به مناسبت روز جهانی معلم

کشور های پیش رفته چه گونه سطح زندگی معلمین شان را بالا بردند؟

بیست و پنج سال پیش در سطح بین المللی روز (۵ اکتوبر) به نام روز جهانی معلم نام گذاری شد، که در افغانستان به تاریخ (13 میزان) تجلیل می گردد.

در سال ۱۹۹۴ میلادی سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) در چهل چهارمین اجلاس وزرای آموزش و پرورش با ۱۳۵ کشور عضو که از ۳ تا ۸ اکتوبر در شهر ژنو برگزار شد، توسط مدیر عمومی آن وقت سازمان یونسکو (فدریکو مایو) پیشنهاد  شد که یک روز به نام معلم اعلام شود. هدف این نام گذاری توجه به اهمیت تدریس و بهبود سطح زندگی معلمین می باشد، تا از این طریق معضلات حل شده و به نظریات آن ها گوش داده شود[1]. امروز وضعیت سطح زندگی، حقوق و مزایا و معیشت معلمین، نه فقط در کشور ما بلکه در بسیاری کشورهای دنیا یکی از مسائل مورد مناقشه به حساب می‌ آید. تمام کشور های جهان نظر به وضعیت خود شان، به این موضوع توجه نشان می دهند.

اما در کشورهای توسعه یافته چگونه به این مسئله نگاه می ‌شود؟ دغدغه اصلی این کشورها تأمین نیروی کار شایسته است تا نیاز آموزش به مکتب را بر طرف کند. از نظر تمام  این کشورها باید وضعیت معیشتی و سطح زندگی به نحوی باشد که بتواند مشکلات معلمین را رفع نموده و او را از لحاظ ذهنی به آرامش برساند تا وی بتواند با آرامش خاطر به آموزش بپردازد و علمیت خود  را در خدمت دانش آموزان قرار دهد.

با این وجود وضعیت معلمین در میان تمام کشور ها یکدست نبوده و با تفاوت های چشمگیری مواجه است. در میان کشور ها بطور مثال ایالات متحده امریکا در ایالت های مختلف آن برای معلمین مزایایی و حقوق متفاوت در نظر گرفته شده است، حقوق معلمین از طریق اتحادیه ها با دولت شریک می شود. در میان کشورهای جهان، آلمان، جاپان، کانادا، مالیزیا و کوریای جنوبی بیشترین حقوق را برای معلمین شان در نظر گرفته‌اند، البته شرایط کار برای آموزگاران در کشور های گوناگون  مختلف بوده نظر به آن تعین می گردد. تحلیل حاضر را به همین موضوع اختصاص داده ایم تا ببینم که تفاوت میان سطح زندگی معلمین افغان در مقایسه با کشور های دیگر؛ چی گونه است؟ و چه طور می توانیم از تجربه سائر کشور ها درین عرصه استفاده نماییم؟

معلمین در جاپان

جاپان در سال ۱۸۶۸ میلادی زمانی که در مقابل حکومت خود قیام کردند، دولت جدید پس از آن هیئت های را به چند کشور از جمله آلمان، فرانسه و امریکا اعزام نمودند به اساس آن توانسته اند ایده جدید به نظام تعلیمی خود ایجاد نمایند. جاپان در نظام تعلیمی و آموزش خود رتبه دوم را در جهان دارا می باشد، جاپان کشوری است که با مصارف کم در پی تلاش بالابردن سطح آگاهی دانش آموزان خود می باشد،  و این کار را می خواهد با بدست آوردن رضایت معلمین خود حاصل نماید، چون تا زمانی که رضایت معلمین موجود نباشد ممکن نیست به کیفیت برتر دست یابند. حقوق یک معلم در جاپان معادل ۷۵۰۰ دالر در ماه می باشد، معلمین قبل از این که به این شغل آغاز به کار نمایند حس وظیفه شناسی، داشتن علاقه به شاگردان در وجود شان نهادینه می گردد، با احترام که به آنها صورت می گیرد آنها را وادار به صداقت شغلی شان می نمایند. مردم جاپان در برنامه های عمومی عرفی را ایجاد نموده اند که کرسی خود را به هیچ کس جز معلم رها نمی نمایند، زمانی که می خواهند یکی از وسایل و یا محل سکونت معلمین  را تفتیش نمایند،  پولیس باید از طرف دولت اجازه نامه رسمی داشته باشد. همچنان، معلمین می توانند با کارت های شغلی خود در مواردی از سهولت های وزراء و نمایندگان دولتی نیز برخوردار شوند. طبیعیست با تمام این قدر و ارزش که از جانب دولت و مردم برایشان صورت می گیرد، معلمین با علاقه و پایبندی به ادای مسئولیت خود اقدام می نمایند.[2]

معلمین در مالیزیا

مالیزیا روند توسعه خود را دیرتر از برخی کشور های شرق آسیا (چاپان، کوریای جنوبی، تایوان، سنگاپور) آغاز کرد، اما به سرعت در مسیر رشد و توسعه قرار گرفت. دلایل اصلی این موفقیت در مواردی همچون اصلاح ساختار مدیریت سیاسی، اقتصادی، تعلیمی، خصوصی سازی، توسعه صادرات و الگو گیری از کشور های موفق و تعامل فعال با قدرت های برتر می باشد.

دوره بنیادین تحول توسعه ای مالیزیا در سال های (۲۰۰۳ – ۱۹۸۱) میلادی دوره زمام داری دکتور مهاتیر محمد بوده است، عمده ترین سیاست های مهاتیر گسترش آموزش همگانی، توسعه تحقیقات علمی و توجه به آموزش و آموزگار می باشد. در زمان حکومت وی معلمین توانسته اند دوره های کسب مهارت آموزگاری را به صورت رایگان حاصل نمایند و با موفقیت از یک درجه تحصیلی به درجه تحصیلی دیگر ارتقاء یابند[3].

در مالیزیا ادارهء مهمی به اسم تعاون و رفاه معلمین وجود دارد، که وظیفه آن  تامین رفاه معلمین در سراسر آن کشور است؛ معلمین با در جریان گذاشتن دغدغه ها و مشکلات شان با این اداره، می توانند در پیشنهاد برای حل نیز همکاری نمایند. ارایه خدمات رفاهی از قبیل بیمه، قرضه ها، تسهیلات بانکی، تامین مراکز رهایشی، خدماتی بهداشتی و درمانی وغیره وظیفه این بخش است[4].

وضعیت ناگوار معلمین در افغانستان

در حالی که که معلمی یک شغل پر مسئولیت در اکثریت جهان به شمار می رود، اما  در افغانستان به این شکل نمی باشد. شغل معلمی در کشور به یک شغل آنچنان قابل توجه دیده نمی شود، دولت برای معلمین با مهارت و با استعداد هیچ تفاوت از معلمین که استعداد و روش تدریس را بلد نیستند؛ قایل نمی باشد که طبعاً سبب روحیه کشی و منع ابتکارات می گردد. معلمین در افغانستان حقوق ماهانه بین ۶ الی ۱۴ هزار افغانی معادل به ۷۰ الی ۱۶۰ دالر دریافت می کنند. در حالی که در ایران این رقم از ۳۰۰ تا ۶۰۰ دالر، در امارت ۲۵۰۰ دالر، کوریای جنوبی برای معلمین تازه کار ۲۳۰۰ دالر و بعد از ۱۰ سال ۳۵۰۰ دالر، می باشد[5].

معلمین افغانستان در مکاتب دولتی گاهی صنف های ۵۰ الی ۶۰ نفری را نیز مدیریت می نمایند، این موضوع بالای آنها فشار جسمی و روانی زیادی را می آورد. معلمین در افغانستان از آرامش ذهنی برخوردار نمی باشند تعداد زیادی از آنها در خانه های کرایی زندگی دارند، از مشکلات اقتصادی، امنیتی و حتی خانواده گی رنج می برند. نبود امکانات، معاش کم، موقعیت و ارزش اجتماعی نا مناسب، موجودیت فساد اداری در استخدام معلمین… باعث گردیده است؛ که کیفیت تدریس آنها را کاهش دهد، و دیگران که دانش آموخته اند و متخصص می باشند مسئولیت معلمی را نپذیرند.

آموزش و پرورش ستون اصلی یک کشور را تشکیل می دهد، و آنانی که این ستون را محکم می نمایند باید برای آنها توجه صورت گیرد، امسال همانند سال های گذشته از روز معلم در حالی تجلیل می شود که حکومت افغانستان توجهی به وضعیت زندگی معلمین ندارد، وعده های بجا ناشده، سال های قبل نیز، دیوار بلندی از بی اعتمادی میان حکومت و معلمین را بوجود آورده است. معلمی که این چنین تحت فشار های گوناگون قرار داشته باشد، چگونه می تواند یک صنف ۴۵ تا ۵۵ نفری که با استعداد های متفاوت می باشند مدیریت درست نماید.

چه باید کرد؟

بخاطر بهبود وضعیت زندگی معلمین افغانستان اقدامات زیر را بنیادی می دانیم:

  1. قیام صلح و پایان دادن به جنگ، زیرا تا وقتی که جنگ و بی امنیتی دوام داشته باشد؛ هیچ بخشی از اجتماع نمی تواند رشد و تکامل درست نماید. بخش اعظم بودجه، به خصوص کمک های بیرونی در جنگ به مصرف می رسد و چیزی برای زمینه های انکشافی باقی نمی ماند. حکومت های بعد از جنگ باید بهبود وضع معیشتی معلمین بخاطر انکشاف معارف کشور را در اولویت های کاری خویش قرار دهند.
  2. بعد از پایان اثرات ناگوار کرونا بر اقتصاد کشور؛ در معاش معلمین کشور از 10 تا 30 فیصد ازدیاد به عمل آید؛ این ازدیاد می تواند پاسخگوی برخی از مشکلات اقتصادی آموزگاران محترم ما گردد که در مکاتب دولتی مصروف خدمت می باشند.
  3. اسناد زمین هایی که قبلاً به معلمین محترم در ولایات مختلف کشور داده شده، نهایی گردد. همچنان به معلمینی که تا حال از این امتیاز برخوردار نگردیده اند؛ به حسب قرعه و نوبت، طی سال های آینده زمین توضیع گردد.
  4. بانک های کشور؛ به خصوص بانک اسلامی افغانستان باید قرضه های با شرائط سهل را جهت اعمار سرپناه در خدمت آموزگاران کشور قرار دهند تا به کمک این قرضه ها بتوانند صاحب خانه و سرپناه گردیده حد اقل از فشار کرایهء خانه بیرون شوند.
  5. با استفاده از تجربهء کشور مالیزیا؛ ادارهء قوی و مستقلی بخاطر رفاه و حمایت از حقوق معلمین ایجاد گردد تا به شکل دوامدار و در سطح کشور بخاطر بهبود سطح زندگی معلمین کشور کار وتلاش نماید. چنین یک اداره ای می تواند با جذب کمک های بیرونی، دروازه های زیادی را بروی استادان به شمول همکاری با معلمین مصیبت زده و بی بضاعت معارف کشور، باز نماید.

[1] https://csrskabul.com/?p=5683

[2] https://www.bayancenter.org/fa/2017/12/95/

[3] شیر زاد رضا، استاد: علوم سیاسی در دانشگاه آزاد کرج، کتاب: اندیشه های ماهاتیر محمد، سال: ۱۳۹۶

[4] http://oerp.ir/international/4401/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8

[5] http://atlasprwess.af/%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82-%D9%D8%D9%84%D9%85-%

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *