بانو عایشه مادر مؤمنان و اندیش­مندی دایرة المعارفی؛ قسمت سوم و نهایی

قسمت دوم

منبع: سایت الجزيرة

برگردان: سوما نظری 

اصول روش­مند

عایشه رضی الله عنها در مورد ترتیب دلایل از نگاه قوت، آگاهی دقیقی داشت، می‏دانست که دلیل قطعی بر ظنی مقدم است، بناءً قرآن بر هر چیز مقدم بوده و چیزی بر آن مقدم نمی‏شود و وقتی متن حدیث با قرآن در تعارض باشد، استدلال به حدیث مؤخر می‏شود؛ زیرا ممکن است راوی اشتباه کرده باشد، در حالی­که در قرآن چنین چیزی ناممکن است. از عروه بن زبیر روایت است که گفت: به عایشه خبر رسید که ابوهریره می‏گوید: رسول گرامی فرمودند: {وَلَدُ الزنا شرُّ الثلاثة}. « حرامزاده، بدترین سه نفر است (یعنی از میان پدر و مادر و فرزند، فرزندی که حرام‌زاده باشد از پدر و مادر زناکار خود بدتر است)». عایشه رضی الله عنها گفت: خداوند رحم کند به ابوهریره که خوب نشنید و خوب پاسخ نداد، حدیث این­چنین نبوده است، مردی از منافقین رسول گرامی را آزار می‏داد، فرمودند: {من يعذرني من فلان؟} «کیست که مرا در مقابل فلانی معذور دارد؟» در پاسخ ایشان گفته شده ای رسول خدا او با تمام این­ها حرام­زاده هم هست، فرمودند: {هو شرُّ الثلاثة}. «او بدترین سه نفر است». و الله متعال می‏فرماید: {وَلا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى}. [فاطر: 18] «هیچ گنه­کاری گنه دیگری را حمل نمی‏کند». [به نقل از طحاوی در مشکل الآثار و حاکم در مستدرک].

یکی از شاخص‏های ‏شخصیتی عایشه رضی الله عنها قوۀ عقلانی نقاد وی بود، بر این اساس مکتب و روشی در نقد و بررسی متون احادیث بنیان گذاشت؛ مدرسه‏‏یی که آفتاب آن پس از وفات امام دار قطنی رو به غروب رفت، امروزه اهل حدیث به اندازه‏‏یی که به اسناد حدیث توجه دارند به بررسی و نقد متن حدیث وقعی نمی‏نهند؛ بناءً اگر سند حدیث صحیح باشد، دیگر به حدیث اعتماد شده و متن آن مدار اعتبار است؛ اما عایشه رضی الله عنها در پذیرش متن حدیث هم روش و شروط قاطعی اعمال می­کرد، از جمله عدم تعارض با قرآن و احادیثی که خودش حفظ داشت، به طور نمونه:

الف: تعارض با قرآن: بخاری در صحیح خود از ابن عمر و او از پدرش، از نبی کریمﷺ روایت می‏کند که گفت: {الْمَيِّتُ يُعَذَّبُ فِي قَبْرِهِ بِمَا نِيحَ عَلَيْه}. «میت به خاطر نوحه­یی که بر وی می‏شود در قبر عذاب داده می‏شود». عایشه رضی الله عنها این حدیث را رد نموده و با این متن نپذیرفت، سپس گفت: قرآن برای تان کافی است که می‏گوید: {وَلا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى}. [فاطر: 18] «هیچ گنه­کاری گنه دیگری را حمل نمی‏کند».

هم­چنان حدیث شنیدن صدا توسط مردگان که در صحیح بخاری و مسلم از انس بن مالک روایت شده و خلاصۀ آن این است که: نبی کریمﷺ در روز بدر با بیست و چار تن از کشتگان دلاور و بزرگ­مرد قریش سخن زد و ایشان را با نام خود شان و پدران شان ندا داده و می‏گفت: ‏{أيَسُرُّكم أنكم أطعتم الله ورسوله؟ فإنا قد وجدنا ما وعدنا ربنا حقاً فهل وجدتم ما وعد ربكم حقاً؟} «آیا از اطاعت الله و رسولش شادمان شده­اید؟ ما آن­چه را پروردگار ما وعده کرد به حق یافتیم، آیا شما هم آن­چه را پروردگار تان وعده کرد به حق یافتید؟» عمر گفت: ای رسول خدا! چه شده با جسدهایی که روح ندارند سخن می‏زنی؟! فرمودند: {والذي نفس محمد بيده ما أنتم بأسمع لما أقول منهم}. «قسم به ذاتی که نفس محمد در دست او است، شما از آن‏ها ‏نسبت به آن­چه می‏گویم شنواتر نیستید». و قتاده می‏گوید: ‏{أحياهم الله حتى أسمعهم قوله توبيخاً وتصغيراً}. «الله تعالی ایشان را زنده کرد تا سخن او را به ایشان برای تنبیه و خواری شان بشنوانم». اما عایشه رضی الله عنها این حدیث را به خاطر تعارض داشتن با قرآن رد نمود و به این سخن خدای تعالی استدلال نمود که فرمود: {إنك لا تسمع الموتى}. [نمل: 81] «تو به مردگان نمی‏شنوانی» و این سخن خدای تعالی که می‏فرماید: {وما أنت بمسمعٍ مَنْ في القبور} [فاطر: 22]. «و تو به کسانی که در قبرها اند شنواننده نیستی».

در تعارض بودن با روایت خودش: مثل حدیث شگون بد زدن به زنان؛ در صحیح بخاری از ابن عمر روایت شده که رسول اللهﷺ فرمودند: ‏{إن كان الشؤم في شيء ففي الدار والمرأة والفرس}. «اگر بدشگونی در چیزی باشد، پس در خانه، زن و اسب است». عایشه رضی الله عنها این حدیث را با روایت دیگری که در مشکل الآثار طحاوی آمده رد نمود: از ابو حسان روایت است که گفت: دو مرد از بنی عامر به نزد عایشه رضی الله عنها رفتند و به او خبر دادند که ابوهریره از نبی کریمﷺ چنین روایت می‏کند که فرمودند: {الطيرة في المرأة والدار والفرس}. «شگون بد در زن، خانه و اسب است». او بسیار عصبانی شد و از شدت خشم برآشفت، سپس گفت: قسم به ذاتی که قرآن را بر محمدﷺ نازل کرد، رسول الله هرگز این سخن را چنین بیان نکرد، بلکه فرمود: {إن أهل الجاهلية كانوا يتطيرون من ذلك}. «اهل جاهلیت به این‏ها ‏شگون بد می‏زدند». بناء حضرت عایشه با توجه به آموزه‏هایی ‏که از نبی کریم آموخته بود این روایت را تصحیح نمود و گفت که این سخن نبی کریمﷺ در واقع حکایت از کارهای مردم از عصر جاهلیت بوده نه از باورهای خود شان.

هم­چنان حدیث دیگری از ابوهریره شنید که بخاری و مسلم نیز آن را در صحیح خویش با روایت‏های ‏متفاوتی نقل کرده اند، از جمله این روایت که رسول اللهﷺ فرمودند: {يَقْطَعُ الصَّلاَةَ الْمَرْأَةُ وَالْحِمَارُ وَالْكَلْبُ}. «نماز فرد را زن، الاغ و سگ قطع می‏کنند». عایشه رضی الله عنها این روایت را نپذیرفت و گفت: شما ما را به الاغ‏ها ‏و سگ‏ها ‏شبیه دانستید، به خدا قسم رسول گرامی را در حالی دیدم که نماز می‏گزارد و من به روی بسترم میان او و قبله دراز کشیده بودم. او حدیث را به دلیل ناپسند پنداشتن زنان رد نمود و به عمل­کرد نبی کریمﷺ استدلال نمود که در خانه بدان عمل می‏نمود و با متن حدیث در تناقض بود.

این­چنین بود که عایشه نمونۀ منحصر به فردی از یک زن عالم، فرهنگی و دایرة المعارفی در تمدن اسلامی بود.

فعالیت‏های ‏عمومی

عایشه رضی الله عنها پس از وفات نبی کریمﷺ در جامعۀ آن وقت مدینه به مثابۀ مشاور اعلای امور فتوا بود؛ به ویژه در مسایل زندگی زناشویی؛ صحابۀ کرام بار بار در مورد این مسایل از ایشان سوال می‏کردند. از جمله روایتی است که اصحاب سنن روایت نموده اند: صحابه در محضر عمر رض در مورد مسایلی که غسل زن و شوهر را واجب می‏کند اختلاف نظر داشتند، عمر رض گفت: شما که یاران برگزیدۀ بدر اید، با هم اختلاف دارید، مردمی که پس از شما می‏آیند چه خواهند کرد؟ علی رض به ایشان نظر داد که کسی را به نزد همسران پیامبرﷺ بفرستد تا از ایشان در این مورد بپرسد، به سوی عایشه رضی الله عنها فرستادند و او گفت: «وقتى ختنه­گاه مرد از ختنه­گاه زن گذشت، غسل واجب مى­شود».

پس از این­که عثمان بن عفان رض خلافت را به عهده گرفت، به سن پیری رسیده بود و به دلیل پیری زیاد همان حالتی را تجربه می‏کرد که معمولا افراد سال­خورده از آن رنج می‏برند، ایشان در مورد دادخواست­ها و بررسی امور مردم ابراز بی­حوصلگی و خستگی می‏نمود؛ کسانی را به ولایت شهرها گماشته بود که مردم از ایشان راضی نبودند، بناء به نزد حضرت عثمان می‏آمدند و در بارۀ کارگزاران اظهار نارضایتی می‏کردند تا او ایشان را از کار برکنار کند، چه بسا هم عایشه رضی الله عنها را واسطه قرار می‏دادند تا باشد که خلیفه نصیحت او را گوش کند. طبرانی در تاریخ طبری از عایشه رضی الله عنها روایت می‏کند که گفت: مردم عثمان رض را سرزنش می‏کردند و بر کارهایش عیب می‏گرفتند و در مدینه به نزد ما می‏آمدند تا در مورد اموری که از ایشان به ما خبر می‏دادند مشوره بگیرند».

حضرت عایشه به این نظر بود که عثمان رض باید حق مردم را از والیان خویش با کمال دادخواهی و انصاف برگیرد، چنان­که در روایت حافظ بن عساکر در تاریخ دمشق آمده، وقتی که مردم مصر به نزد او آمده و از عبدالله بن ابوسرح شکایت می‏کردند، عایشه رضی الله عنها به سوی عثمان فرستاد و گفت: «اصحاب رسول اللهﷺ به نزد تان آمدند و از شما درخواست برکناری این شخص را کردند و شما ابا ورزیدید مگر او کسی است که یکی از آن‏ها ‏را کشته است، حق ایشان را از کارگزار تان بگیرید». حضرت عثمان رضی الله عنه چنان­که گفتیم از این دادخواست‏ها ‏و حساب­رسی‏ها ‏خسته شده بود و کهولت سن شان اجازه نمی‏داد زود پاسخ­گوی همۀ مسایل باشند و با دگرگونی‏های ‏حکومت وفق گیرند، در حالی­که به قول جاحظ در کتاب الحیوان «در روی زمین چیزی مهم­تر از رهبری مردم عوام نیست».

مردم بسیاری از جمله عایشه رضی الله عنها از این حالت به ستوه آمده بودند، شاید تندی و صراحت عایشه در دادگری و حق­ستانی -به ویژه در حالتی که عایشه به عدالت دو خلیفۀ قبل از عثمان رض عادت کرده بود- باعث شد او به طور آشکارا کار خلیفه را ناپسند بداند و تمایلی به بقای شان در منبر خلافت نداشته باشد، ابن کثیر در البدایة والنهایة روایت می‏کند که: وقتی مروان به حکم به عایشه رضی الله عنها گفت: ای مادر مؤمنان! کاش برمی­خاستی و میان این مرد و مردم صلاح می‏آوردی، گفت: من وسایل خویش را آماده کرده و قصد حج دارم، گویا اشاره به ناامیدی از اصلاح وضعیت موجود دارد.

و اما ما در مورد بسیاری از روایت‏هایی ‏که در این زمینه نقل شده مطمئن نیستیم؛ زیرا چنین روایت­هایی آشوب‏های ‏زیادی به پا کرده و مردم در این باره به دو گروه تقسیم شده اند ولی در واقع کم­تر کسی پیدا می‏شود که در این مورد منصفانه قضاوت کند، هر کسی به روایتی چنگ می‏زند که مطابق نظر و خواست خودش است؛ اما کسی که سیرت و زندگی­نامۀ عایشه رضی الله عنها را با دقت مطالعه و بررسی کند، با چنین روایاتی که تاریخ را تبدیل به معمایی نامفهوم و مبهم نموده که در آن راه برون­رفتی نیست، قناعت حاصل نمی‏کند. گمان کسانی که به این باور اند که عایشه رضی الله عنها به قتل عثمان رضی الله عنه تشویق می‏کرد با خروج وی برای انتقام از خون شان در تضاد است، و هر کس ایشان را از انتقاد در مورد سیاست­گزاری‏های ‏حضرت عثمان رضی الله عنه تبرئه کند، همین­که عایشه خودش –به غیر زنان صحابه- در صدر کسانی بود که خواهان پیگیری قضیۀ قتل حضرت عثمان بودند، سخن شان را رد می‏کند.

اما اگر کسی با توجه به تمامی این اختلافات در روایت‏ها ‏با نگاهی محققانه و دقیق بنگرد به این نظر آرام خواهد گرفت که عایشه رضی الله عنها هرگز به کشتن عثمان رض اظهار رضایت ننمود، هرگز هم به این کار فرانخواند؛ اما موقف­گیری شان همانند یک فرد منتقد و مخالفی بود که از درِ صلح پیش می‏آمد، وقتی فاجعه اتفاق افتاد و عثمان رضی الله عنه ظالمانه به قتل رسیدند، عایشه رضی الله عنها احساس گناه می‏کرد، او -از روی تقوای زیاد- گمان می‏کرد که شاید با انتقاد از عمل­کردهای عثمان رضی الله عنه قاتلان او را بر این کار جسور کرده، همین بود که به سرعت برای مطالبۀ قصاص خون شان برآمد.

از همین جا است که داستان رفتن شان به بصره و نبرد و کشتار میان لشکریان او و علی رضی الله عنه در جنگ جمل سرمی­گیرد، داستان تأثر و احساس گناه کردن نه دسیسه­چینی پنهانی، او نصیحت تمامی افرادی را که قصد بازداشتن او را داشتند ناشنیده گرفت، از جمله نصیحت ام المؤمنین ام سلمه رضی الله عنها و عبدالله بن عمر را، پاسخ شان برای آن‏ها ‏چیزی جز ابراز احساس گناهش نبود، این­چنین بود که این اتفاقات افتاد.

همین نظری را که بیان داشتیم سخن عایشه رضی الله عنها را در مورد رفتن به بصره نیز تأیید می‏کند او می­گوید: این نظری بود که وقتی عثمان بن عفان به قتل رسید بدان رسیدم، ما ضربه‏های ‏شلاق، پاس­بانی از حد و مرزهایی که مسئول آن بود و قدرت و حاکمیت سعید ولید را بر او عیب می‏گرفتیم و ناپسند می‏داشتیم؛ اما شما بر او ستم روا داشتید و سه چیز حرام را بر وی حلال کردید: حرمت شهر، حرمت خلافت و حرمت ماه حرام را. عایشه رضی الله عنها پسان­ها به خاطر برخورد احساساتی خویش در رابطه به این مسئله و بیرون شدن در میدان نبرد پیشمان شد، آن­گاه که دانست که همین احساس گناه و تأثیرپذیری از این موضوع او را چنان متأثر کرده بود که باعث شد برخی از اصول شرعی از دیدش در پرده بماند و خلاف آن‏ها ‏عمل کند، وقتی این آیه را می‏خواند: {وَقَرْنَ في بيوتِكُنّ} [احزاب: 33] «و در خانه‏های ‏تان بمانید». چنان می‏گریست که چادرش تر می‏شد. [به روایت حافظ خطیب بغدادی در تاریخ بغداد و ذهبی در سیر اعلام النبلاء.

زندگی مادر مان عایشه رضی الله عنها سراسر فعالیت‏ها ‏و کارهایی در راه علم و عمل و خدمت به امت بود، او به فرزندانش میراث پرباری از روش‏های ‏بررسی مصادر شریعت و صدور فتوا و نحوۀ برخورد با متون دینی بر جای گذاشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *