرانگر

معطل شدن نماز ها و عبادت در بیوت الله به سبب جنگ چیزی است که حتی مقدس ترین مساجد مسلمین نیز از آن در امان نبوده است و شاید قدیمی ترین حادثۀ ازین گونه، همانست که به دنبال سرکوبی اهل مدینه در سال شصت و سه هجری توسط لشکر یزید صورت گرفت. قاضي عياض (ت 544هـ) – در “إكمال المُعْلِم بفوائد مسلم” در توصیف اعمالی که لشکر یزید در حق اهل مدینه مرتکب شدند می نویسد: «لشکر یزید اهل مدینه را شکست دادند و برای سه روز مدینه را مباح قرار دادند و به قتل عام پرداختند. در نتیجۀ آن یک تعداد صحابه، فرزندان مهاجرین و انصار به قتل رسیدند و آذان و نماز در مسجد نبوی در آن روز ها متوقف گردید.

و مشهور ترین حادثۀ که در بیت الحرام رخ داد، آنست که از سوی أبو طاهر الجنّابيّ القرمطيّ (ت 332هـ) صورت گرفت. او با لشکر بزرگش در سال 317 وارد بیت الحرام گردید و حجاج در یوم ترویه قرار داشتند حج شان را فاسد ساخت و هزاران شخص را در صحن مسجد حرام به قتل رسانده و حجر الاسود را از جایش برداشته و به مرکز دولت خویش هجر برد ( که در حال حاضر در منطقۀ احساء در شرق سعودی قرار دارد). امام ذهبی در تاریخ الاسلام می گوید: هیچ کسی نتوانست درین سال در عرفه توقف کند و به این ترتیب حج مسلمانان در آن سال معطل شده که مهم تر از نماز های جماعت نزد آنان است.

قبل از این عمل مجرمانۀ قرمطی ها حادثۀ شبیه به آن واقع شد، چنانچه مورخ عبد الملك العصامي المكي (ت 1111هـ) در کتاب “سمط النجوم العوالي“- بیان می کند که در سال 250هـ شورشگر علوی إسماعيلُ بن يوسف الأخيضر مُلقّب به سّفّاك (ت 252هـ) به مکه داخل شد و والی که از سوی خلیفۀ عباسی تعیین شده بود، از آنجا فرار کرد. اسماعیل سفاک خانۀ او غارت کرد و اموال مردم را غصب نمود، بعد از آن به سوی کعبۀ شریفه روی آورده پوش کعبه و اموال و خزاین داخل آن را نیز به غارت برد و مکه را نیز چپاول کرده و بعضی بخش های آنرا آتش زد و بعد از پنجاه روز از مکه بیرون شد. اسماعیل سفاک به سوی مدینه رفت، والی مدینه که از سوی خلیفۀ عباسی تعیین شده بود، پنهان شد. او بر اهل مدینه بنای ظلم را گذاشت، خانه های شان را ویران کرد و مدت پانزده روز نماز در مسجد نبوی معطل گردید. بعد از آن دو باره به مکه برگشت و آنجا را محاصر کرد تا اندازۀ که اهل آن از تشنگی و گرسنگی وفات کردند… چون موسم حج فرا رسید و مردم به عرفات رفتند، به سوی عرفات رفته و حدود یک هزار و یک صد نفر را به قتل رساند و باقی حجاج از از آنجا فرار کردند و در آن شب و روز هیچ کسی، سوای اسماعیل و عسکر او، در عرفات باقی نماند.

همچنانی که مدینۀ، منوره از دست اسماعیل سفاک گرفتار اذیت های فروان گردید، برای بار دوم نیز مسجد نبوی بدست شورشیان علوی محمد و علی فرزندان حسین بن جعفر الصادق نیز بسته شد. آنها در سال 271هـ با لشکر خویش به مدینه داخل شدند و بنای غارت و فساد را گذاشتند. ابن كثير دمشقي در “البداية والنهاية” می نویسد: «تعداد زیادی را به قتل رساندند و اموال مردم را به غارت بردند، برای چهار جمعه نماز در مسجد نبوی معطل گردید و مردم نه به نماز جمعه و نه نماز جماعت حاضر شدند فإنا لله وإنا إليه راجعون»

و حدود یک قرن قبل از امروز در اواخر جنگ اول جهانی نیز نماز در مسجد نبوی تعطیل گردید، چنانچه مولفین کتاب معلمو المسجد النبوي‘ در شرح سوانح الشيخ ألفا هاشم (ت 1349هـ) می نویسند: او در آن زمان امام مسجد نبوی بود و می گوید: زمانی که محاصرۀ قوت های شریف حسین بن علی (ت 1931م) شدت گرفت، والی عثمانی فخري باشا (ت 1948م) مسجد نبوی را مرکز نظامی برای لشکر و اسلحه قرار داد و مناره های مسجد نبوی را به حیث برج های مراقبت مورد استفاده قرار داد که در نتیجۀ آن نماز ها معطل شده و برای مدتی ازین مناره ها صدای آذان بلند نشد.

اشغالگران و طاغوتان

غیر از مکه و مدینه، در سایر مراکز تمدن اسلامی نیز نماز های جمعه و جماعت بار ها به سبب جنگ ها تعطیل شده است و شاید مسجد اقصی بیشتر از هر مسجد دیگر در معرض این گونه تجاوز و تعطیل قرار گرفته است. چنانچه نماز در مسجد اقصی تحت حکم صلیبی ها برای مدت تقریباً نود سال معطل بود. آنها حکومت و سلطۀ خود را در آن دیار با ارتکاب بزرگترین قتل عام آغاز کردند. چنانچه ابن الاثیر در کتاب «الکامل» می نویسد: صلیبی ها در داخل مسجد اقصی حدود هفتاد هزار نفر را به قتل رساندند که شامل ائمۀ مسلمانان، علماء، عباد، زهاد و کسانی می شد که وطن های خویش را ترک گفته و درین مقام شریف سکونت گزیده بودند.

این حالت شباهت زیادی به وقایعی دارد که در اندلس رخ داد. و این زمانی بود که مسیحیان اسپانی به آن دیار هجوم بردند و شهر های بزرگ اندلس را محاصره کردند. مؤرخ أندلس عبدالله عنان (ت 1986م) – در كتابش “دولة الإسلام في الأندلس“- به نقل از كتاب ‘أخبار العصر في انقضاء دولة بني نصر‘ که از سوی شخص مجهولی نوشته شده و مشاهدات خودد را در آن ثبت کرده، می نویسد که اسپانی ها از تمام تعهداتی که در معاهدۀ تسلیم غرناطه نموده بودند و باید طبق آن آزادی دینی مسلمانان احترام می گذاشتند، عقب نشینی کردند، مساجد را بستند و مسلمانان را از اقامۀ شعایر دینی شان منع کردند و عقاید و شریعت مسلمین مورد بی حرمتی قرار گرفت.

از مهم ترین حوادثی که تاریخ اسلامی درین مورد یاد آور می شود، دو حادثۀ خیلی مهم است که یکی هجوم مغولی به قیادت هلاکو در سال 656هـ بالای بغداد و دیگری هجوم تاتار بر دمشق در سال 803 هـ به قیادت تیمور لنگ است. جنایت های وحشتباری که مغول در بغداد مرتکب شد، مشهور تر از آنست که درین جا روایت شود. اما در رابطه با موضوع این مقاله همان کافی است که قول ابن کثیر را از کتاب البدایه و النهایه نقل کنیم. او می گوید: «خطباء، ائمه، حاملین قرآن کشته شدند و مساجد، نماز های جمعه و جماعت ها برای چندین ماه معطل شد»

إمام السبكيّ (ت 771هـ) – در ‘طبقات الشافعيّة‘- این حالت حزن انگیر را چنین توصیف می کند: «بغداد به دست هولاکو افتاد، امیر المومنین و سایر مسلمانان به قتل رسیدند، صلیب بلند شد و صدای ناقوس به گوش ها رسید.«از خانه هایی که الله متعال فرمان داده است که اسم الله از آن بلند شود» مساجد جامع تخریب شد، و نماز در مساجد معطل شد… و این سرزمین و اهل آن آنچنان نابود شدند که گویا خوابی بیش نبود…»

ابن خلدون (ت 808هـ) -در تاريخش- می نویسد: زمانی که قاید تاتاری محمود قازان (ت 703هـ) با لشکرش در سال 699هـ وارد شام شد و به دمشق رسید، به چپاول و غارت آغاز کردند، به مسجد اموی داخل شدند و حرمت مسجد را با تمام اعمال محرم پایمال کردند، قضات و خطباء مورد اهانت قرار گرفته و نماز های جمعه و جماعت معطل شد» و این درحالی بود که قازان از همان نسل تاتار بود که مسلمان شده بودند.

اما هجوم تیمور لنگ بالای دمشق با وحشت و بربریت کمتر ازین نبود. او که مدعی اسلام بود و با اهل شام در مقابل فدیه صلح نمود که اهل شان را باید به آنها بسپارد و از قتل و چپاول در امان بمانند . اما همین که داخل شدند، ازین اتفاق برگشته و به غارت، تخریب و آتش زدن شهر پرداختند. و مطابق تعبير مقريزيّ در كتاب ‘السلوك لمعرفة دول الملوك‘ مردم از دین و دنیا خویش دستبردار شده و مشغول این مصیبت جدید شدند، مساجد از اذان و اقامۀ نماز جماعت معطل شد.

علامه ابن خلدون که در همین عصر زندگی داشته و به زیارت دمشق رفته بود و شخصاً با تیمور لنگ ملاقات کرده بود، از جنایات او و افرادش قصه هایی دارد. و از آتش زدن هایی سخن می گوید که منتبج به سوختن مسجد اموی و تعطیل نماز گردیده است.

او در سفرنامه اش می نویسد که: «خانه های مردم را آتش زدند، این آتش زدگی آنقدر ادامه یافت که به سقف مسجد جامع رسید و در اثر آن مس های آن ذوب شد و سقف و دیوار های آن فرو ریخت، واقعاً حالت وحشت بار و شنیعی بود»

مجير الدين العليمي المقدسيّ (ت 928هـ) در كتابش ‘التاريخ المعتبر في أخبار من غبر‘ در وصف این حالت می نویسد: «نماز جمعه فقط یک بار در مسجد اموی برپا گردید که همان جمعۀ اول استیلاء تاتار بر شهر بود»

شورش ها و احتجاج ها

هم چنان که جنگ ها باعث تعطیل نماز های جمعه و جماعت گردیده است، حوادث دیگری مانند اضطراب های سیاسی، نبودن امنیت نیز باعث گردیده است که نماز ها معطل قرار گیرد.

ابن شاهين الملطي (ت 920هـ) – در ‘نيل الأمل في ذيل الدول‘- می نویسد که یکی از ایام جمعه سال 802هـ فتنه بزرگی بین امراء و ممالیک واقع شد «در نتیجۀ آن قاهره به لرزه درآمد، ابواب مساجد بسته شد، خطبا نماز ها و خطبه های را مختصر کردند، در بعض جاها خطبه خوانده نشد و حتی در بعض مساجد هیچ نماز خوانده نشد و مردم گرفتار وحشت شده و بازار ها بسته شد»

همچنان در مصر اضطراب و نا امنی بزرگی واقع شد و مردم به سبب آن نماز های جمعه را ترک گفته و مساجد بسته شد. مؤرخ الجَبَرْتي (ت 1237هـ) در کتاب ‘عجائب الآثار‘می نویسد که در سال 1230هـ انقلاب عسكريّ ناکامی بر ضد والي عثماني در مصر محمّد علي باشا (ت 1265هـ) صورت گرفت. این کودتای نظامی باعث بی امنی شدیدی گردید. چنانچه جبرتی در وصف آن می نویسد: «این حادثه که مثال آن را در هیچ کشوری نشنیده ایم، مدت پنج ساعت را در بر گرفت که قبل از نماز جمعه شروع شد و تا نزدیک های نماز عصر ادامه یافت. درین مدت کوتاه مردم را چنان خوف و وحشت فرا گرفت که هیچ قابل توصیف نیست. اموال مردم به غارت رفت، نماز جمعه خوانده نشد، مساجد بسته شد و مردم آمادگی کامل گرفته و سلاح شخصی خود را بدوش گرفتند»

در بلاد مغرب اسلامی مورخ المغربی أبو العباس الناصري (ت 1315هـ) – در كتابش ‘الاستقصا لأخبار دول المغرب الأقصى‘– می نویسد: «زمانی که سلطان عبدالملک بن زیدان (السعدی سلطان المغرب متوفای 1040هـ) به قتل رسید و با برادرش ولید بن زیدان بیعت صورت گرفت، در فاس فتنه ها بالا گرفت و نماز جمعه و تراویح در مسجد جامع قرویین مدت زیادی معطل گردید و در شب قدر فقط یک شخص در مسجد نماز خواند و از ترس و شدت جنگ ها دیگران نتوانستند به نماز حاضر شوند»

ابن عذاري المراكشي – در ‘البيان المغرب‘ می نویسد: «زمانی که بنی عبید (فاطمیون) از تونس به سوی مصر رفتند، پادشاهان صنهاجه هنوز هم در افریقا (تونس) خطبه را به نام آنها خوانده و اسمای آنها را در منابر ذکر می کردند. تا حدی که اهل قیروان به نماز جمعه نمی آمدند، تا خود را دعوت ایشان نجات داده و از بدعتی که خواندن اسمای شان بود، دوری کنند. یک تعدادی به سوی مسجد می آمد و چون به مسجد نزدیک می شد مخفیانه می گفت: اللهم اشهد اللهم اشهد. و بعد از آن برمیگشت و چهار رکعت نماز ظهر را می خواند. تا حالت به جایی رسید که هیچ کسی از اهل قیروان به نماز جمعه حاضر نمی شد. و تذکر می دهد که خطبه به نام فاطمی ها تا سال 440هـ ادامه یافت و بعد از آن قطع شد و اعلام شان حریق گردید.

اینجا موقف عجیب و شگفت آوری از آل قیروان را مشاهده می کنیم که دشمنی شدیدی با فاطمی ها داشتند. آنها همینقدر در توان داشتند که نماز جمعه را در اعتراض بر فاطمی ها ترک گفته و به خاطر حفاظت از دین خویش و نشنیدن توصیف کسانی، که به نظر شان حکام ظالم بودند، از جمع شان کناره گیری کنند. اما این که از کنار مساجد گذشته و می گفتند: بار الهی تو گواه باش، به خاطری بود که نماز جمعه نزد شان از عظمت خاصی برخوردار بوده و دوست داشتند که به مسجد حضور یابند و یگانه چیزی که آنها را باز می داشت، دعا کردن به حکامی بود دین آنها را نمی پسندیدند.

در خاتمۀ این بررسی تاریخی از حوادثی که باعث تعطیل نماز های جماعت در مساجد مسلمین شده است، متوجه می شویم که اقداماتی که امروز در رابطه به توقف نماز های جمعه و جماعت در مساجد از ترس نشر ویروس کرونا صورت می گیرد، عمل استثنایی در تاریخ نیست، بلکه امثال و نمونه های آن در تاریخ امت ما وجود دارد که تحت اسباب مختلفی صورت گرفته است. بعضی از اسباب شباهت زیادی به انگیره های صحی امروزی دارد، تعدادی از آنها ضرر کمتر از امروز داشته و تعداد از آن بزرگتر و خطرناک تر از وقایع امروزی بوده است. علاوه بر آن: این پردۀ سیاه که افق حیات ما را پوشانیده، هرچند طولانی باشد، حتماً روزی پایان می یابد، چنانچه جنگ ها و مشکلات قبلی از بین رفت و یک بار دیگر محبان و معماران مساجد به سوی این مراکز نور بر می گردند و عاشقان محراب و مشتاقان منبر به سوی معشوق شان باز می آیند.

پایان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *