بکار گیری اسباب و توکل بر الله متعال

منبع: سایت عربی الجزیره
ترجمه: مومن حکیمی
در عصر حاضر که وبای کورونا همه جا را فرا گرفته، نباید با استدلال به تقدیر از استعمال اسباب خود داری شود.

ایمان به تقدیر الهی هیچ نوع تعارضی با بکار گیری اسباب مشروع ندارد؛ بلکه اسباب نیز مانند مسببات، از سوی الله متعال مقدر است. لذا کسی که گمان می کند الله متعال نتایج و مسببات را بدون مقدمات و اسباب آن مقدر کرده است، از حقیقت تقدیر بیخبر مانده و مرتکب بزرگترین تهمت بر الله متعال شده است.

 زیرا اسباب نیز مانند مسببات شامل تقدیر می باشد، چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم در جواب کسی که از رقیه (به کسر راء یعنی دم کردن) پرسید که آیا تقدیر الله متعال را رد کرده می تواند؟ فرمودند: دم کردن نیز از تقدیر الله متعال است. علاوه بر آن زندگی عملی رسول الله صلی الله علیه وسلم و اصحاب ایشان همیشه بر اساس بکار گیری اسباب جریان داشته و سیرت پیامبر صلی الله علیه و سلم گواهی می دهد که ایشان تمام وسایل را بکار برده تدابیر لازم را اتخاذ و اسباب عمل را فراهم می ساختند.

درین روزها وبای جدیدی که به نام ویروس کورونا معروف است، مردم را به خود مشغول ساخته است. شکی نیست که این وبا نیز تابع تقدیر الهی است و بکار گیری اسباب – که بدون شک از تقدیر الله متعال است.  در مقابله با آن حتمی و ضروری می باشد. چنانچه محمد رسول الله صلی الله علیه وسلم که سید و پیشوای توکل کنندگان است، همیشه اسباب را بکار می بردند و غزوات ایشان، که به تقدیر و مشیت الهی جریان می یافت، نشان می دهد که ارادۀ قوی در اخذ و بکار گیری اسباب داشتند. رسول الله صلی الله علیه وسلم اقدامات احتیاطی را انجام داده و لشکر را آماده می ساختند، پیش قراولان و ترصد کنندگان را قبل از فرستادن لشکر، ارسال می داشت، در بعضی حالات دو زره را یکی بالای دیگری به تن کرده و کلاهخود را به سر میکردند، تیر اندازان را به دهنۀ دره نشاندند، اطراف مدینه را خندق حفر کردند، اصحابش را به هجرت به سوی حبشه و بعد از آن به سوی مدینه اجازده دادند و بعد از آنها خودش نیز راه هجرت در پیش گرفتند. در راه هجرت تمام اسباب احتیاطی را فراهم نمودند، شترانی را برای سواری آماده ساختند، راه بلدی را باخود گرفتند، چند روزی را در غار ثور پنهان شدند. و چون به سفر جهاد و یا عمره می رفتند، با خود زاد و توشۀ را می گرفتند و در تمام این حالات بازهم ایشان سید و سردار توکل کنندگان بودند.

بکار گیری اسباب برخلاف توکل نیست:

این که می گویند بکار گیری اسباب مخالف توکل است، نشان دهندۀ جهل در دین، نادانی و قلت علم از سنت های الهی در خلق و امر او تعالی است. الله متعال مخلوقات را با اسباب آن آفرید و یک سلسله اسبابی را برای بندگانش نشان دهی کرد تا به وسیلۀ آن مغفرت، رحمت و ثواب او تعالی را در دنیا و آخرت بدست آورند. پس کسی که گمان می کند به مجرد توکل و ترک اسباب، که الله متعال به آن امر کرده، مطلوبش را حاصل می می کند و این که خواسته های انسانی وابسته به اسبابی نیست که الله متعال آنرا وضع کرده است، در غلط فهمی فاحشی فرو رفته است.

توازن میان مقام توکل و بکار گیری اسباب:

اصل آنست که بنده به خاطر رسیدن به مطلب خویش اسبابی را که الله متعال برای بندگانش بیان کرده و اجازۀ بکار گیری آنرا داده است، استعمال کند و در عین حال معتقد باشد که مسبب اصلی، الله سبحانه و تعالی است و منفعتی را که از بکار گیری اسباب متوقع است، به تقدیر الله متعال حصول می شود و اگر الله بخواهد با وجود بکار گیری اسباب انسان را محروم ساخته می تواند. درین صورت اعتماد و اتکای او بر الله متعال بوده و رسیدن منفعت را با وجود بکار گیری سبب، از سوی الله متعال می داند.

در یک تحقیق و پیگیری اقوال علماء در رابطه با توازن بین مقام توکل و بکار گیری اسباب می بینیم که جمهور علماء تأیید می کنند که توکل حقیقی در صورتی تحقق می یابد که انسان مومن، به وعدۀ الله متعال یقین داشته و مطمئن باشد که فیصلۀ او تعالی حتماً واقع می شود. ولی در عین حال پیروی از سنت نبوی را در طلب امور خویش ترک نکند و در اموری که برای زندگی ضروری است مانند طعام، نوشیدنی، آماده ساختن سلاح و بستن دروازه به خاطر محفوظ ماندن از دشمن و امثال آن، حتماً اسباب لازم را بکار اندازد. در عین حال با قلب خود برین اسباب متکی و مطمئن نباشد، بلکه به این باور باشد که اسباب در ذات خود منفعتی را جلب و ضرری را دفع نمی تواند؛ بلکه سبب و مسبب را فعل الله متعال بداند و معتقد باشد که همه به خواست الله متعال صورت می گیرد.

اثر گذاری سبب در مسبب:

یک سلسله اسبابی است که هر انسان با فطرت خویش آنرا می شناسد، مانند همبستری سبب ولادت طفل است، انداختن بذر سبب سبز شدن کشت است، خوردن سبب سیر شدن است، نوشیدن آب سبب سیراب شدن است و…

اما یک سلسله اسبابی است که بعضیها در تأثیر آن به جدال و مخالفت می خیزند. مانند این که: پیروی از شریعت الهی سبب سعادت در دنیا و آخرت می شود و خارج شدن ازین شریعت سبب بدبختی در دنیا و آخرت است، دعاء سبب دفع مشکلات و دسترسی به خواسته ها می شود… و یک سلسله اسبابی است که از نظر یک تعداد زیاد مردم مخفی می ماند مانند اسباب و عوامل حوادث و پیشآمد های اجتماعی.

عزت و ذلت، پیشرفت و عقب مانی، رفاهیت و سختی، شکست و پیروزی و سایر حوادثی که در مسیر زندگی جوامع واقع می شود، حتماً اسبابی دارد که این نتایج را بار می آورد. یعنی در صورتی که اسباب آن منعقد شد، حتماً نتایج مربوطه را به دنبال دارد. درست مانند حوادث طبیعی چون منجمد شدن آب، جوش آمدن آب، فرود آمدن باران و امثال آن…

این حوادث هر کدام اسبابی دارد که الله متعال آنرا تعیین و مقدر کرده است و هر زمانی که این اسباب تحقق یافت، حوادث مذکور به وجود می آید؛ با این تفاوت که اسباب حوادث طبیعی حساب شده و اکثراً قابل شناخت بوده و میتوانیم با شناخت این اسباب، از وقوع نتایج آن نیز معرفت حاصل کنیم. در حالی که وقایع اجتماعی دارای اسباب متعدد و پیچیده بوده و نمی توانیم قاطعانه زمان واقع شدن و نتایج آن را پیش بینی کنیم. شریعت اسلامی این قانون را، به حیث قانون عام سبب و مسبب، در نصوص متعددی برای ما بیان می کند و خلاصۀ آن چنین است که هرچیزی را الله متعال تقدیر و فیصله نموده، آنرا با اسباب آن مقدر وابسته ساخته است و کسی که می خواهد نتیجۀ معینی را بدست آورد، باید سببی را که منتج به نتیجۀ مطلوب می شود، بکار اندازد.

انکار از قانون سببیت منتج به ابطال حقایق علوم می شود:

به نص قرآن ثابت است که اسباب شرعی محل واقع شدن حکم الله متعال و رسول او می باشد و این اسباب که مقتضی مسببات خود است، نیز همین گونه مقدر شده است. زیرا حکم الله متعال، به معنای شریعت اوست و تبعیت مسبب از اسباب، تقدیر اوست و در مجموع، هر دوی آن آفرینش و امر او می باشد و ثابت است که خلق و امر بدست او تعالی است، هیچ تبدیلی در خلق الله رخ نمی دهد و حکم او تغییر نمی یابد. همچنان که الله متعال احکام اسباب مقدره را مخالف تقدیر آن ظاهر نمی سازد، بلکه آنرا مطابق اسباب آن اجرا می سازد و همانگونه تعامل می کند که به هدف آن خلق شده است، به عین ترتیب اسباب شرعی را نیز از سببیت و امری را که به خاطر آن مشروع شده، بیرون نمی سازد. و این سنت او شرعاً و امراً می باشد و آن سنت او در قضاء و قدر است. الله متعال فرموده است:

“فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا” (فاطر : 43)

«پس هرگز براى سنت خدا تبديلى نمي يابى، و هرگز براى سنت خدا دگرگونى نخواهى يافت»

پس مسببات همیشه با اسباب آن شرعاً و تقدیراً وابسته است و به همین علت طلب آن بدون بکار گیری اسباب آن مذموم شمرده شده است. و همچنان که انکار از این که اسباب انسان را به مسبب می رساند، امر مردود است، بلکه نتایجی که از انکار قانون سببیت ناشی می شود کفایت می کند که تمام حقایق ثابت علمی را ویران سازد؛ زیرا تمام علوم بر همین قانون متکی است.

نفی اسباب همان گونه که نشانۀ کوتاهی و نقصان عقل است، طعن در شریعت الهی نیز شمرده می شود. زیرا الله متعال می فرماید:

وَمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاء مِن رِّزْقٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا” (البقرة : 164)

«و بارانى كه خدا از آسمان نازل كرده و به وسيله آن زمين را پس از مردگى اش زنده ساخته »

يَهْدِي بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ” (المائدة : 16)

«خدا به وسيله آن [نور و كتاب] كسانى را كه از خشنودى او پيروى كنند به راه هاى سلامت راهنمايى ميكند»،

انسان مومن، اسباب را بکار می اندازد، زیرا به اخذ اسباب امر شده است و معتقد است که اله متعال آثار و نتایج آنرا مرتب و مقدر می سازد و در عین حال فقط اطمینان و اتکاء به رحمت الله متعال و عدل او و حکمت و علم او یگانه پناه گاه و وسیلۀ نجات او از وسوسه های شیطانی است.

الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَفَضْلًا وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ  [البقرة : 268]

«شيطان، شما را از تهيدستى و فقر مي ترساند، و شما را به كار زشت امر مي كند، و خدا شما را از سوى خود وعده آمرزش و فزونى رزق مي دهد و خدا بسيار عطا كننده و داناست»

صحابه رضوان الله علیهم همین معنا را درک کرده و فهمیدند که ایمان به تقدیر به معنای ترک اسباب نیست، به همین سبب بود که عمر رضی الله عنه سخن ابو عبیده رضی الله عنه را رد کرد که ایمان به تقدیر را با عدم اخذ اسباب مربوط می دانست. چنانچه در داستان طاعون عمواس که در تاریخ اسلام مشهور است، زمانی که عمر رضی الله عنه تصمیم گرفت که به شام داخل نشده و دوباره به مدینه برگردد، ابو عبیده بن الجراح گفت: آیا از تقدیر الله فرار می کنی؟ عمر رضی الله با شنیدن این اعتراض به شگفت افتیده و گفت: کاش این سخن را شخص دیگری غیر از تو می گفت (چون عمر رضی الله عنه ابوعبیده را خیلی احترام می کرد و نمی خواست در هیچ کاری با وی مخالفت کند)؛ بلی از تقدیر الله به سوی تقدیر الله فرار می کنیم. و بعداً افزود: اگر شتران خود را به وادی ببری که دو دره داشته و یک آن سرسبز و دیگر آن خشک باشد و تو شتران خود را به درۀ سرسبز بچرانی، آیا آنرا مطابق تقدیر الله متعال چرانده ای و اگر به درۀ خشک ببری باز هم به تقدیر الله برده ای؟

یعنی عمر و ابوعبیده رضی الله عنهما می دانستند که تقدیر به معنای علم سابق الله متعال در رابطه به آن چیزی است که واقع می شود؛ اما عمر رضی الله به این نظر بود که تقدیر الله متعال هیچ دخالتی در موضوع ارتباط اسباب با مسببات ندارد، زیرا رفتن به شام در موجودیت طاعون سبب موت می شود و برگشتن به معنای بکار گیری اسباب به خاطر نجات از طاعون است. لذا سخن ابوعبیده را رد کرده و گفت: کاش کس دیگری این سخن را می گفت و بعد از آن نظر خود را شرح داد که رفتن به شام به تقدیر الله و رجوع به سوی مدینه نیز به تقدیر الله یعنی به علم است. لذا این سخن دال برین است که نباید تقدیر مربوط به اقدام به کاری یا خود داری از آن گردد و نباید بکار گیری اسباب به دلیل تقدیر ترک شود و در عصر حاضر که وبای کورونا همه جا را فرا گرفته، نباید با استدلال به تقدیر از استعمال اسباب خود داری شود.

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *